
رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بینالمللی بزرگداشت علامه طباطبایی تبیین کردند
تعداد بازدید : 17
الگوی علامه طباطبایی برای تشکیل پایگاه فکری تهاجمی
اغلب شاگردان علامه طباطبایی جزو نقشآفرینان انقلاب اسلامی هستند
تنوع علمی و عمق فکری 2 ویژگی برجسته علامه طباطبایی بود
گروه اندیشه – کنگره بینالمللی بزرگداشت علامه طباطبایی، صبح دیروز با حضور جمعی از صاحبنظران برگزار شد. اعضای ستاد برگزاری این کنگره، روز 17 آبانماه با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. در این دیدار حضرت آیتا... خامنهای با اشاره به برخی ویژگیهای شخصیتی و علمی علامه طباطبایی، روایتهایی ناشنیده را از زندگی آن مرحوم نقل کردند. متن بیانات معظمله در این دیدار، صبح دیروز و همزمان با آغاز به کار کنگره، در پایگاه اینترنتی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتا... خامنهای منتشر شد که مشروح آن، به نقل از پایگاه مذکور در پی میآید:
پدیده کمنظیر حوزههای علمیه
بسم ا... الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة ا... فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران و خواهران عزیز. من حقیقتاً و عمیقاً متشکّرم از شما به خاطر اینکه این کار بزرگ را انجام دادید. یکی از بهترین کارهایی که باید این روزها انجام میگرفت و به ذهن شماها رسید، خداوند به شما الهام کرد و همّت کردید و انجام دادید، همین است؛ بزرگداشت این مرد بزرگ، این شخصیّت برجسته تاریخی روحانیّت اسلام. مرحوم علّامه طباطبایی از پدیدههای کمنظیر حوزههای علمیّه ما در طول قرنها است؛ انصافاً یک پدیده کمنظیری است. یک خصوصیّاتی در ایشان وجود دارد ــ حالا من بهاجمال عرض میکنم ــ که همه این خصوصیّات جزو فضایل ممتاز انسانی است؛ همه این خصوصیّاتی که تشکیلدهنده شخصیّت این مرد است، جزو فضایل ممتاز یک انسان است. این خصوصیّات مثلاً اینهاست که حالا بعضیهایش را من نوشتهام: علم، پارسایی و پرهیزکاری، مَلَکات اخلاقی، ذوق و هنر، صفا و رفاقت ــ وفاداری و دوستی و رفاقت و مانند اینها ــ و بسیاری از خصوصیّات دیگری که حالا من لازم ندانستم اینجا بشمرم. مجموعه این خصوصیّات، تشکیلدهنده شخصیّت این مرد بزرگ است و هر کدام از این خصوصیّات یک فضیلتی از فضایل انسانی است.
شجرهنامه ما تنظیم شده آقای طباطبایی است
درباره علم این بزرگوار چند جنبه را بنده یادداشت کردهام که عرض بکنم تا مورد توجّه قرار بگیرد. یکی مسئله تنوّع گسترده دانشیِ این مرد بزرگ است؛ یعنی ایشان در تنوّع دانشی انصافاً کمنظیر است. در طول تاریخ، ما افرادی مثل شیخ طوسی، علّامه حلّی و امثال اینها را داریم که تنوّع علمی دارند، امّا در زمان ما انصافاً کم است؛ یعنی بنده غیر از ایشان کسی را با این تنوّع علمی نمیشناسم. ایشان فقیه است، اصولی است، فیلسوف است، دارای غُور شدید در عرفان نظری است، عالِم به هیئت و ریاضیات است، عالِم برجسته تفسیر و علوم قرآنی است ــ که در این زمینه انصافاً ایشان بینظیر است ــ شاعر است، ادیب است، در علم انساب، علم نسب، ایشان یک فرد ماهر و فعّال است؛ یعنی از چیزهایی که مثلاً در کنار فلسفه یا عرفانِ آقای طباطبایی این را انسان [میتواند] نگاه کند، علم انساب است. ایشان یک جدولی دارند که خانواده قاضی طباطبایی را معرّفی میکنند؛ یک جدول تاریخی است که به نظر من یک اثر هنری درجه یک است که چاپ شده و در اختیار افراد هست. مرحوم والد ما که با آقای طباطبایی از نجف رفیق بودند، دوست بودند