- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
امام خمینی(ره) : من فراموش نمیکنم قصه روز جمعه را که آن طور باشکوه، با نورانیت و با استقامت گذشت امام جمعه با آن طنین قوی صحبت کرد ومردم فریاد زدند که برای شهادت آمدیم
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سجادپور- مرد 40 ساله ای که در یک ماجرای تکان دهنده زن پولداری را به قصد اخاذی از وی، به قتل رسانده است روز گذشته جزئیات این جنایت وحشتناک را در حالی مقابل میز قاضی ویژه قتل عمد مشهد تشریح کرد که مدعی بود به دلیل ورشکستگی و سرمایه گذاری در شرکت هرمی و همچنین رمز ارز بدهکاری صدها میلیونی داشت.
به گزارش اختصاصی خراسان، متهم این پرونده جنایی که در مخمصه سوالات تخصصی قاضی «محمود عارفی راد» افتاده بود، به ناچار تصمیم گرفت حقیقت ماجرای قتل زن پولدار در خانه مجردی را بازگو کند. او به قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: پدرم در زمینه کانال سازی کولر فعالیت می کرد و من هم به این شغل روی آوردم و زندگی خوبی داشتم تا این که به تحریک و ترغیب دوستانم وارد شرکت هرمی «ب» شدم که مدعی بودند از وزارتخانه مجوز دارند.
من هم در آن شرکت مبالغی را سرمایه گذاری کردم و به دنبال افراد دیگر افتادم تا با عضو کردن آن ها در شرکت به سود هنگفت خیالی برسم! آن ها در جلسات توجیهی شرکت چنین وانمود می کردند که هرکسی پول بیشتری سرمایه گذاری یا افراد بیشتری را جذب کند در طول چند ماه به پول های بادآورده خواهد رسید.
وقتی اظهار می کردند «فلانی با پراید می آمد اکنون شاسی بلند خارجی سوار می شود» من هم بیشتر تشویق می شدم به همین دلیل با پیشنهاد دیگر دوستانم یک خودروی صفر لیزینگی (اقساطی) خریدم تا وانمود کنم که من هم پولدار شده ام اما نتوانستم اقساط آن را پرداخت کنم و به همین دلیل خودروام را از دست دادم و سپس به پیشنهاد همین افرادی که مانند من در جست وجوی یک شبه پولدارشدن بودند خانه ام را هم فروختم و بخش زیادی از آن را در رمز ارزها سرمایه گذاری کردم ولی هیچ آشنایی با این نوع سرمایه گذاری ها نداشتم تا جایی که رمز ارز سقوط کرد و من همه سرمایه ام را از دست دادم.
در این شرایط که آبرویم در خطر بود با زن جوانی به نام «س- س» آشنا شدم که کانال کولرهای یکی از ساختمان هایش را نصب کردم. ارتباطم با آن زن 45 ساله شروع شده بود که فهمیدم او خیلی پولدار است و چندین ساختمان دیگر در نقاط مختلف شهر دارد. به همین دلیل ناگهان نقشه اخاذی از او به ذهنم رسید. بیستم بهمن بود که طناب زرد رنگ حدود 3 متری را با یک چاقو برداشتم و به طرف منزل آن زن در بولوار صیاد شیرازی رفتم البته قبلا با او تماس گرفتم و قرار گذاشتم.
وقتی داخل خانه رفتم در یک لحظه ضرباتی به زیر چانه اش زدم تا بیهوش شود و بعد بتوانم سفته هایی را که با خودم برده بودم به او بدهم که امضا کند البته در ذهنم بود که قولنامه فروش خودرواش را هم آماده کنم و از او امضا بگیرم ولی او ناگهان به طرف پنجره اتاق دوید و از همسایگان کمک خواست.
