دکتر مهدوی دامغانی، مترجم و استاد دانشگاه در گفت و گو با خراسان مطرح کرد
تعداد بازدید : 37
آثارمورخان نامدار ایرانی در حسرت التفات پژوهشگران!
جوادنوائیان رودسری
info@khorasannews.com
گفتوگو با دکتر محمود مهدوی دامغانی، سهل ممتنع است! سهل از آن رو که اخلاق نیکوی او، راه را برای راحت پرسیدن باز میگذارد و ممتنع از آن جهت که وقتی انبوهی از اطلاعات را درباره کتابهای گوناگون و نویسندگان نامدار عرضه میکند، چارهای جز سکوت و گوش فرا دادن ندارید؛ مبادا که لحظهای از فرصت به دست آمده، از دست برود! صحبتهای او درباره مورخان نامدار ایرانی مسلمان که نقش عمدهای در حفظ و ثبت وقایع تاریخی و به ویژه، حوادث صدر اسلام داشتهاند، بسیار شنیدنی است. او اعتقاد دارد که یکی از دلایل بی توجهی به آثار بزرگانی مانند «واقدی»، «ابن سعد» و «دینوری» در مراکز دانشگاهی و علمی روزگار ما، کم بودن تسلط پژوهشگران و اهل تاریخ به زبان عربی و رجوع نکردن به منابع اصلی است. آنچه در پی میآید مشروح گفتوگوی خراسان با این مترجم توانا و استاد بازنشسته دانشگاه فردوسی است.
برای کسانی که به مطالعه متون تاریخی علاقه دارند، نام برخی مورخان ایرانی دوره اسلامی، مانند طبری، آشناست اما بیتردید تعداد مورخان ایرانی مسلمانی که کمتر شناخته شدهاند یا اصولاً کسی آن ها را نمیشناسد، کم نیست. اگر ممکن است تعدادی از این مورخان را معرفی کنید و درباره آثارشان، توضیحاتی را به خوانندگان خراسان ارائه بفرمایید.
تردیدی نیست که ایرانیان مسلمان، نقشی مهم و اساسی در ثبت وقایع تاریخی و انتقال آن به نسلهای بعد داشتهاند. به عنوان نمونه، اگر قرار باشد درباره تاریخ غزوات و نبردهای حضرت ختمی مرتبت، رسول خدا(ص) اطلاعاتی به دست بیاوریم، اثری ارزندهتر از «مغازی واقدی» نخواهیم یافت. محمد بن عمر واقدی، یک ایرانی است که کارش، امروز به عنوان یک منبع تاریخی بسیار مغتنم، در اختیار ماست. پس از او می توانیم از تاریخ نگار مشهور دیگری نام ببریم که کتاب «طبقات الکبری» او، بسیار مهم و در خور تأمل است؛یعنی محمد بن سعد بن منیع. ممکن است بگویید محمد بن سعد، ایرانی نیست! اما نباید فراموش کنیم که همه اهل فن، ابن سعد را با عنوان «کاتب واقدی» میشناسند و در واقع، محمد بن سعد، شاگرد و کاتب محمد بن عمر واقدی، مورخ نامدار ایرانی و مسلمان است و مگر نه این است که هر چه ابنسعد دارد، از واقدی گرفته است؟ هم او، کتاب ارزشمند «طبقات» را به رشته تحریر درآورد که در آن، فقط در یک حوزه، به صورت مختصر یا مفصل، زندگی نامه 600 تن از بانوان نامدار دو سده نخست اسلامی را، یعنی تا سال 225 هـ.ق که حدوداً نزدیک به تاریخ شهادت حضرت امام جواد(ع) است، اعم از بانوان مهاجر، انصار و تابعین، جمع آوری و ثبت کرده است. باید عرض کنم واقدی و شاگرد برجستهاش، سهم عمدهای در حفظ و ثبت وقایع تاریخی دوران متقدم اسلامی دارند؛ اما متأسفانه در روزگار ما و به دلیل عواملی که فعلاً جای بحث و بررسی آن، اینجا نیست؛ اساساً یک نوع روگردانی از این منابع پرارزش، حتی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی دیده میشود.
فکر میکنید علت این روگردانی چیست؟ آیا منابع بهتری در دسترس هستند؟
شاید یکی از دلایل روگردانی از این منابع پرارزش، ضعف عمده استادان و پژوهشگران جوان ما در فهم دقیق زبان عربی باشد. این ضعف باعث میشود آن ها نتوانند آنطور که باید، از این منابع استفاده کنند. توجه داشته باشید با وجودی که تعدادی از این آثار به زبان فارسی ترجمه شده است اما برای فهم دقیق مطالب، رجوع به متن اصلی ضروری است و پژوهشگر باید بتواند اطلاعات موجود در متن اصلی را دریافت و با متن ترجمه شده، مقایسه کند.