ــ خود پدرم برای من نقل کردند این را ــ ایشان به آقای طباطبایی مینویسد که شما ترتیب شجرهنامه ما را از فلان کس ــ یک آقای معروفی در قم ــ بپرسید، بگیرید برای من بفرستید؛ آقای طباطبایی در جواب مینویسد که خود من به قدر ایشان میدانم یا بیشتر از ایشان میدانم؛ یکی از این دو عبارت است که حالا من یادم نیست و ایشان شجرهنامه ما را تنظیم کرده و فرستاده؛ یعنی این شجرهنامهای که الان در اختیار ما هست، تنظیمشده آقای طباطبایی است. یعنی انسان یک تنوّع علمی عجیبی در ایشان مشاهده میکند. حالا مثلاً گفتم ریاضیات و هیئت؛ میدانید ــ یعنی شاید معروف است ــ که نقشه مدرسه حجّتیّه فعلی را ایشان کشیده؛ یعنی یک معمار به تمام معنا و یک معمار کامل است. این تنوّع علمی یک جنبه خاصّی از جنبه علمی آقای طباطبایی است.
صاحب عُمق فکری و علمی
یک جنبه دیگر، عمق علمی و فکری ایشان است. ایشان در همین علومی که حالا ما میدانیم و اطّلاع داریم، عمق [زیادی دارند]. اوّلاً در اصول صاحبمبناست. حالا من در فقه از ایشان اثری ندیدم، امّا ایشان در اصول کاملاً صاحبمبنا است؛ یعنی حاشیه کفایه ایشان [این را] نشان میدهد. در فلسفه یک فیلسوف نوآور است؛ ایشان دستگاه فلسفی جدیدی را ارائه میکند که مظهرش همان اصول فلسفه و روش رئالیسم است، و بعد هم این دو کتابی که اخیراً ایشان نوشتند و منتشر کردند: بدایه و نهایه. در تفسیر، به نظر من یک مفسّر شگفتیساز است؛ یعنی کسی تفسیرالمیزان را نگاه کند، [میفهمد که] تفسیرالمیزان به معنای واقعی کلمه یک تفسیر شگفتآور است، از لحاظ کثرت و تنوّع و عمق مطالب که حالا من بعداً یک اشارهای به این خواهم کرد. این هم یک جنبه که مسئله عمق علمی و فکری ایشان است.
آقای طباطبایی فلسفه را زنده کرد
یک جنبه دیگر علمی این بزرگوار، مسئله شاگردپروری است. این شاگردپروریِ مرحوم آقای طباطبایی چیز عجیبی است. این یکی از هنرهای هر عالِمی است؛ در بین علما داریم کسانی که شاگردپرورند و شاگردهای زیادی دارند؛ مرحوم آقای طباطبایی از این قبیل آدمها است. در بین این فلاسفه دوره اخیرِ فلسفه در ایران ــ که مرکز فلسفه کشور هم در واقع تهران بوده ــ از دوره مرحوم ملّا عبدا... زنوزی و پسر ایشان، آقا علی حکیم، بعد مرحوم میرزای جلوه، میرزا اسدا... قمشهای، اینهایی که برجستگان حکمت و عرفانند که عمدتاً در تهران متمرکز بودند و بخشی هم در جاهای دیگر، مثل مرحوم حاجی سبزواری در سبزوار، یکی دو نفر در قم، یکی دو نفر در اصفهان، یکی دو نفر در مشهد ــ که اینها برجستگان فلسفهاند ــ هیچ کدام از اینها به قدر مرحوم آقای طباطبایی شاگرد برجسته معروف فیلسوف ندارند. بله، مثلاً حاجی سبزواری شاگردان زیادی دارد که میآمدند پیش ایشان درس میخواندند؛ مرحوم آخوند خراسانی هم شاگرد ایشان است، لکن آخوند خراسانی فیلسوف نیست، فقیهی است که یک مقدار فلسفه خوانده. تربیتِ شاگردِ فیلسوف مثل شهید مطهّری، مثل شهید بهشتی، مثل مرحوم آقای مصباح و دیگران، و مثل بعضی از بزرگانی که امروز هستند، تربیت امثال اینها را به تعدادی که از درس مرحوم آقای طباطبایی استفاده کردند، بنده هیچ سراغ ندارم در هیچ کس دیگری؛ مسئله شاگردپروری. تا فلاسفه بعدیِ زمانِ ما که در تهران کسانی بودند [مثل] مرحوم آمیرزا احمد آشتیانی، قبل از ایشان مرحوم آمیرزا مهدی آشتیانی، یا مرحوم آقای آملی(رضوان ا... علیهم)؛ خب اینها فیلسوف بودند، منتها تربیت شاگرد از اینها به قدر آقای طباطبایی معهود نیست؛ ایشان زنده کرد فلسفه را و انصافاً فیلسوفسازی کرد.
