ادبیات شاید نتواند
جلوی جنگ و خونریزی را بگیرد
شاید نتواند
از مرگ یک کودک جلوگیری کند
ولی می تواند کاری کند
که دنیا به آن فکر کند...
ژان پل سارتر
***
و کسی نمی داند
چقدر فرصت باقی ا ست
تا جبرانِ گذشته کنیم...
دستم را بگیر...!
مارگوت بیکل
***
اعتراف میکنم، غمگینم
دیر زمانی است که پنجره روحم را نگشودهام
اقرار میکنم، غمگینم
مثال مادر یک زندانی
مثال همسر بیوه یک شهید
و مثال یک یتیم کوچک.
من اقرار میکنم که غمگینم
در زمانی که اندوهِ ما را انکار میکنند
و مجبورمان میکنند بیلبوردهایی باشیم
برای لذت و قدرت.
اعتراف میکنم غمگینم
و هیچ نمیخواهم جز
توقف رودخانه خونمرام المصری
***
بر سر دو راهی به دنیا آمد
آن جا که عقل و عشق به هم می پیوندند
و حالا تخیل...
به خود می بالد که یک ولگرد استآدونیس
***
عاشق که می شوی
تمام جهان نشانه معشوقه ات را دارند
یک موسیقی زیبا
یک فنجان قهوه تلخ
یک خیابان خلوت و ساکت
به آسمان که نگاه می کنی
کبوترانی که پرواز می کنند
همه تو را امید می دهند
حتما که نباید هدهد خبری بیاورد
گاهی کلاغی هم از معشوقه ات پیام دارد
جهان عاشقی زیباست آن قدر زیباست
که آواره شدنش هم زیباست
مردن در عاشقی هم زیباست
محمود درویش