من که ترسیده بودم ضربه ای با چاقو به پایش زدم اما او همچنان سروصدا می کرد که دیگر نفهمیدم و ضربات متعدد چاقو را بر نقاط مختلف پیکرش فرود آوردم. وقتی فهمیدم جان باخته است، گوشی تلفن او را برداشتم و به خانه خواهرم رفتم.
حالم خوب نبود و به آن ها گفتم ورشکسته شده ام و بدهکاری بالا آورده ام. از آن روز به بعد هر روز از کنار منزل آن زن عبور می کردم تا ببینم پرده سیاهی نصب کرده اند یا نه! چرا که هنوز هم احتمال می دادم شاید کسی او را به بیمارستان برده و از مرگ نجات یافته است! در عین حال طولی نکشید که کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی به سراغم آمدند و مرا دستگیر کردند.
حالا هم پشیمانم چرا که با این رفتارهای ناآگاهانه نه تنها همه سرمایه و مال و اموالم را به باد دادم بلکه آبرویم نیز رفت در حالی که سه فرزند دارم و متاهل هستم!...
گزارش خراسان حاکی است: در پی اعترافات صریح این مرد 40 ساله که «حسین – ح» نام دارد، قاضی «عارفی راد» دستورات ویژه دیگری را برای بررسی همه زوایای این پرونده جنایی صادر کرد و بدین ترتیب متهم در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت تا بررسی های بیشتری درباره جزئیات این جنایت تکان دهنده صورت گیرد.
سابقه خبر
به گزارش خراسان، بیستم بهمن، جسد خون آلود زن 45 ساله ای در یک منزل مسکونی واقع در خیابان صیادشیرازی کشف شد که گروه ویژه ای از کارآگاهان دایره قتل عمد پلیس آگاهی با دستورات قاضی «محمود عارفی راد» تحقیقات گسترده ای را برای شناسایی عامل یا عاملان این جنایت آغاز کردند. کارآگاهان پس از حدود یک ماه تلاش شبانه روزی به سرپرستی ستوان منفرد (افسر پرونده) موفق شدند عامل قتل زن 45 ساله را در یک قرار صوری دستگیر کنند. تحقیقات در این باره همچنان ادامه دارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هادی محمدی – در حالی که این روزها مذاکرات وین متوقف شده و به قول مسئولان ایرانی در دوران تنفس به سر می بریم که البته به گفته خطیب زاده چندان طولانی نخواهد بود، همچنان موضوع درخواست تضمین روسیه از جمله موضوعاتی است که مسئولان غربی و آمریکایی سعی دارند آن را مشکل اصلی توقف مذاکرات معرفی کنند. در چنین شرایطی امروز حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان به مسکو رفت تا ضمن دیدار با مقامات روس، آخرین وضعیت مذاکرات را نیز مرور کند. روز گذشته پایگاه خبری نورنیوز، رسانه نزدیک به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در تحلیلی در خصوص سفر امیرعبداللهیان به روسیه نوشت: روسیه در مذاکرات وین نقشی سازنده و تسهیل گر برای عبور طرف ها از موضوعات پرچالش و همچنین در این مسیر همکاری و رایزنی موثری با هیئت مذاکره کننده ایرانی داشته است. اکنون مذاکرات وین به دلیل تعلل واشنگتن در اتخاذ تصمیمات سیاسی ضروری به آهستگی پیش می رود و تاثیر واقعی عوامل دیگر در شتاب گرفتن مذاکرات تقریبا صفر است. سفر حسین امیر عبداللهیان به مسکو و رایزنی مقامات دو کشور می تواند شرایطی را فراهم کند که ضمن خنثی شدن فرافکنی و عملیات روانی آمریکا در مقصر معرفی کردن طرف های دیگر در ایجاد شرایط موجود، زمینه لازم برای انجام وظایف و تکالیف آمریکا در فرایند مذاکرات وین مهیا شود. همچنین علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در توییت مهمی که به نظر می رسد چکیده موضع ایران در خصوص ادامه یا توقف مذاکرات وین باشد، نوشت: همه ارکان کشور فارغ از فضاسازیهای هدفمند داخلی و خارجی صرفا برای حفظ و ارتقای منافع ملی تلاش میکنند. تا زمان تامین مطالبات قانونی و منطقی خود و دستیابی به «توافق قوی» در مذاکرات می مانیم.
