ترانه های ادیبانه در مسلخ موسیقی!
گفت و گوی خراسان با عبدالجبار کاکایی،شاعر و ترانه سرای برجسته که از به حاشیه رانده شدن کلام فاخر، توسط موسیقی و ریتم،دلی آکنده از درد دارد
نویسنده : محمد بهبودی نیا calture@khorasannews.com
ورود شعرهای خالی از صنایع ادبی و اصول و قواعد به عرصه تلفیق شعر و موسیقی،گاه فضایی آنچنان بیدروپیکر ایجاد میکند که نبود کلام بر موسیقی پسندیدهتر به نظر میآید! دمدستیشدن ساخت آهنگ و نرمافزاریشدن بسیاری از سازها، سرعت ساخت یک قطعه را آنچنان بالابرده است که هرروز شاهد سرازیرشدن تعداد زیادی تکآهنگ به بازار هستیم. ترانه و کلام این آهنگها آن چنان از ضعفهایی رنجور است که برخی ترانهسرایان باسابقه را مجبور به سکوت و ننوشتن در این آشفتهبازار کرده است.عبدالجبار کاکایی، یکی از ترانهسرایان بنام کشور است که در این ساحت،مویی سپید و استخوان خرد کرده است.گفتوگوی خراسان را با این ترانهسرای نامآشنا در ادامه میخوانید.
جلسات خوبی با محوریت ترانه در خراسان فعال است
عبدالجبار کاکایی در پاسخ به اولین سوال ما درباره ترانهسرایان امروز خراسان گفت: خراسان از دیرباز یکی از کانونهای پرتپش شعر کشور بوده است و در قالبهای کلاسیک، نو و ترانه حرفهای زیادی برای گفتن داشته و دارد.شعر خراسان در همه عصرها پرتپش بوده و شعر گفتن در خراسان از گذشته تا امروز به دلیل حضور شاعران بزرگی از قبیل استاد فرخ، استاد قهرمان، استاد برزگر و... کار دشواری است. از گذشته تا امروز انجمنهای خوبی در خراسان وجود داشته و امروز نیز جلسات خوبی با موضوع ترانه در خراسان فعال است که تعداد زیادی ترانهسرا با همگرایی چشمگیری در کنار یکدیگر کار میکنند. ترانهسرایان جوانی در خراسان فعالیت میکنند که بهنوعی سرمایه شعر و ترانه این سرزمیناند.
بازگشت ترانه امروز به دوره خنیاگری
کاکایی افزود: یک دهه است که وضعیت ترانه ازنظر کلان به وضعیت پیچیدهای تبدیلشده و از کمالگرایی به سمت هماهنگی بیشتر با ملودی رفته است. ترانه امروز در مرحله بازگشت به دوره خنیاگری به سر میبرد؛به روزگاری که عارف و شیدا سرآمدان آن دوره بودند.در ترانه امروز،کلام بهنوعی مهمل تصور میشود و به عبارتی، ترکیبهایی را شاهدیم که برای هماهنگی با اصوات ساخته میشود.در بسیاری از موارد آهنگساز یا خواننده خودش کلام را میسازد یا معر (نه شعر) سرهم و روی ملودی پیاده میشود و با مختصر تغییری بهطوریکه به ریتم آسیب نخورد، اثری تولید میشود.حتی در مواردی تلاش میشود ترانه،مخاطب را به اندیشه و درنگ واندارد و موسیقی پیشتاز میدان باشد. وقتی در یک جمع آهنگی درحال پخش شدن است غالباً کم پیش میآید که یک نفر برای شنیدن ترانه،دیگران را به سکوت دعوت کند یا سکوت حکمفرما باشد.
این شاعر و ترانهسرا خاطرنشان کرد: درگذشته، مفاهیم ترانه، گیرا و روان بود ولی امروز اینطور نیست و مفاهیم کلام، کمتر موردتوجه قرار میگیرد.آهنگسازها امروزه غالباً ابتدا ملودی را میسازند و بعد آن را در اختیار یک ترانهسرا میگذارند و درحدی که آن ترانهسرا بتواند کلامی روی موسیقی پیاده کند، برای آنها کفایت میکند. در کشور،برخی مؤسسات متولی هم کمکاریهایی میکنند و این باعث شده است، اهالی استخوان خردکرده و باتجربه موسیقی به حاشیه بروند و کمکار شوند. این موضوع در تیتراژهای پایانی تلویزیونی کاملاً مشهود است، درواقع بهیکباره ویترین موسیقی ما عوض شد. خوانندههای جدی ، صاحب سبک و دانشمند ما درزمینه موسیقی گوشهنشین شدند. این وضعیتی است که برای ترانه امروز پیشآمده و بازار موسیقی هم با همین شیوه درحال چرخیدن است. در مواردی آنقدر یک موسسه هنری،شأن کلام را پایین آورده که شاعر قید همکاری را زده است.