تربیت شاگردانی نقشآفرین در انقلاب اسلامی
حالا این نکته هم جالب است که شاگردان ایشان ــ یعنی بسیاری از شاگردان ایشان ــ غالباً جزو نقشآفرینان در انقلاب اسلامیاند. در این مجلس خبرگانی که قانون اساسی را نوشت، تعداد زیادی از آن افراد شاگردهای مرحوم آقای طباطبایی هستند؛ چه در مجلس خبرگان، چه قبل از مجلس خبرگان در آن جمعی که قانون اساسی نوشته میشد که مرحوم آقای مطهّری هم جزو آنها بود، اینها شاگردهای مرحوم آقای طباطبایی هستند و تعدادی از شهدای بنامِ انقلاب اسلامی از شاگردهای آقای طباطباییاند؛ شهید مطهّری شاگرد ایشان است، شهید بهشتی شاگرد ایشان است، شهید قدّوسی شاگرد ایشان است، شهید آشیخ علی حیدری نهاوندی شاگرد ایشان است؛ از این قبیل شهدای برجسته شاگردهای آقای طباطبایی(رضوان ا... علیه) هستند، بعضی هم بحمدلله در قید حیاتاند که منشأ افادات زیادی هستند.
مطلقاً اهل تظاهر نبود
یک خصوصیّت دیگر ایشان در مورد مسئله علم این است که آثار ایشان در زمان حیات ایشان منتشر شد و برکات آثار ایشان در زمان حیاتش دیده شد. خود مرحوم آقای طباطبایی اینقدر مطرح نبود که المیزان مطرح بود یا فرض بفرمایید که آن کتابهای حِکمی ایشان مطرح بود؛ یعنی خود ایشان مطلقاً اهل تظاهر نبود، امّا کتابهای ایشان اصلاً همه جا [مطرح بود]؛ المیزان ایشان، اصول فلسفه ایشان، بدایه و نهایه ایشان، شیعه در اسلام ایشان، قرآن در اسلام ایشان، رسائل متعدّد توحیدی و غیره در زمان حیات ایشان منتشر شد. بنابراین، جنبه علمی مرحوم آقای طباطبایی یک خصوصیّات منحصربهفردی دارد که عرض کردیم.
