داستان معروف «رابینسون کروزوئه» اثر «دانیل دفو» را حتماً شنیدهاید؛ مردی تنها در یک جزیره وحشی، اما «بئاتریس فلامینی» تجربهای بهمراتب دشوارتر از داستان کروزوئه داشته؛ 500 روز زندگی در غاری که 70 متر زیرزمین قرار داشته، بدون نور، بدون صدا، بدون هیچ فناوری و بدون ذرهای ارتباط با دنیای بیرون. چالشی دشوار که او بالاخره به اتمام رساند و پس از ۵۰۰ روز زندگی داوطلبانه در انزوا از غاری در گرانادا در اسپانیا خارج شد. تصور 500 روز بیخبر بودن از دنیای بیرون وحشتناک است. وقتی این ورزشکار اسپانیایی، زندگی در غار را آغاز کرد، دنیا کم و بیش جور دیگری بود، بهطور مثال هنوز غوغای دستاوردهای تلسکوپ جیمز وب در رصد کیهان فراگیر نشده بود،جنگ روسیه و اوکراین آغاز نشده بود، جهان در اوج وحشت از فراگیری کرونا بود و لیونل مسی هم بازیکن بارسا محسوب میشد. بئاتریس وقتی وارد غار شد، ۴۸ ساله بود و هنگام خروج ۵۰ ساله و در این مدت از هیچ اتفاقی روی زمین خبر نداشت. 500 روز قبل این ورزشکار برای اهداف پژوهشی داوطلب شد که در غاری در عمق ۷۰ متری زمین در انزوای کامل زندگی کند. تیمی متشکل از روانشناسان، محققان و غارشناسان بدون اینکه با بئاتریس تماسی داشته باشند، او را زیر نظر گرفته بودند. تیم کارشناسان از این موقعیت استفاده کردند تا تاثیر انزوای اجتماعی و سرگردانی زمانی را روی انسان مطالعه کنند. از یکجایی بهبعد او درکی از زمان نداشت. فلامینی گفته است، بعد از دو ماه، شمردن روزها را کنار گذاشته است و برای همین حدس میزد که فقط حدود ۱۶۰ تا ۱۷۰ روز در غار بوده باشد. در طول این اقامت سخت، از طریق تبادلاتی که در نقطه میانی غار انجام میشد، غذا و آب هم برای او تامین میشد. برای انجام این پژوهش در مدت 500 روز، 1.5 تن موادغذایی نیاز بود و هزار لیتر آب هم به او رسید، یعنی روزی 2 لیتر آب. جالب اینجاست که رسانهها بعد از خروج او از غار، هیجان زیادی برای گفتوگو داشتند اما بئاتریس به آنها گفت یک سال و نیم است که دوش نگرفته، پس اول میخواهد دوش بگیرد و بعد پاسخ آنها را میدهد. شاید جالب باشد که بدانید او در این مدت بدون فناوری، بدون صحبت با دیگران یا داشتن تلویزیون و... چه کاری انجام داده؟ بئاتریس در این بازه وقتش را به ورزش کردن، نقاشی، کلاه بافتن و کتاب خواندن گذرانده و ۶۰ کتاب را تمام کرده است، یعنی تقریباً هر 8 روز یک کتاب را خوانده، اما این آزمایش، بدون خطر و چالش هم نبوده است. بئاتریس یکی از سختترین موقعیتهایش را هنگام حمله گروهی از مگسها توصیف میکند. او میگوید،بیش از یک سال و نیم در سکوت به سر میبرده در حالی که مغزش این سکوت را با توهمات شنیداری که خلق میکرده، جبران کرده است، اما تجربهاش را «یگانه و شگرف» توصیف میکند. تیم بئاتریس فلامینی میگویند او رکورد زندگی در غار را شکسته، اما گینس هنوز تایید نکرده است که آیا رکوردی از زندگی داوطلبانه در غار پیش از این وجود داشته است یا نه؟ در این پرونده به بررسی اهمیت و ابعاد این آزمایش، توهمات شنیداری که بئاتریس درگیر آن شد و آزمایشهای مشابه میپردازیم.