فرا خبر
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سفر رفتن همیشه خدا جذابیت خاص خودش را دارد. چه آن وقتی که با چمدان و وسایل زیاد در هتل اقامت میکنید چه آن وقتی که با مختصر وسایلی در کولهپشتی، عزم طبیعتگردی و کمپ به سرتان میزند. اما تا به حال فکر کردهاید چه میشد در سفر خانه خودمان را هم همراهمان میبردیم؟ «حسین علیمحمدی» که در پرونده امروز زندگیسلام با او گفتوگو خواهیم داشت، تا حدودی موفق به این کار شده است. او اگرچه نتوانستهاست خانهاش را با خود حمل کند اما راحتی و آسایش خانهاش را به درون ون آوردهاست تا با آن و همراه خانواده کوچک سه نفره اش دل به دریای ماجراجویی و سفر، آن هم به تمام ایران و نزدیک به 70 کشور دنیا بزند. با ما همراه باشید تا بیشتر از این خانواده ماجراجوی کارآفرین بدانیم.
شرط زندگیمشترکمان، سفر بود
«حسین» در همان ابتدا و در معرفی خود، سفر را دلیل تشکیل خانواده کوچکش میداند و میگوید: «من حسین علیمحمدی هستم، بگذارید در همین ابتدا اینطور به شما بگویم که اصلا دلیل ازدواج و تشکیل زندگی ما سفر و علاقه مشترک مان به آن بود. از سال 95 که زندگی مشترکمان شروع شده؛ سالی سه ماه در سفر هستیم و ایده شکلگیری استفاده از ون برای سفر هم یک ایده 10 ساله بود. از طرفی چون سالها فعالیت مجازی داشتیم، از خرداد امسال تصمیم گرفتیم این سبکزندگی را که سالها در حال انجام آن هستیم، از طریق بلاگری به بقیه انتقال دهیم. با این هدف که در شرایط الان جامعه که مشکلات اقتصادی زیادی وجود دارد؛ با نشان دادن یک ایده جدید، بتوانیم در کنارش به جامعه خدمت کنیم. شما هم اگر دقت کنید در کنار تجربه سفر، خیلی دغدغه کار و آموزش آن به صورت رایگان را برای مردم داریم. البته ایده این خودرو یک بار هم شکست خوردهبود اما ما دوباره تصمیم به اجرای آن گرفتیم».
پسرم را از 40 روزگی به سفر بردم
دانیال کوچولو تک فرزند خانواده «علیمحمدی» هم از بدو تولد همراه و همسفر پدر و مادرش بوده است. پدر «دانیال» با گفتن این جمله، ادامه میدهد: «هرکس من و همسرم را میدید از ما میپرسید مگر بچه تازه متولد شده را هم به سفر میبرند؟ اول هم ما تصور میکردیم این داستان یک داستاننشدنی و سخت باشد ولی ما دانیال را از 40 روزگی به سفر بردیم و الان درک میکنیم که چقدر خوششانس هستیم. من فقط ون ندارم چرا که با ون نمیشود همه جاهای بکر طبیعت را رفت، از اینرو یک خودروی دو دیفرانسیل هم دارم که بیشتر سفرها را با آن میرویم. اما برخلاف این خودرو، سفر با ون بسیار راحت است چون کولر و بخاری در کنار کلی امکانات مثل حمام و سرویس، آشپزخانه و تمام لوازمی که برای سفر نیاز است، در آن موجود است. جالب است بدانید اکنون دانیال 2.5 ساله تمام فکر و ذهنش این است که سفر بعدی را کی میرویم. الان هم شاید باور نکنید، بعضی از روزها ما را مجبور میکند تا داخل کمپ بازی کند. بعد از 6-7 ماهگی که به قولی از آب وگل درآمد، ما هم احساس میکردیم که انگار با یک آدم بزرگ در حال سفر هستیم. شاید بد نباشد بدانید او در 2.5 سالگی بالای 40 تجربه سفر را دارد.»
