- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حدود یک ماه پیش ویدئویی از یک نوجوان، درحال رکوردزنی دوی سرعتی منتشر شد. «محمد شجاعی»15 ساله، قهرمان این فیلم کوتاه دربرابر چشمهای حیرتزده ما توانست رکورد دوی 60 متر را در 06/7 ثانیه ثبت کند؛ آن هم بدون آمادگی قبلی و با پای برهنه. ماجرا وقتی جالبتر میشود که بدانیم رکورد دوی 60 متر دنیا در اختیار یک دونده آمریکایی با زمان 39/6 ثانیه است. البته رکورد محمد چون در یک برنامه رسمی نبوده هیچ جا ثبت نشده است. ما در آخرین جوانه سال 97 سراغ محمد رفتیم و درباره کار خفن و استعداد عجیبش با هم گپ زدیم.
ظهور ناگهانی یک قهرمان
میخواهم بدانم ماجرای ویدئویی که چند روزی فضای مجازی را ترکاند، چه بود؟ محمد پاسخ میدهد: «حدود یک ماه پیش، مثل همیشه زنگ تفریح در حیاط مدرسه بودم. اتفاقی دیدم که ناظم مدرسه طول حیاط را اندازه میگیرد. حدودا 60 متر بود و ناظم از من خواست از بین بچهها، کسانی را پیدا کنم که بیشترین سرعت را در دوومیدانی داشتهباشند. من گفتم خودم میتوانم این کار را انجام دهم و اجازه بدهید خودم را محک بزنم. وقتی موافقت کرد، کفشهایم را درآوردم و در زمین خیس مدرسه شروع کردم به دویدن. ناظم در حال فیلمبرداری، همزمان کرنومتر گرفتهبود تا رکوردم را ثبت کند. بعد فهمیدم 60 متر را در 06/7 ثانیه دویدهام و با این حساب جزو چند دونده برتر دنیا هستم. راستش را بخواهید من از این که توانستهبودم با آن سرعت بدوم اصلا تعجب نکردم. چون از توانایی خودم خبر داشتم هرچند که تا قبل از این اصلا جدیاش نمیگرفتم».
با سرعت به سمت آرزوها
محمد میگوید: «این موضوع همانجا تمام شد تا اینکه یک هفته بعد خبردار شدم ویدئوی دویدنم بارها دستبهدست شدهاست. حتی از چند کشور خارجی، اداره و سازمان ورزشی با مدرسه تماس گرفتند تا برای استعدادیابی و پرورش این توانایی حمایتم کنند. هرچند که این وعده و وعیدها چند روز بیشتر دوام نداشت و مدتی بعد همه چیز تمام شد. متاسفانه با آن همه تماس و پیگیری هنوز اتفاقی خاصی برایم نیفتادهاست. حالا منتظرم یک مربی پیدا شود و بتوانم تکنیکهای دویدن را یاد بگیرم. این ویدئو باعث شد به تواناییام پی ببرم و برای تمرین کردن، انگیزه پیدا کنم. تا قبل از این اصلا فکر نمیکردم روزی برسد که با دویدن معروف بشوم. یعنی اصلا خودم را یک دونده نمیدانستم اما حالا مطمئنم که در رشته دوومیدانی، میتوانم با سرعت زیاد به سمت هدفهایم بروم و به رویاهایم برسم».
استعدادهای پنهان بچههای سیستان و بلوچستان
حالا که صحبت به مربی و استعداد رسید، از محمد میپرسم دویدن چقدر تکنیک دارد؟ میگوید: «خیلیها فکر میکنند دویدن یک استعداد ذاتی است و در این ورزش هیچ چیزی برای یادگرفتن وجود ندارد اما اینطور نیست. دوومیدانی هم مثل همه ورزشهای دیگر تکنیکهایی دارد که یک دونده باید یاد بگیرد. به نظر من موفقیت در این رشته تا حدودی ذاتی است اما آموزش هم مهم است؛ مثلا دونده باید یاد بگیرد چطور دستوپاهایش را حرکت بدهد تا سرعت بیشتری داشتهباشد. خب حالا این استعداد وجود دارد اما من نمیدانم برای پرورشش باید چهکار کنم. این شرایط فقط برای من نیست. بچههای سیستانوبلوچستان مثل بچههای استانهای دیگر در کارهایی استعداد دارند اما خیلی دیده نمیشوند. بنابراین شاید ندانند چطور میتوانند خودشان را به مسئولان یا سازمانهای حمایتکننده معرفی کنند و در بعضی از موارد هم فکر میکنند انجام چنین کارهایی بیهوده است و آن را رها میکنند. اینطوری استعدادهایمان حیف میشوند». ساسان پرکان، نوجوان سیستانی با استعداد دیگری که با پشتک زدن معروف شد، هم مدرسه ای محمد است و ما در جوانه هفته پیش با او گفت و گو کردیم .