سرگردانی زمانی
و توهم بعد از تجربه انزوا
نگاهی روانشناسانه به ماجرای حضور 500 روزه یک زن در غار
که با هدف بررسی تاثیر انزوای اجتماعی روی انسان بوده است
دکتر مهدی سودآوری | روان شناس و مدرس دانشگاه
خبر انزوای ۵٠٠ روزه ورزشکار اسپانیایی در غار جالب توجه است. گفته میشود کارشناسان از این موقعیت استفاده کردند تا تاثیر انزوای اجتماعی و سرگردانی زمانی را روی انسان مطالعه کنند. احتمالا این یکی از مهمترین و طولانیترین تحقیقات درباره انزوای انسان است که باید منتظر انتشار نتایج جالب و تکمیلی آن باشیم تا تصویری دقیق از تاثیر انزوا بر جسم و روان انسان به دست آوریم، اما باتوجه به نکات مطرح شده تا همین لحظه، باید به چند نکته قابلتامل توجه کنیم.
تاثیر نور طبیعی روی جسم و روان
نیاز به نور طبیعی برای کاربردیتر شدن بدن و فعالیتهایش ضروری است. انزوا و نور مصنوعی بدون تغییر که به از دست رفتن حس زمان منجر میشود، روی کارکرد بدن مثل چرخه خواب و بیداری، غذا خوردن، تغییرات هورمونی و... تاثیر مستقیم میگذارد. با تغییر در ترشح هورمون ها، کارکرد مغز و سیستم روان هم تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. در این شرایط گذشته، حال و آینده بیمفهوم می شود و چیزی به اسم گذر زمان وجود ندارد. در این حالت مغز یک بعد را از دست میدهد. دیگر بعد زمان وجود ندارد، پس چرخه خواب و بیداری، رویا و خیالپردازی درباره آینده و... وجود نخواهد داشت. در نتیجه تنها محرکی که برای ذهن باقی میماند، همین محیط محدود است. به همین دلیل افراد منزوی در خود فرو میروند و آگاهی زیادی از احساسات و افکار خود به دست می آورند. این افزایش آگاهی در مدیتیشن یا اعتکافهای مذهبی استفاده میشود ولی به صورت کوتاه مدت و چند روزه تا حس زمان از بین نرود، اما در انزوای طولانی مدت بیزمانی آسیب زیادی به کارکرد ذهن وارد میکند که ایجاد توهم یکی از آنهاست.
ضرورت فعال نگهداشتن مغز در هر حالتی
این زن اسپانیایی در بخشی از صحبتهایش گفته که در غاری که 70 متر زیرزمین بوده، وقتش را به ورزش کردن، نقاشی، کلاه بافتن و کتاب خواندن میگذرانده و حدود ۶۰ کتاب خوانده است. این خانم برای اجتناب از حالتهایی که مطرح شد، یعنی توهم و...، فعالیتهایی که مغز را فعال نگه دارند، در پیش گرفته بود. نقاشی و کتاب خواندن که محرک بیرونی برای فعالبودن مغز محسوب میشده، نقش پررنگی در حفظ یکپارچگی هویت او داشته است. بههرحال در تنهایی و انزوا باید مغز را فعال نگه داشت در غیر این صورت ممکن است از واقعیت جدا و وارد جنون شود. البته باید تذکر داد که این پژوهش با کنترل دایم شرایط جسمی و روانی ایشان انجام شده است. اصلا پیشنهاد نمیشود که بیشتر از چند روز از محیط اجتماعی دور شد و در انزوا به سر برد.
جبران سکوت با توهمات شنیداری!
«بئاتریس فلامینی» گفته که مغزش، سکوت غار را با توهمات شنیداری جبران میکرده؛ از این اختلال چه میدانید؟
توهم شنیداری نوعی توهم است که در آن فرد چیزی را میشنود که هیچگونه منبع خارجی ندارد. این اختلال زمانی رخ میدهد که فردی موسیقی یا صداهای دیگری را بشنود که وجود خارجی ندارد و دیگران آن را نمیشنوند. این زن اسپانیایی گفته که یک سال و نیم در سکوت به سر میبرده، اما مغزش این سکوت را با توهمات شنیداری که خلق میکرده، جبران کرده است. او تجربهاش را یگانه و شگرف توصیف کرده است.
توهم شنیداری یا اختلالاتی همچون وزوز گوش
باید بدانید توهم شنیداری با اختلالاتی همچون وزوز گوش و بیش شنوایی متفاوت است. وزوز گوش معمولا شبیه یک صدای زنگ با یک فرکانس مشخص و در بعضی موارد بیش از یک صداست. یکی از رایجترین علامتهای توهمات شنیداری به این صورت است که فرد مبتلا یک یا چند صدا را میشنود که انگار دارند با او صحبت میکنند. توهم شنوایی معمولا با بیماریهای روان پزشکی، نورولوژیک و دیگر بیماریهای پزشکی همراه است، بنابراین اگر فردی هیچگونه بیماری اعصاب و ذهن نداشته باشد به احتمال خیلی زیاد شنیدن این صداها همان وزوز گوش هستند زیرا منشأ توهم شنیداری سیستم اعصاب مرکزی است.