اسم ون ما از تناقض مزه ترشی و عطر لیمو گرفته شدهاست
شغل اصلی «حسین» سفر یا بلاگری نیست. او در ادامه و با توضیح شغل اصلی خود از دلایل انتخاب نام «عطرلیمو» برای ون و پیج خود، میگوید: «شغل اصلی من، مشاوره کسبوکار و راهاندازی تجارتهای مختلف است. در همین خصوص من با شرکتها و کارخانههای بزرگ کار میکنم و با توجه به این که رشته اصلی تحصیلی من IT است، سعی میکنم با برطرفکردن ایرادهای کسبوکار، باعث افزایش بازدهی کاری مجموعه تولیدی شوم. غیر از این هم به جواهرفروشیها، طلا فروشیها و .... برای ارتقای جایگاه کسبوکار مشاوره میدهم. اما چرا این اسم را انتخاب کردم؟ خب من دنبال تناقض بودم. لیمو عطر خوبی دارد ولی طعم ترشی دارد و زندگی ما هم هماکنون ترش است اما میتوانیم عطرش را خودمان تعیین کنیم. این شد که این اسم را انتخاب کردم که خیلی هم مورد استقبال مردم قرار گرفت و برند جالبی شد.»
خیال میکنند آقازاده هستم!
«حسین» درآمد خودش را معطوف به شغل اصلی خود یعنی مشاوره کسبوکار و محصولات تولیدی میداند و در این باره میگوید: «با یک صفحه اینستاگرامی با حدود250 هزار دنبالکننده و با این که کلی تقاضای تبلیغات دارم اما درآمدی ندارم چون احساس میکنم با توجه به ایده و هدفی که برای صفحهام دارم، اگر بخواهم تبلیغات بگیرم، زرد خواهد بود و مناسب سطح مخاطبهای من نیست. از آن جا که برای مخاطبم احترام قائلم، اینکار را نخواهم کرد مگر این که اسپانسر باشد و با آنها کار کنیم. اما نوع بازخوردهای مردم درباره سفر و پیج من متفاوت است. مثلا در فضای حقیقی خیلی برای مردم جذاب است. بیشتر افراد اگر ما را به چهره نشناسند، به ونمان میشناسند. این شناخت طوری است هرجا که برویم بهخصوص در جنوب کشور، مردم گوشه خیابان یا سلام مختصر و عرض ادبی میکنند یا دورمان جمع میشوند و از ما راجع به سفر و ون و هزینههایش سوال می کنند اما برخوردها در فضای مجازی دو نوع است. یک دسته جزو دنبالکنندههایی هستند که هم حمایت و هم کمک میکنند و این افراد خیلی بزرگوارند. اما یک دسته هم هستند که فکر میکنند به نهادی یا جایی متصل هستیم یا از طریقی به ما کمک میشود یا شاید آقازاده ای هستیم که درد پول و نان شب ندارد و هرطور بخواهد پول خرج میکند. اما اگر شما و مخاطب شما داخل پیج باشد، میفهمد که اینطوری نیست و الان دغدغه ما، مردم کشورمان هستند تا بتوانیم در کنار جذابیت سفر به مردم آموزشهایی بدهیم تا کشور را به جلو ببرند، مثل من که هم میتوانم محصول درست کنم و هم حتی صادرات کنم.»