* دونده جامائیکاییدوی سرعت و سریع ترین انسان جهان
ویدئوی دویدن محمد را با اسکن کردن این کد، ببینید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
الهه آرانیان، دانش آموخته کارشناسی ارشد ادبیات - یکی از داستانهای مشهور دفتر دوم مثنوی، ماجرای یک صوفی است که تقلیدِ کورکورانهاش او را بیمرکب میکند و مولوی در وصفش چنین گفته: «خلق را تقلیدشان بر باد داد/ که دو صد لعنت بر آن تقلید باد». در طول تاریخ ادبیات بسیارند کسانی که صرفاً از آثار بزرگان تقلید کرده اند و اثری مشابه اثرِ پایه پدید آورده و ماندگار نشده اند. از سویی بزرگانی هم هستند که از بزرگانِ پیشین تاثیر پذیرفته و اثری شاخص پدید آورده اند. در ادامه به سه تقلید مهم و سه تاثیرپذیری در ادبیات فارسی میپردازیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
صابر گل عنبری- چند ماهی است که منابع رسمی و غیر رسمی آمریکایی و اسرائیلی از تصمیم دولت دونالد ترامپ برای به رسمیت شناختن سیطره رژیم صهیونیستی بر بلندیهای جولان سوریه میگویند که بنا به قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل صادر شده پس از جنگ شش روزه در ژوئن 1967 «اشغالی» محسوب میشود و باید به سوریه بازگردانده شود. به تازگی هم سناتور معروف آمریکایی لیندسی گراهام از ضرورت این شناسایی و کنترل همیشگی تلآویو بر این بلندیها گفته است. به نظر میرسد که این تصمیم در دولت آمریکا گرفته شده، اما هنوز زمان اعلام آن فرا نرسیده است. به احتمال زیاد این تصمیم در جریان سفر بنیامین نتانیاهو به آمریکا در پایان ماه مارس اعلام شود. جدا از این که این اقدام آمریکا بخشی از مراحل اجرایی معامله قرن قبل از رونمایی از آن است، انجام آن در این بازه زمانی یک هدف مشخص دارد، و آن کمکی دیگر به نتانیاهو در آستانه انتخابات بیست و یکمین دوره کنست در نهم آوریل آینده است. حزب لیکود به رهبری نتانیاهو به دنبال شکلگیری ائتلاف ژنرالها معروف به ائتلاف «آبی سفید» در ماه گذشته، وضعیت بدی پیدا کرد و در نظرسنجیها در جایگاه دوم قرار گرفت، اما همچنان کرسیهای احتمالی اکتسابی دو جریان راست و چپ نزدیک به هم است. حالا به دنبال بالا رفتن آرای احتمالی حزب راست گرای تندروی «زیهوت» (هویت) به ریاست موشه فایگلین که خواستار شکلگیری «اسرائیل بزرگ» و اشغال همیشگی و کامل کرانه باختری است، شانس نتانیاهو هم برای نخستوزیری افزایش یافته است. این حزب با اعلام این که در صورت انتخاب شدن برای آزاد کردن «ماریجوانا» تلاش خواهد کرد، توانسته است، حمایت تعداد زیادی جوانان سکولار حامی احزاب چپ را به دست آورد. همچنین نظرسنجیهای سه روز گذشته نشان میدهد که فاصله آرای لیکود و ائتلاف «کحول لوان» (آبی سفید) هم کمتر شده است. به رسمیت شناختن سلطه اسرائیل بر جولان به وسیله دولت ترامپ در روزهای آینده میتواند بر شانس نتانیاهو برای ثبت رکورد نخست وزیری (پنجمین بار) در تاریخ شکلگیری این رژیم از 1948 تاکنون بیفزاید. همچنان که قبلا هم نوشته شد، دونالد ترامپ برگ برنده نتانیاهو در انتخابات پیش روست. جدا از انگیزههای دیگر این حمایت، ترامپ برای پیشبرد برنامههای خاورمیانهای خود به نتانیاهو نیاز دارد. چند وقت پیش، نتانیاهو برای همراه ساختن تعداد بیشتری از رایدهندگان، پوستری بزرگ از خود و دونالد ترامپ در خیابانهای پرتردد و شلوغ نصب و «آشکاراتر» رئیس جمهور آمریکا را وارد ساز و کار انتخاباتی کنست