جهاد فکری در بحبوحه تهاجم اندیشههای وارداتی
درباره خصوصیّت پارسایی و پرهیزکاری و تعبّد و ارادت ایشان به اهل بیت(ع) و این خصوصیّات اینجوری ــ که خب زیاد گفتهاند و شنیدهایم و همه میدانید، بنده نمیخواهم تکرار کنم ــ ایشان فوقالعاده بود و واقعاً در این زمینهها هم یک انسان برجسته و فوقالعادهای بود، واقعاً پارسا و پرهیزکار بود. لکن دو خصوصیّت از برجستگیهای مرحوم آقای طباطبایی بنده را خیلی متوجّه خودش میکند و جذب میکند؛ یک خصوصیّت، جهادِ فکریِ کمنظیرِ آقای طباطبایی در بحبوحه تهاجم اندیشههای وارداتی و بیگانه است، در بحبوحه تهاجم به معنای واقعی کلمه. شاید آن کسانی که آن زمانها را درک نکردهاند، توجّه نداشته باشند که آن روز در محیط جوان کشور و محیط فکری کشور چه وضعیّتی وجود داشت؛ یک تهاجم به معنای واقعی کلمه وجود داشت؛ چه افکار وارداتی مکتبی و مسلکی مثل مارکسیسم، چه شبههآفرینیها؛ شبههآفرینیهایی که این[جور] نبود که یک مکتب را بخواهند ارائه بکنند، [بلکه] شبهه درست میکردند؛ همین کاری که مرحوم آقای مطهّری (رضوان ا... علیه) کمر به مقابله با آن بسته بود که کتابهای ایشان غالباً مواجهه با شبهات مطرح آن روزگار است. در بحبوحه این حوادث، مرحوم آقای طباطبایی (رضوان ا... تعالی علیه) توانست یک پایگاه فکری مستحکم با آرایش تهاجمی به وجود بیاورد؛ یعنی آن کسانی که با افکار ایشان آشنا میشدند، موضعشان در مقابل مارکسیسم و در مقابل افکار گوناگون موضع تدافعی نبود، موضع تهاجمی بود که یک نمونهاش همین کتابهای آقای مطهّری (رضوان ا... علیه) است که مشاهده میکنید. این پایگاه فکری را آقای طباطبایی به وجود آورد؛ هم با اصول فلسفه و هم با بیانات تفسیری که این تفسیر، دریایی از معارف سیاسی و اجتماعی است؛ غیر از مسائل معرفتی و مبانی فکری و حِکمی و امثال اینها و آن جنبههای خاصّ تفسیری که تبیین آیات است ــ که خب این کتاب در این زمینهها کمنظیر است ــ این کتاب المیزان سرشار است از مسائل سیاسی و اجتماعی که آن زمان اصلاً این مسائل مطرح نبود، [امّا] امروز که انسان به این مسائل نگاه میکند، میبیند اینها امروز هم مسائلِ روزِ ما است؛ اینها در اختیار افراد قرار میگرفت. این پایگاه فکری تهاجمی را مرحوم آقای طباطبایی به وجود آورد؛ این، آن کاری است که به نظر من ماها باید این کار را از آقای طباطبایی یاد بگیریم: تشکیل پایگاههای فکری پُرکننده خلأها و دارای جنبه تهاجم، نه موضع انفعالی و تدافعی. این، یک خصوصیّت که برای من خیلی جذّاب است.
در بین مردم بود، اما با خدا بود
خصوصیّت دوّم ایشان که آن هم به نظر من خیلی خصوصیّت برجسته و مهمّی است، این است که ایشان در عرصه معارف توحیدی و مفاهیم عرشیای که به آنها در فکر رسیدهبود، صرفاً به زایش فکری بسنده نکرد؛ در نفْس شریف خودش و قلب شریف خودش به آن حقایق و معارف متحقّق شد، عمل کرد به آنچه میدانست. به معنای واقعی کلمه، مرحوم آقای طباطبایی مصداق این آیه شریفه است: «اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصّالِحُ یَرفَعُه» آن «کَلِم طیّب» در وجود ایشان به معنای واقعی کلمه متحقّق شد. این خصوصیّات اخلاقیای که از ایشان معروف است، تواضع فوقالعاده، بیهوایی، اینها همه ناشی از آن معنا است. این حلم ایشان، این تواضع ایشان ناشی از تحقّق همان معانی و معارف عالیه در نفْس خود ایشان است. خودش را تربیت کرد، خودش را از این مدارج