ون و تجهیزش در سال 97، حدود 360 میلیون شد
«در سال 97 این ون را خریدیم و 18 ماه طول کشید تا تجهیز و دو سال پیش هم آماده سفر شد. این خودرو که کمپر هم نام دارد، چهار سال پیش حدود 360 میلیون تومان هزینه برد و تجهیز آن از صفر تا صد کار خودم بود». آقای «علیمحمدی» با گفتن این نکته در انتها گریزی به سفرهای رفته و برنامههای آیندهاش میزند و میگوید: «حدود 68 کشور خارجی و بی نهایت سفر در داخل ایران را در 10 سال اخیر تجربه کردیم. هرچند «دانیال» فقط سفر ارمنستان و ترکیه را تجربه کرده ولی در داخل کشور تمامی استان های جنوبی و مرکزی و کویر را دیده است. دیگر با 300 تا برگزاری تور جایی نیست که ندیده باشم. ان شاءا... بعد از عید هم اگر روادید دانیال برسد به اروپای شرقی میرویم. یعنی از ترکیه به یونان و از یونان به سمت شمال و اگر شرایط بر وفق مراد باشد و به مشکلی از نظر بیماری و قرنطینه کرونا نخوریم تا شمال فنلاند برای دیدن شفق قطبی خواهیمرفت اما بهترین کشوری که دیدیم و هنوز هم در مرور خاطرههایمان از آن یاد میکنیم، «بوسنی و هرزگوین» است، آن هم با طبیعت زیبا و مردم فوقالعاده، درست برعکس جنگ خانمانسوزی که داشتهاند. در ایران هم خیلی جاها هست، کویر که من شیفتهاش هستم و تا سالی 4-5 سفر طولانی به کویر نروم لذتی ندارد. در خطه شمالی، گیلان و در جنوب، کل خطه ساحلی را دوست دارم. در انتها هم امیدوارم مشکلات اقتصادی کشورمان زودتر حل شود تا مردم بیشتر به سفر بروند و از زیباییهایش بهتر استفاده کنند.»
درآمد ارزی من حدود 5 هزار دلار در ماه است
«یک کارگاه خودم دارم و سه کارگاه دیگر برای من و زیر نظر من، محصول من را تولید میکنند. در این کارگاهها حدود 38 کارگر، چهار فروشند و پنج مدیر مستقیم با من کار میکنند». آقای «علیمحمدی» با گفتن این نکته درباره کارگاه تولیدی و محصولاتی که تولید میکند، میافزاید: «در کنار همه اینها من تولیدکننده لوازم کمپ و سفر هم هستم و برای آن هم یک صفحه اینستاگرامی فروشگاهی با حدود 170 هزار دنبالکننده دارم. 12 سال است که در بحث تولید و فروش کار میکنم. بیشتر محصولات تولیدی من با توجه به سفر و تجربه آن، ایده خودم است یعنی طراحی و ساخت آن کار من است. بعد از ساخت هم شروع به کار اقتصادی برای محصول تولیدی کردم. یعنی سعی کردم با ارتقای محصول و رفع ایراداتش، بازار هدف را پیدا کنم و محصول را به تولید انبوه برسانم. در ادامه هم باید بگویم من 97 محصول کمپینگ و سفر در ایران تولید میکنم که تقریبا هفت محصول آن صادر میشود که باعث به وجود آمدن درآمد ارزی برای من، چیزی حدود 1500 تا پنج هزار دلار در ماه است؛ که شاید زیاد نباشد اما قابل قبول است. برای این محصولات هم من چهار کارگاه دارم و دو فروشگاه در تهران. بگذارید یک مثال بزنم. من یک سال پیش یک پد حرارتی تولید کردم که با یواسبی و پاوربانک کار میکند و تا الان حدود 10هزار عدد از آن به فروش رفتهاست. این محصول خیلی در بین طبیعتگردها طرفدار دارد و از آن جا که توانایی خوبی در کسبوکار دارم، تولید محصول و فروشش برای من خیلی ساده است.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.