کرد. در طول بیست دوره انتخابات پارلمانی کنست، روسای جمهور پیشین آمریکا به اندازه ترامپ نقشی تاثیرگذار در این انتخابات نداشتهاند. علت آن هم به اعمال و خدماتی به نسبت بیسابقه بر میگردد که وی در طول دو سال ریاست جمهوری خود برای اسرائیل انجام داده است. از این جهت است که راست گرایان اسرائیلی تندرو، ترامپ را نعمتی از «یهوه» میپندارند و این «نعمت» هماکنون برگ برنده نتانیاهو در انتخابات است. انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی و شناسایی آن به عنوان «پایتخت اسرائیل» مهمترین این کارها بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مدتها بود گزارش «یک شغل» نداشتیم و حالا به جبرانش سراغ حرفهای خاص رفتهایم؛ آنالیزور ورزش. بعید میدانم غیر از ورزشکارها و ورزشدوستها بقیه چیز زیادی درباره این شغل بدانند. البته حق هم دارند، از آن کارهایی نیست که در هر جمع و فامیلی یکی دو نفر مشغول به آن باشند. ضمن اینکه آنالیزورها بنا به اقتضای کارشان اصولا آدمهای بیسروصدایی هستند و حواسشان آنقدر پیِ تحلیل و آمار و ارقام است که در خبرها و حاشیهها جایی ندارند. حضور آرام ولی پررنگ آنالیزورها هرچند بین شغلهای دیگر به چشم نمیآید اما در عالم ورزش بهویژه در نبردهای حرفهای، تعیینکننده است. آنها پشتِ صحنهای که بازیکنها و مربیها تنها بازیگرانش به نظر میرسند، نقششان را جدی و اثرگذار بازی میکنند. «نوید مشجری»، آنالیزور تیم ملی والیبال در شناختن و شناساندن این حرفه به من کمک کرد. او که مدتی است به تیم «العربیه» قطر پیوسته در یک مصاحبه مجازی از راه دور مطالب جالبی درباره شغل خاصاش گفته است.
خلاق، جدی و خوششانس
مسیر خیلی از حرفهها مشخص و قابل حدس است اما چطور میشود که کسی سر از آنالیزوری تیم ملی درمیآورد؟ داستان نوید، شنیدنی است: «در نوجوانی والیبال بازی میکردم. بازیام متوسط بود و تا سطح تیمهای استانی رسیدهبودم. دانشجو که شدم دیگر برای ورزش حرفهای فرصت نداشتم اما مسابقات و اخبار والیبال را همچنان دنبال میکردم. روزی سر کلاس کارآفرینی، استاد درباره افراد موفقی حرف زد که تن به کارهای رایج نداده و ایدههای شخصیشان را به شغل تبدیل کردهاند. آن روزها دانشجوی کاردانی کامپیوتر بودم و در یک شرکت رایانه ای کار میکردم. حرفهای استادم و علاقهام به والیبال جرقهای شد و شروع کردم به طراحی یکسری فرم آنالیز. در فرمهای دستیام برای هر تکنیک، سه مقیاس خوب، متوسط و ضعیف درنظر گرفتهبودم و مثلا مینوشتم هر بازیکن چند اسپک خوب و چند سرویس متوسط زده است. البته بعضی تیمها، آنالیزور داشتند اما من نمیدانستم دقیقا کارشان چیست. خلاصه بازیهایی را که در مشهد برگزار میشد، میرفتم و به شیوه خودم اطلاعات آماریشان را ثبت میکردم. یک روز، فرمهایم را بردم پیش آقای قوچاننژاد، مربی سابقم. خیلی استقبال کرد و از من خواست، کارم را ادامه بدهم. بعد از کمی تحقیق فهمیدم، نرمافزاری ایتالیایی وجود دارد که آنالیزورهای حرفهای با آن کار میکنند و استاندارد جهانی است. نسخه رایگان و محدود نرمافزار را پیدا کردم. نسخه اصلی خیلی گران بود و سعی کردم با همان دمو، از کلیت کار سر دربیاورم. خوششانس بودم که همان وقتها فدراسیون، دوره تخصصی تربیت آنالیزور برگزار کرد. جزو شاگردان ممتاز آن دوره بودم. بعد از تمام شدن کلاسها، اصل نرمافزار را که حدود شش تا هفت میلیون تومان بود، خریدم و کارم را رسما شروع کردم».