برگردیم به موضوع اصلی گفتوگو؛ یعنی معرفی مورخان کمتر شناخته شده ایرانی که نقش مهمی در تاریخنگاری دوره اسلامی داشتهاند.
بعد از معرفی واقدی و ابنسعد، شایسته است به دو «دینوری» بزرگ، یعنی ابوحنیفه و ابن قتیبه اشاره کنم. اساساً اگر میانه سده سوم هجری را اوج نگارش آثار تاریخی در جهان اسلام بدانیم، نمیتوان از یاد این دو ایرانی دانشمند و مورخ نامدار، چشم پوشید. تردیدی نداریم که «دینور»، ناحیهای در نزدیکی کوههای زاگرس بوده است بنابراین، هم ابنقتیبه دینوری و هم ابوحنیفه دینوری، ایرانی هستند. وقتی به کارهای دینوریها نگاه میکنیم، ابتدا کتاب ارزشمند «المعارف» به چشم میآید که ابنقتیبه آن را نوشته است؛ کتاب «المعارف» در برگیرنده اطلاعات ظریف و دقیقی است که انسان از مطالعه آن لذت میبرد. مثلاً در این کتاب، به شغل ابوطالب، عموی پیامبر(ع) و پدر بزرگوار امیرالمؤمنین(ع)، پیش از بعثت اشاره شده است. طبق گزارش ابنقتیبه، حضرت ابوطالب، ابتدا گندم فروش بود و هنگامی که به سبب قحطی، بازاریان مکه به احتکار گندم روی آوردند، این کار را ترک و عطر فروشی را پیشه خود کرد. این اقدام باعث شد تعدادی از بازاریان مکه نیز، به شغل عطرفروشی روی بیاورند و این حرفه، تا دوران ما دوام بیاورد. وقتی در سال 1345، برای نخستین بار به حج مشرف شدم، هنوز در بازار صفا و مروه، افراد بسیاری به این حرفه مشغول بودند. ابنقتیبه، تنها در ثبت حوادث تاریخی کوشا نبوده است. او در کتاب «الشعر و الشعراء»، اشعار و ابیات متعددی را از شاعران عرب دوره جاهلیت و نیز، دوره اسلامی نقل کرده است که امروز در آثار ادبی جهان عرب، مورد استفاده و اشاره قرار میگیرد. فکرش را بکنید یک ایرانی، بیاید و شعر شعرای نامدار عرب را ثبت و ضبط کند و بعدها، از این اشعار در آثار ادبی نامداران و سیاستمداران جهان عرب، استفاده شود. از سوی دیگر، درباره جایگاه ایرانیان در علوم و معارف، چه کسی مانند ابوحنیفه دینوری در کتاب «اخبار الطوال»، سخن گفته است. ابوحنیفه در همین کتاب، روایتی از دیدار سکاکی، استاد مأمون و امین، فرزندان هارونالرشید نقل میکند که در آن، خلیفه عباسی از آینده خونینی که میان دو پسرش رقم خواهد خورد، سخن می گوید و وقتی شگفتی سکاکی را میبیند، اعتراف میکند که این پیش بینی را، عبد صالح خداوند، موسی بن جعفر(ع) به او گفته است و در آن تردیدی نیست؛ چنین رویکردی در بیان ویژگیهای شخصیتی و اجتماعی امام کاظم(ع) در «اخبارالطوال»، بسیار درخور توجه و تأمل است.
شما سابقه فراوانی در ترجمه آثار و متون تاریخی از زبان عربی به فارسی دارید. از آثاری که برشمردید، موفق به ترجمه کدام یک شدهاید؟
«مغازی واقدی» یکی از کتابهایی است که آن را ترجمه کردهام. به یاد دارم اوایل سال 1358، به استاد فرزانه، جناب آقای دکتر نصرا... پورجوادی پیشنهاد کردم که اقدامی برای ترجمه و انتشار آثار برجسته تاریخ اسلام که توسط مورخان ایرانی به رشته تحریر درآمده است، انجام دهیم. «مغازی واقدی»، اولین کتابی بود که من پس از ارائه این پیشنهاد، ترجمه کردم و تاکنون، شش بار تجدید چاپ شده است. اثر دیگری که موفق به ترجمهاش شدم، «اخبار الطوال» بود. هرچند این اثر، سالها قبل توسط استاد فقید، زندهیاد صادق نشأت، ترجمه شده بود اما دوستان اعتقاد داشتند به دلیل گذر سالیان و نیاز به درج پاورقی و توضیحات در کتاب، لزوم ترجمه دوباره آن احساس میشود. بر همین اساس، کار ترجمه این کتاب را هم آغاز کردم و به خواست خدا، به پایان رساندم که از سال 1364 تا 1397، هشت بار تجدید چاپ شده است؛ یعنی به طور متوسط هر چهار سال، یک بار.