نگران کنندهترین نوع توهم شنوایی
«توهم فرمان» نگرانکنندهترین نوع توهمات شنوایی به حساب میآید. افراد دچار این توهم، صداهایی را میشنوند که به آنها میگوید باید کاری را انجام دهند. با وجود این که گاهی اوقات ممکن است این دستورها به ظاهر بیضرر باشند، اما بعضی وقتها این صداها به افراد مبتلا به این توهمات دستور میدهد به خودشان یا دیگران آسیب برسانند، در نتیجه این شرایط بسیار خطرناک خواهد بود. اگر کسی دچار توهمات شنوایی خطرناک یا افکار خودزنی یا خودکشی شود، باید فوراً با اورژانس اجتماعی به شماره 123 تماس بگیرید.
دلایل توهم شنوایی
توهمات شنوایی بهطور معمول بر اثر ابتلای فرد به بیماریهای روانی ایجاد میشود. یکی از مهمترین علل ایجاد توهمات شنوایی، بیماری اسکیزوفرنی است. همچنین، توهمات شنوایی میتواند بر اثر ابتلای فرد به اختلال دوقطبی، اختلال استرس پس از سانحه و زوال عقل رخ دهد. با این حال دلایل دیگری هم برای این اختلال ذکر شده است. مصرف بیش از حد الکل هم میتواند علاوه بر توهم شنیداری، توهم بینایی را به دنبال داشته باشد. در ضمن، توهم شنیداری در مراحل پیشرفته آلزایمر محتمل است. توهم شنیداری ناشی از تومور مغزی، مصرف موادمخدر، صرع، کم شنوایی، ناشی از تب بالا و عفونت، استرس شدید، میگرن، بیماری پارکینسون و... هم گزارش شده است.
نحوه تشخیص توهم شنیداری چگونه است؟
روند تشخیص توهم شنیداری با این سوالات آغاز میشود: چه نوع صدایی را میشنوی (وزوز یا صداهای دیگر)؟ توهم شنیداری چه زمانی شروع شد؟ این صداها در چه زمانهایی بیشتر شنیده میشود؟ آیا علایم دیگری در زمان وقوع آن وجود دارد؟ چگونه صداهایی را میشنوید (تهدیدآمیز، بیادبانه، خوشایند یا عادی)؟ چه دارویی مصرف میکنید؟ پس از آن با تشخیص توهم شنوایی و صلاحدید پزشک، انجام آزمایشهایی توصیه میشود. همچنین در برخی مواقع برای بررسی دقیقتر اختلال و تشخیص علت آن مراجعه به روانپزشک پیشنهاد میشود.
درمان توهم شنیداری
درمان توهم شنیداری تا حد زیادی به علت آن بستگی دارد. چنان چه تشخیص توهمهای شنیداری، ناشی از سیستم شنوایی باشد، مراجعه به یک متخصص شنواییشناس ضروری است. در برخی موارد، رفع علت اصلی بیماری، اختلال شنیداری را برطرف می کند یا آن را تا حد زیادی کاهش میدهد. در بعضی موارد پایین آوردن دوز داروی مصرفی میتواند به سادگی مشکل را رفع کند. با این حال ممکن است در مواردی هم درمانهای پیچیدهتری نیاز باشد. شاید برای پیدا کردن بهترین راه درمان توهم شنوایی، امتحان چندین روش لازم باشد. به عنوان مثال در بیماری اسکیزوفرنی، ترکیبی از داروها و دیگر مراقبتها برای درمان ضروری به نظر میرسد.
آزمایش انزوای زیرزمینی روی 15 نفر در 40 شب
داوطلبهای فرانسوی سال 2021 میلادی با هزینه 1.5 میلیون دلاری برای بررسی توان سازگاری انسان با «انزوا» در 400 متری زیر زمین مستقر شدند
آزمایش انزوای ۴۰ شب در دمای ۱۰ درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی ۱۰۰ درصد روی 15 داوطلب فرانسوی در سال 2021 میلادی انجام شد. ساکنان غار بدون ارتباط با دنیای خارج، هیچگونه به روزرسانی درباره بیماری همه گیر کرونا نداشتند. آنها دوره آزمایش انزوای زیرزمینی را بدون تلفن و ساعت در غار «لومبریو» در جنوب غربی فرانسه آغاز کرده بودند. این 15 داوطلب که از ۱۴ مارس 2021 برای انزوای داوطلبانه با هدف آزمودن چگونگی واکنش انسان به گم کردن حس وقت و مکان، به غار رفته بودند،با پایان دوره 40 روزه آزمایش پس از ۳۶ ساعت آمادهسازی، از زیر زمین بیرون آمدند.