ماجرای دستهای پشت پرده
نوید 33ساله حالا جزو قدیمیهای حرفه خودش بهشمار میرود؛ 10سال سابقه کار آنالیزوری و هفتسال همراهیِ تیم ملی والیبال بزرگ سالان، زمان خوبی است برای تجربه اندوختن و کهنهکار شدن. او از جزئیات و زیروبم کارش برایم میگوید: «آنالیز، زیرشاخهای از مربیگری و آنالیزور از اعضای کادر فنی تیم است که اتفاقات بازی را بهصورت کدهای تعریفشده وارد نرمافزار و آنها را در قالب جدول و گراف دریافت میکند. فرایند آنالیز در دو مرحله قبل و هنگام مسابقه انجام میشود؛ قبل از مسابقه، فیلم بازیهای قبلیِ تیم حریف را میبینیم و براساس آنها اطلاعاتی درباره نقاط قوت و ضعف، بازیکنهای تاثیرگذار و تاکتیک و تکنیکهایشان به دست میآوریم. همچنین عملکرد بازیکنهای خودمان را در طول تمرینات بررسی میکنیم. هنگام بازی، غیر از ارزیابی مدام بچههای خودمان، تیم مقابل را دوباره آنالیز میکنیم تا بفهمیم چه تغییراتی در سیستمشان بهوجود آوردهاند و کارشان چقدر با پیشبینیهای ما هماهنگ است. در هیچ ورزش دیگری، آنالیز آنلاین و لحظهبهلحظه به دقت والیبال وجود ندارد. آنالیزور پشت زمین، بازی را امتیاز به امتیاز بررسی میکند و اطلاعات را از طریق بیسیم یا لپتاپ به مربی، سرمربی یا کمکمربیها میدهد. این اطلاعات در زمانهای استراحت، بین ستها یا حتی در جریان مسابقه به تیم منتقل میشود. حتما دیدهاید بازیکنها با دستشان، از پشت سر علایمی به هم نشان میدهند؛ این اشارهها، همان نکاتی است که در آنالیز به دست آمدهاست».
رازهای برد و باخت که در تلویزیون نمیبینید
بررسیِ همزمان تیم خودی و تیم حریف به علاوه تحمل استرس مسابقه و هیجانِ سالن، نباید کار راحتی باشد. بهنظر میرسد این شرایط آنالیزورها را درمعرض خطاهای زیاد قرار دهد. نوید توضیح میدهد: «آنالیزورها در شروع کارشان، بیشتر نقش اپراتوری را دارند که اطلاعات را وارد نرمافزار میکند و نتیجه را دراختیار مربی قرار میدهد؛ کدام بازیکن از کدام منطقه چه سرویسی زد، چه کسی دریافت کرد، کیفیت دریافتش چطور بود، پاسور چه پاسی داد، اسپکر، پاسی را که گرفت کجا و با چندتا دفاع زد. آنالیزور از همان ابتدا سراغ تحلیل نمیرود ولی همین ثبت دقیق دادهها دست کم در سالهای اولیه کار، خیلی سخت است و تمرکز فوقالعادهای نیاز دارد. خطا در این مرحله اجتنابناپذیر است. بهمرور و بعد از کسب تجربه، آنالیزور میتواند از بازی تحلیل ارائه بدهد و تحلیلِ اشتباه، اتفاق نادری است. تنها نقصی که ممکن است وجود داشتهباشد، کمبود اطلاعات ما از تیم مقابل است. آنالیزور باید همه بازیهای حریف را دیده و بازیکنهایش را در بازیهای برده و باخته، آنالیز کردهباشد درغیر اینصورت تحلیلاش ناقص خواهدبود. با این همه آنالیز وقتی فایده دارد که تیم قابلیت اجرای آن را داشتهباشد. وقتی تیم ضعیفی دربرابر برزیل قرار میگیرد، در تحلیل به برزیل نمیبازد؛ بازیکنهای حریف را میشناسد و میداند چطور بازی میکنند اما کسی را ندارد که از این اطلاعات استفاده کند. نکته مهم دیگر اینکه آنالیز باید براساس توانایی اعضای تیم باشد. یعنی مثلا از یک بازیکن کوتاهقد نمیتوانیم توقع داشتهباشیم که در دفاع روی تور عملکرد خوبی داشتهباشد اما میتوانیم چرخشهای بازی را طوری طراحی کنیم که او وقتی در منطقه جلو قرار میگیرد، درمقابل یکی از بازیکنهای کوتاهتر تیم حریف بایستد».
