یکی از مهم ترین وقایع تاریخ معاصر ایران که این روزها، گاه در فضای مجازی و پیامرسانها محل توجه قرار میگیرد و اظهار نظرهای مختلفی درباره آن میشود، قیام میرزا کوچکخان جنگلی است. دکتر «محمدعلی همایون کاتوزیان»، استاد دانشگاه آکسفورد، در کتاب «اقتصاد سیاسی ایران»، ضمن بررسی حوادثی که پیش از به قدرت رسیدن رضاخان اتفاق افتاد، درباره قیام جنگل می نویسد: «این قیام به وسیله گروهی از مشروطهخواهان جوانتر آن منطقه(گیلان) سازمان دهی و رهبری شد. رهبر آن، میرزاکوچک خان، طلبه سابق، با مسئولیتهای مختلف در جبهه انقلاب [مشروطه] جنگیده بود. میرزا، مسلمانی شیعه، میهندوستی سازش ناپذیر، رزمندهای نستوه و رهبری فسادناپذیر بود که تنها هدفش رهایی کشور از زیر سیطره قدرتهای خارجی و فساد داخلی بود. جنبش جنگل، نه جنبشی تجزیهطلبانه بود، نه «بورژوا ملی» و نه «کمونیستی»؛ نطفههای آن قبل از انقلاب بلشویکی در روسیه بسته شده بود و واکنشی اصیل بود در برابر سرخوردگی و افسردگی پس از پیروزی مشروطه و سرنگونی محمدعلیشاه.» وی سپس، به شرح و توضیح وقایعی که به ائتلاف موقت میرزا با جریان چپ فعال در گیلان انجامید، میپردازد و ضمن برشمردن نقش انگلیسیها و روسها در برهم زدن ائتلاف جنگلیها، پیامدهای اخلاقی و ایدئولوژیک درگیری ائتلاف جنگل را تبیین میکند و مینویسد: «درست همزمان با پیشروی نیروهای دولتی به سوی شمال، ائتلاف گیلان از هم پاشید و دو جناح انقلاب(میرزا کوچک خان و یارانش از یک سو و جریان چپ از سوی دیگر) خود درگیر جنگ داخلی شدند. جنگلیها تار و مار شدند و حیدر[خان عمواوغلی] در زندان به قتل رسید؛ کوچکخان عقبنشینی کرد و از سرما یخ زد و بقیه رهبران انقلابی، یا تسلیم شدند و یا به اتحاد شوروی پناه بردند. کمتر کسی میتوانست حدس بزند که نمایش چندش آور سر میرزاکوچکخان در ملاء عام در تهران، طلیعه شوم نظامی جدید در ایران است.»
نقش رضاخان در سرکوب سردار جنگل
قتلعام نیروهای جنگل، با فرماندهی مستقیم رضاخان انجام گرفت. او مدتی قبل، با کودتایی که در اسفند 1299 رخ داد، به مقام وزارت جنگ رسید. «همایون کاتوزیان» مینویسد:«پیداست که مأموران انگلیسی در طراحی کودتا به نوعی شرکت داشتهاند، هرچند محتمل نیست که وزارت خارجه آن کشور، خود طرح اولیه آن را ریخته باشد. همه جوانب امر هنوز روشن نیست، ولی مسلم است که فرمانده نیروهای انگلیسی در محل، ژنرال آیرون ساید، مستقیماً در طراحی و اجرای کودتا دست داشته است. هم خاطرات شخصی و هم نوشتهها حکایت از این دارند که در ابتدا نامزدهای نظامی و غیرنظامی دیگری را برای رهبری کودتا در نظر گرفته بودند که بسیاری از آن ها از پذیرفتن این کار سر باز زدند. در هر حال مسلّم است که آیرون ساید که تحت تأثیر ویژگیهای فردی و نظامی رضاخان قرار گرفته بود، خودش او را برگزیده بود.»