شاهکارهای زبانی و موسیقایی فردوسی در«شاهنامه»
به مناسبت 25 اردیبهشت،روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی در گفتوگو با دکتر علیرضا قیامتی، شاهنامه پژوه برجسته و استاد زبان و ادبیات فارسی به تحلیل و بررسی نوآوریهای بی نظیر این اثر ماندگار پرداختهایم
محمد بهبودی نیا – شگفتی سازی در خلق داستانهای خواندنی و شعرهای شنیدنی، کنایه سازی و واجآرایی، موسیقی درونی و بیرونی خیرهکننده و از همه مهمتر دقت مثالزدنی در توجه به زبان فارسی، تنها بخشی از ویژگیهای شاهنامه فردوسی یا به قول تعداد زیادی از ادیبان، شاهِ نامههاست. علاوه بر این موارد تا امروز از اعجاز کلامی حکیم ابوالقاسم فردوسی (416 – 329هجری قمری) خالق این اثر ماندگار، سخنان زیادی شنیدهایم. شگفتیآفرینی فردوسی در این شاهکار جهانی، گاهی آنقدر مخاطب را متحیر میکند که اندوه نخواندن این اثر به ناگاه مانند آتشی در دلها شعلهور میشود. به مناسبت روز پاسداشت زبان فارسی که بهعنوان روز بزرگداشت حکیم فردوسی نیز نامگذاری شده است، با دکتر علیرضا قیامتی، شاهنامه پژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی گفتوگو کردهایم.
اعجاز زبانی شاهنامه
دکتر قیامتی درباره این اثر شکوهمند فردوسی میگوید: همه میدانیم که اخلاق، حکمت، حماسه و مباحث بشری در این اثر ماندگار در اوج قرار دارد و بدون هیچ شک و شبههای یکی از رمزهای ماندگاری شاهنامه فردوسی، ساختار زبانی آن است. زبان شاهنامه اگرچه ساده و صمیمی است و با تمام مخاطبانش ارتباط برقرار میکند اما سادگی زبان، هیچگاه از ارزش و جایگاه این اثر سترگ نکاسته است. در پهنه ادبیات فارسی ما حماسهسرایان دیگری نیز داریم اما سادگی زبان آنهم در این حد در آثار آنها دیده نمیشود. بهعنوانمثال اسدی توسی که از حماسهسرایان بنام قرن های گذشته است و گرشاسپ نامه را نوشته یا دقیقی که از نامداران شعر ماست و گشتاسب نامه اثر ماندگار اوست (و بخشهایی از این اثر ماندگار در شاهنامه آمده است) زبانی متفاوت از شاهنامه دارند. هر مخاطبی که شاهنامه را بخواند و در لابهلای ابیات آن به کلام دقیقی برسد متوجه میشود سطح زبان به ناگاه متفاوت شده است و به روانی زبان فردوسی در برابر زبان شعر دقیقی پی میبرد. ازایننظر، فنون زبانی قدرتمند را میتوان یکی از اعجازهای شاهنامه دانست.وی میافزاید: فردوسی توسی با حذف واژهها، انقلابی در ایجاز کلام به وجود آورده است. انقلابی که در طول قرن های مختلف میتواند برای ما الگو باشد.
برای مثال، در داستان درگیری ایرج با برادرانش، سلم و تور، فردوسی با یک مصراع، جهانی از مفهوم را به ذهن مخاطب منتقل میکند. او دریکی از داستانهای شاهنامه از زبان ایرج ، اینگونه سخن میگوید:
«جهان خواستی، یافتی خون نریز
مکن با جهاندار یزدان ستیز»
فردوسی با همین سه فعل خواستن، یافتن و خون نریختن معنای صلحطلبی را به مخاطب منتقل میکند. همینطوردر داستان روشنک، زمانی که اسکندر بر ایران حاکم شده و روشنک را بدون میل و رغبت او و مردم کشورش به همسری گزیده، مردم مجبورند شهر را آذین کنند و فردوسی دریایی از اندوه را در قالب یک بیت به جان مخاطب سرازیر میکند:
«ببستند آذین به شهر اندرون
لبان پر زخنده دلان پر زخون»
موسیقی درونی ابیات شاهنامه
این استاد دانشگاه، خاطرنشان میکند: یکی دیگر از شگفتیآفرینیهای زبانی فردوسی، هنرآفرینی او در موسیقی درونی بیتهاست:
«به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گَردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برتر است
نگارنده بر شده پیکر است »
فردوسی در این بیتها مصوت «آ» را که در حال تکرار است،به شکلی میآورد که در ناخودآگاه مخاطب، موسیقی مناجاتی ایجاد میشود اما همین شاعر در دل جنگها کاربرد کلمات و موسیقی کلام را تغییر میدهد و میگوید:
«خروشید چون روی رستم بدید
که نام تو باد از جهان ناپدید»
شاعر در این بیتها از حروف خشن استفاده میکند و جایی که از عشق سخن میگوید از حروف لطیف استفاده کرده است. درماجرای دیدار زال و رودابه این حروف لطیف بهروشنی، چون حریری بر قامت بیتها پدیدار میشود و در لابهلای روایت عاشقانهها زیباترین واجآراییها را میبینیم.