مسیر صعب پیشروی تازهکارها
دشواریهای حرفهای به علاوه شرایط خاص زندگی شاید یکی از دلایلِ کمتعداد بودن خانواده آنالیزورها باشد. از نوید میخواهم کمی درباره زندگی آنالیزورها بگوید و برای کسانی که توجهشان به این حرفه جلب شدهاست، شیوه ورود به آن را توضیح بدهد: «شرایط زندگی ما شبیه مربیهاست با این تفاوت که حجم کارمان مخصوصا در مسابقات بینالمللی نسبت به مربی قدری بیشتر است. آنالیزور زمانی که تیم بازی ندارد و همه بچهها و کادر فنی در هتل استراحت میکنند برای دیدن مسابقات تیمهای دیگر، به سالن میرود؛ چون باید بازیها را فیلمبرداری و تحلیل کند. فشار کاری ،سفرهای طولانی و دوریهای همیشگی از خانواده، چیزهایی است که آن را حرفه سختی میکند. با اینهمه اگر کسی به این کار علاقه دارد، دست کم درباره رشته خودم میدانم که باید والیبال را بشناسد و تجربه بازی کردن داشتهباشد. تسلط به رایانه و زبان هم لازم است. ابزار اصلی کار ما همان نرمافزار ایتالیایی «DataVolley» است که خرید لایسنسهای سالانهاش حدود 1000 یورو هزینه میبرد؛ لپتاپ، دوربین، چاپگر و تجهیزات شبکه هم از دیگر وسایلی است که برای این کار نیاز داریم. نسبت به هزینه اولیه، چندسال ابتدایی شروع کار درآمد چندانی درانتظار فرد نیست. الان در والیبال کشور، 20 نفر آنالیزور حرفهای داریم و چون بازار این کار تقریبا اشباع شده، مدتی است دورههای آموزشی برگزار نمیشود. در فوتبال یک دانشگاه علمیکاربردی، رشته کارشناسی حرفهای آنالیز ورزشی دارد اما در والیبال تا جایی که من میدانم علاقهمندها، فعلا، نحوه کار را باید شخصا یاد بگیرند».
موسویِ حواسجمع و برادر معروف!
روال گزارشهای «یک شغل» تا حالا به این صورت بودهاست که تجربه گذراندن یک روز کاری را کنار مشاغل مختلف روایت میکردم. اینبار اما بُعد مسافت چنین اجازهای بهم نداد، برای همین از خود نوید خواستم فضای کارش را قدری شخصیتر برایم توصیف کندمی گوید : «حضور من در تیم ملی همزمان شد با آمدن بازیکنهای جوانی مثل «امیر غفور»، «فرهاد قائمی» و «مجتبی میرزاجانپور»، من و تعدادی از بچههای تیم، کارمان را تقریبا همزمان شروع کردهایم، اختلاف سنی زیادی هم نداریم و اینها باعث شده رابطهمان خیلی صمیمی باشد. توضیح دادم که بعد از مسابقه، بازیها را تحلیل میکنیم اما همیشه هم مشغول کار نیستیم و زمانهایی را به شوخی و خنده میگذرانیم. خلاصه رابطهمان با هم خوب است غیر از اینکه دریافتکنندههای تیم معمولا از دستم شاکی هستند [با خنده]؛ چون معتقدند من زیادی سختگیر و ریزبین هستم که البته بیراه هم نمیگویند چون دریافتشان باید کاملا خوب باشد تا امتیاز بیشتری بهشان بدهم. نتایج آنالیز غیر از اهمیت تیمی، برای تکتک بچهها مهم است؛ مثلا «محمد موسوی» که بهترین مدافع روی تور دنیاست، حواسش به دفاعهای منجر به امتیازش «kill block» هست و آخر بازی بهم میگوید خودم شمردم [مثلا] شش تا دفاع کردم، کمتر نزنی. «امیر غفور» غیر از نبوغ خاصاش در والیبال، بازیها را خیلی خوب تحلیل میکند. معمولا از اولین کسانی است که بعد از هر مسابقه، سراغ گزارش و آنالیز بازی را میگیرد و با هم دلایل برد و باخت را بررسی میکنیم. پذیرش بچهها نسبت به آنالیز و نتایجاش، سن و سابقه نمیشناسد. مثلا آقای معروف که شخصا چیزهای زیادی ازش یاد گرفتهام، نکاتی را که قبل و هنگام بازی بهش میگویم با روی باز میپذیرد و اجرا میکند. این را هم بگویم که سعید معروف، برعکس چهره جدی و گاه اخمویش، خیلی مهربان است و با همه مثل برادر بزرگ تر رفتار میکند».
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.