خروج از غار با لبخند اما چهره رنگ پریده
پژوهشگرانی که روی شرکتکنندگان در این تحقیق نظارت داشتند، یک روز قبل از خارج شدن آنها، وارد غار شده بودند تا به آنها اطلاع دهند که به زودی از غار بیرون خواهند آمد. 15 داوطلب فرانسوی با لبخند اما چهره رنگ پریده، با کف زدن و در حالی از عینک مخصوص برای محافظت چشمانشان در مقابل نور استفاده کرده بودند، از غار لومبریو بیرون آمدند.
عکسالعمل مغز بدون داشتن نشانی از زمان
این 15 داوطلب فرانسوی برای بررسی توان سازگاری انسان با «انزوا» به غاری در۴۰۰ متری زیر زمین رفتند. این تجربه که یکی از اولینها در نوع خود بود، برای بررسی عکسالعمل انسان در مقابل شرایط ویژه انجام شد تا مشخص شود که مغز چگونه بدون داشتن نشانی از زمان، خود را با شرایط جدید تطبیق میدهد. البته اطلاعات مربوط به فعالیتهای مغزی و عملکردی شرکت کنندگان پیش از ورود به غار برای مقایسه با وضعیت آنها پس از بازگشت دوباره به روی زمین جمعآوری شده بود. 15 عضو گروه پس از این آزمایش ۴۰ روزه گفتند که زمان در زیر زمین بهخصوص در نبود ساعت و نور، کندتر میگذرد.
چه کسانی در این غار بودند و چه کردند؟
8 مرد و 7 زن ۲۷ تا ۵۰ ساله با تنوع شغلی در این آزمایش که «زمان عمیق» نامیده شده است، شرکت داشتند. یک زن جواهر فروش، یک پزشک و یک معلم ریاضیات در این گروه حاضر بودند. اعضای گروه در غار که از وسایل آسایشی زیادی برخوردار نبودند، مجبور بودند برق مورد نیاز خود را با پا زدن روی یک دوچرخه ثابت تولید کنند و آب را از چاهی به عمق ۴۵ متر از سطح زمین به دست بیاورند.
هزینه و موضوعاتی که در این آزمایش بررسی شد
احساسات، خواب، جهتیابی و ریتم ضربان قلب از جمله موضوعاتی است که در این آزمایش به آنها توجه شده است. شرکت کنندگان در این آزمایش که از دسترسی به نور و زمان محروم بودند، خوابشان نامیزان شده بود، به گونهای که هر وقت خسته بودند، میخوابیدند. از همین رو هر شرکت کننده سیکل درونی خودش را پی میگرفت. هزینه این برنامه حدود 1.2 میلیون یورو (1.5 میلیون دلار) بود.
پژوهشهایی مشابه در سال 1962 و 1988
پیشتر در سال ۱۹۶۲ یک مرد دو ماه و در سال ۱۹۸۸یک زن ۱۱۱ روز از زندگی خود را در زیر زمین گذراندند تا چگونگی تغییر ضربان قلبشان بررسی شود. با این حال سؤالهای زیادی که در پی انزوای گسترده مردم در دوران شیوع ویروس کرونا ایجاد شده است، بر اهمیت این آزمایش زیرزمینی افزوده است. کریستین کلوت، پژوهشگر فرانسوی-سوئیسی که هدایت گروه داوطلبان را بر عهده داشت، گفت که این آزمایش توانایی انسان را برای سازگاری با هر شرایطی نشان میدهد و این دستاورد قابل تاملی است که نیاز به تحقیقات تکمیلی دارد.
منابع این پرونده: یورونیوز، یکپزشک، فرارو و...
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مصطفی عبدالهی – بهرهوری مناسب از ظرفیت نوار ساحلی کشور در دستور کار قرار گرفته است و اگر برنامه های اعلامی به درستی اجرایی شود، باید با ساخته شدن 27 شهر و شهرک ساحلی منتظر تحولی بزرگ بود؛ تحولی که نه فقط اقتصاد دریامحور کشور را تقویت می کند بلکه در حوزه نگهداشت جمعیت و جلوگیری از مهاجرت ساحل نشینان نیز تاثیرگذار خواهد بود.