هماهنگی زبان و محتوا
دکتر قیامتی در ادامه به هماهنگی مثالزدنی زبان و محتوا در شعر فردوسی اشاره میکند و میگوید: فردوسی در برخی بیتهای شاهنامه از ضرباهنگ کوبشی بهره میبرد و درجایی دیگر از ضرباهنگی روان که چون رودی زلال در جریان است.هماهنگی زبان و محتوا در شاهنامه به آن اندازه است که در زمان خوانش شعر، لحن خواننده همراه با شعر تغییر میکند. این لحن گاهی حماسی، گاهی عاشقانه و گاهی در اندوه غرق میشود. درحالیکه در بسیاری از دیوانها و اشعار دیگر از این هماهنگی همراه با نکتهسنجی خبری نیست. فردوسی توسی وقتی میخواهد از فرهنگ سخن بگوید، شکوه و دانایی در بیتهای او موج میزند:
«که فرهنگ آرایش جان بود
زگوهر سخن گفتن آسان بود
گهر بیهنر خوار و زار است و سست
به فرهنگ باشد روان تندرست»
او در بیتهای دیگرش وقتی میخواهد از سوز و درد بگوید با تکتک واژه ها این حال را فریاد میزند و وقتی میخواهد پادشاه را نصیحت کند حالت تنبیه و آگاهسازی بر قامت زبان میپوشاند.
یکهتازی فردوسی در کنایه سازی
این شاهنامه پژوه برجسته در ادامه سخنانش به سراغ کنایههای فراوان موجود در شاهنامه و هنر کنایه سازی فردوسی میرود و خاطرنشان میکند: فردوسی در ساختن کنایهها هم انقلابی ویژه به پا کرده است. کاربرد فعلهای کنایهای در شاهنامه او بینظیر است تا حدی که در هیچ شاعر دیگری نمیتوان این شکوه استادانه را مشاهده کرد. با این که فردوسی آغازگر این راه است اما هیچ شاعری نتوانسته به گردپای اوهم برسد.این یکهتازی، قدرت واژهسازی فردوسی را به ذهن میرساند. او واژههایی از قبیل «پای بازآوردن» و «پای کشیدن» به معنای انصراف دادن ،«بد روان» به معنای دیوانه و «ناپاک رأی» به معنای کجاندیشی را به زیبایی به کار میبرد.
زبان شاهنامه، پاکترین زبان جهان
وی درباره خالی بودن شاهنامه از سخنان ناپاک و ناسزا خاطرنشان میکند: پاکترین زبان جهان در میان شاهنامههای سروده شده تا امروز در شاهنامه فردوسی بهکاررفته است. همه واژههای شاهنامه سرشار از حیا و پاکی است که از دهقان زادگی و تربیت خانوادگی فردوسی نشئت میگیرد.دکتر قیامتی میافزاید: قدرت واژهسازی فردوسی توسی را هیچکس ندارد. فردوسی صدها واژه بانامها، وندها و فعلهای مختلف ساخته و برای جلوگیری از تکرار واژهها این واژهسازیها را انجام داده است. اگرچه آرایههای ادبی زیادی در شاهنامه نمیبینیم اما گنجینه فردوسی با وسعت واژگان و واژهسازیهای بیمثالش شعر خود را به اقیانوسی از زیباییها بدل کرده است.
پرچمدار میدان زبان فارسی
دکتر علیرضا قیامتی در پاسخ به این سؤال که چرا فردوسی را بزرگترین پاسدار زبان فارسی مینامیم ،می گوید: درزمانی که بزرگان زبان و ادبیات ما مانند رودکی که خود، پدر شعر فارسی است افتخار میکردند که تسلط شان در سرودن شعر به زبان عربی در قدوقواره بهترین شاعران عربزبان زمان خودشان است و منوچهری از حفظ بودن شعرهای زیادی از عربزبانان سخن به میان میآورد، فردوسی با پرچمی برافراشته زبان فارسی را حفظ میکند و به این دلیل او را پرچمدار پاسداری از زبان فارسی میدانیم، هرچند شاعران دیگر نیز پاسداران زبان فارسی هستند اما تنها فردوسی پرچمدار این میدان است.
ماجرای واژههای عربی در شاهنامه
این شاهنامه پژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی درباره برخی کلمات عربی موجود در شاهنامه فردوسی میگوید: کمتر از 2 درصد واژههای شاهنامه، عربی است و این واژهها هم مربوط به نقلقولهایی از فرماندهان و چهرههای غیرفارسیزبان است که فردوسی آگاهانه آنها را در شاهنامهاش به خدمت گرفته است. فردوسی در شاهنامه، معادل کلمه خداوند 37 واژه ساخته است اما یک کلمه از آنها بیگانه نیست و همه به زبان فارسی هستند. همانگونه که پیشازاین هم بیان کردم، در زمانهای که دانشمندان ما مجبور بودند به زبان غیرفارسی، نامهنگاریهای اداری را انجام دهند و ابوریحان بیرونی و ابنسینا و زکریای رازی کتابهایشان را به عربی مینوشتند، فردوسی پرچمدار زبان فارسی بود. در آن زمان نزدیک بود زبان ما هم مثل مصر و دیگر کشورها به عربی بدل شود اما این پرچمدارگرانمایه، مردانه در میدان ایستاد وما زبان فارسی امروز را بیشتر از هرکسی مدیون فردوسی هستیم.