عالی انسانی و معرفتی توانست بالا بکشد و بالا ببرد؛ لذا بود که در بین مردم بود، ولیکن با خدا بود. واقعاً انسان در برخورد با ایشان احساس میکرد هیچ شخصیّتی برای خودش کأنّه قائل نبود. حلیم بود، برخوردش برخورد نرم بود. حتّی با کسانی که با ایشان محاجّه میکردند و مخاصمه میکردند، با حلم و بردباری برخورد میکرد و از آنها گذشت میکرد. ایشان به شدّت متواضع بود که گاهی اوقات تواضع ایشان مایه تعجّب بود. بنده یک خاطرهای را به آقایان عرض بکنم. مرحوم علّامه سمنانی(رضوان ا... علیه) یک ملّای معمّری بود ساکن سمنان، مرد موجّه معروفی بود؛ ایشان آمد قم، علما میرفتند دیدن ایشان و رفتوآمد در منزل ایشان زیاد بود. یک روز من در حجره نشسته بودم، یکی از دوستان ما که ارادتمند به آقای طباطبایی بود و عاشق آقای طباطبایی بود، با هیجان وارد حجره شد و گفت «به حُسن خُلق و وفا کس به یار ما نرسد»؛ گفتم قضیّه چیست، گفت منزل علّامه سمنانی بودیم، آقای خمینی هم بود، آقای طباطبایی هم بود، بعضی دیگر از آقایان هم بودند؛ آقای علّامه سمنانی رو کرد به آقای خمینی گفت که آقا! این تفسیر المیزان شما را ما مشاهده کردیم، خیلی خوب بود، خیلی عالی بود، واقعاً لذّت بردیم و شروع کرد تعریف از تفسیر المیزان، به خیالی که ایشان آقای طباطبایی است. آقای خمینی هم آدمی نبود که در این قضایا دستپاچه بشود، ساکت نشسته بود و حرفی نمیزد. آقای طباطبایی این طرف نشسته بود، رو کرد به آقای علّامه سمنانی، گفت آقا! طباطبایی بنده هستم، ایشان استاد من آقای خمینی است. گفت «به حُسن خُلق و وفا کس به یار ما نرسد»؛ یعنی به این خصوص تحت تأثیر قرار گرفته بود.
صاحبِ زبان شیرین
مرحوم آقای طباطبایی با همه این خصوصیّات معنوی و علمی و سلوکی و این چیزهایی که خب دیگر حالاها تقریباً همه در [مورد] ایشان میدانند، از لحاظ برخورد شخصیّتی و رفاقتی یک انسان دلنشین و دلچسب بود؛ جلسه شیرینی داشت، زبان شیرینی داشت، خوشصحبت بود، خوشتعریف بود. در جلسات اُنسی، یک آدمی بود که آن حالت سکوتی که انسان در جلسات عمومی و بحثی و درسی و مانند اینها از ایشان میدید، آن خصوصیّات در ایشان نبود؛ گرم، گیرا، شیرین و خوشصحبت بود؛ یک قضیّهای را که ایشان نقل میکرد، با رنگ و لعاب و تفصیلات [همراه بود]. یک شخصیّت اینجوری [بود]؛ یک شخصیّت جامع، باذوق، اهل شعر، اهل ادبیّات و جامع خصوصیّاتی که یک انسان برجسته و والا میتواند داشته باشد.
2 مقوله مهم و قابل اعتنا
به نظر من این دو خصوصیّتی را که عرض کردم، یکی مسئله پُر کردن خلأ، یکی متحقّق شدن به معارفی که انسان بلد است ــ «وَ اَفئِدَةَ العارِفینَ مِنکَ فازِعَة»؛ دانستن عرفان غیر از «اَفئِدَةَ العارِفینَ مِنکَ فازِعَة» است؛ اینها، دو مقوله است ــ باید دنبال کنیم؛ همه ما باید این دو خصوصیّت را دنبال کنیم؛ هر کسی در این راه حرکت میکند بایستی دنبال کند. امیدواریم انشاءا... خدای متعال درجات ایشان را عالی کند، ما را جزو قدردانهای ایشان قرار بدهد. و بحمدلله برکات الهی درباره ایشان اینجوری است؛ امروز آقای طباطبایی به مراتب شناختهشدهتر از زمان حیاتش است. زمان حیاتشان شاید یکدهمِ حالا هم شناختهشده نبودند؛ حالا بحمدلله ایشان در سطح کشور، در مجامع علمی، در سطح دنیا، تا حدود زیادی شناختهشده هستند، و بیشتر از این هم آقای طباطبایی شناخته خواهد شد انشاءا... . والسّلام علیکم و رحمة ا... و برکاته.