یکدست شدن زبان و اندیشه ترانهسرایان؛فرصت یا تهدید؟
کاکایی در پاسخ به این سوال که آیا یکدستشدن زبان و اندیشه ترانهسرایان در کشور، آسیبهایی درپی دارد، گفت: این موضوع را نمیتوان آسیب به شمار آورد و این یکدستی زبانی در ترانه،بیشتر یک فرصت است.البته در سرایش ترانه و تنظیم موسیقی باید به موسیقی فولک و هویتها و پشتوانههای فرهنگی توجه شود.
وی افزود: شعر خراسان با توجه به غنایی که دارد در حوزه فولک و محلی، نوع ترانه و موسیقی دارای محبوبیت است و در موسیقی روز نیز باید به آن پرداخته شود.
شعر در خدمت موسیقی یا موسیقی در خدمت شعر؟
کاکایی در پاسخ به پرسش دیگری درباره اینکه در روزگار ما شعر در خدمت موسیقی است یا موسیقی در خدمت شعر، گفت: ظاهراً در شرایط امروز شعر در خدمت موسیقی است.موسیقی در روزگار ما جلوتر از شعر قرارگرفته است؛ به عبارتی موسیقی شعر را به دنبال خود میکشد اما باید به این نکته توجه داشت که در طول زمان، گاهی موسیقی به شعر خدمت کرده و در برخی موارد شعر به موسیقی خدمتهایی ارائه داده است.
ترانه، تلفیق ملودی با کلام است
وی با ارائه توصیههایی به ترانهسرایان گفت: ترانهسرایان باید ابتدا شناخت دقیقی از ساخت ترانه ماندگار داشته باشند. ترانه ماندگار ترانهای است که به دلها بنشیند و قصدش فقط خدمتگزاری به شعر نباشد. گاهی اوقات موسیقی تلاش میکند غزل را از زمین بلند کند و به گوش برساند که این خدمت قابلاعتنایی است اما تعریف ترانه این نیست؛ بلکه ترانه، تلفیق ملودی با کلام است یعنی لحن ملودی و آکسانهای ملودی باید با کلام یکی شود و محصولش چیزی باشد که به آن مهندسی چینش کلام در ترانه میگوییم و این اتفاق باید بیفتد.کسب بخشی از این مهارت در گرو این است که ترانهسرا، زبان موسیقی بیکلام را بیاموزد یعنی وقتی یک قطعه بیکلام متشکل از قطعات مختلف سازها نواخته میشود، ترانهسرا باید قدرت رمزگشایی از کلامی را که در صدای هر ساز جاری است، داشته باشد و به قول شهریار، شاعر،اعصابش را به ساز و نوا کوک کند.
مهدی ایوبی: ترانه روی کاغذ به هیچ خوانندهای قابل پیشنهاد دادن نیست
همچنین، مهدی ایوبی یکی دیگر از ترانهسرایان کشور که تا امروز با آهنگسازان زیادی همکاری داشته است،در نشست «نُت به نُت ترانه» که بهتازگی در دانشگاه فردوسی برگزار شد، در تشریح این نکته که ترانهسرایانی که در شهرستانهای مختلف زندگی میکنند، چطور میتوانند وارد بازار موسیقی و همکاری با خوانندگان شناختهشده شوند، گفت: نظر من این است که دیگر ترانه روی کاغذ به هیچ خوانندهای قابل پیشنهاد دادن نیست و حتماً باید ماکت موزیک ساخته و سپس ارائه شود. من بهعنوان ترانهسرا ارتباط ویژهای با خوانندهها ندارم و تمام کارم با آهنگسازهاست. حتماً باید ترانهسرا گروه خود را تشکیل دهد و ترانهاش را با ملودی به خواننده ارائه دهد.از هر هزار ترانهای که اکنون در بازار موسیقی شنیده میشود، شاید یک اثر از روی کاغذ پسندیده شده باشد. خواننده در قدم آخر کار را میخواند و قبل از ارائه کار به او باید مراحل قبلی بهصورت کامل انجام شده باشد؛ بنابراین بههیچعنوان شعر و ترانه برای خوانندهها نفرستید؛ قول میدهم دو مصرع آن را هم نمیخوانند.
ایوبی افزود: ترانه خوب در فرصت و زمان خود دیده میشود.فرقی ندارد ترانهسرا اهل کجاست.البته شاید ارتباط حضوری با خوانندهها و بازار موسیقی در تهران آسانتر باشد اما به نظرم این بهانه خوبی نیست که یک نفر بگوید چون من در شهرستان زندگی میکنم، نمیتوانم به بازار موسیقی و ترانه دسترسی پیدا کنم.
ایوبی همچنین خاطرنشان کرد: یک فرد درنهایت یا باید شاعر بسیار خوبی باشد یا ترانهسرای بسیارخوب و قدم اول برای موفق شدن در یکی از این دو گونه، پذیرفتن این است که خیلی شانس کمی وجود دارد که با هر دو دست خوب بنویسی.