غفلت بزرگ از ظرفیت 5800 کیلومتر نوار ساحلی
دو روز قبل بود که مهرداد بذرپاش، وزیر راه و شهرسازی این خبر را اعلام کرد که «ساخت 27 شهر ساحلی به ویژه در نوار جنوبی کشور با رویکرد اقتصاد دریامحور در دستور کار قرار گرفته است»؛ خبری کوتاه اما مهم که می تواند اتفاقات مهمی را رقم بزند. برای اثبات مهم بودن این خبر، کافی است گزارش شهریور 1400 مرکز پژوهش های مجلس را مرور کنیم که نشان می دهد، کشور ما با وجود داشتن 5800 کیلومتر نوار ساحلی که 40 درصد مرزهای کشور را تشکیل می دهد، در استفاده از این نعمت طبیعی موفق نبوده است. بیشترین فعالیت در عرصه سواحل کشور، مربوط به محدوده های شهری و روستایی و تأسیسات بندری و نظامی است که همه اینها فقط حدود 5 درصد از ظرفیت سواحل ما را به خود اختصاص داده و 95 درصد آن رها شده است.
ما و دیگر کشورها
کم کاری ما در استفاده از این ظرفیت احتمالا باز هم به دلیل نفتی بودن بودجههایمان بوده، وگرنه هر کشوری با چنین دارایی طبیعی، حتما شرایط متفاوتی می داشت. مصداقش ویتنام و چین که بیش از 50 درصد تولید ناخالص ملی خود را از طریق دریا تامین می کنند اما سهم تولید ناخالص ملی ما از این ظرفیت، فقط 10 درصد است.
7 استان ساحلی؛ 25 درصد مساحت، 10 درصد جمعیت!
اما موضوع مهم دیگری هم وجود دارد که جنبه های اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی ما را هم تحت تاثیر قرار می دهد؛ این که هفت استان ساحلی ما با داشتن 25 درصد مساحت کل کشور، فقط 10 درصد جمعیتمان را در خود جای دادهاند، مسئله مهمی است که قطعا کمبودها و کاستی های معیشتی و اقتصادی در آن موثر بوده و مانع از ماندگاری و افزایش جمعیت آنها شده است.
و حالا طرحی نو
حالا قرار است 27 شهر ساحلی جدید ایجاد شود تا شاید پاسخی به همه این دغدغه ها باشد؛ اگرچه نباید الزامات آن را فراموش و مسیری را طی کرد که در نهایت، آرزوی همین وضعیت موجود و رها بودن نوارهای ساحلی، بر دلمان بماند.
دغدغه ها را فراموش نکنیم
هم مرکز پژوهش های مجلس و هم دغدغهمندان کشور، در این باره به نکاتی اشاره می کنند که باید آنها را مدنظر داشت، از جمله:
اگر ایجاد شهرهای ساحلی صرفا اقدامی نمایشی در حوزه توازن جمعیتی باشد و با حذف مردم بومی و بدون مشارکت دادن جامعه محلی، این مناطق را به عرصه جولان سرمایه داران تبدیل کند، نتایج تلخی در انتظار کشور خواهد بود.
حفظ محیط زیست طبیعی، پیششرط حیاتی این طرح است؛ طبق گزارش مرکز پژوهش ها، تجربه تقریباً ناموفق این حوزه مربوط به منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس در عسلویه است که با وجود مزیت های اقتصادی، اما چالشهای جدی زیست محیطی، کالبدی و اجتماعی همچون آلودگی بالا و مسائل اجتماعی ناشی از مهاجرتهای شغلی و دوگانگی فرهنگی را به دنبال داشته است.
نکته مهم دیگر این که؛ در توسعه دریامحور، چیزی به عنوان میانبُر وجود ندارد. میانبر یعنی پذیرفتن کجراهه و مسیرهای انحرافی از مسیر توسعه پایدار ملی. اگر قرار باشد بدون برنامه و بدون بررسی تجربه های جهانی، در مسیر سعی و خطا قدم برداریم، در بهترین حالت، کشور در آینده ای بسیار دور در مسیر درست توسعه قرار می گیرد اما تا آن زمان، منابع و سرمایه های طبیعی و انسانی بسیاری را از دست خواهیم داد.
اولویت با سواحل جنوب، آغاز عملیات اجرایی در نیمه دوم سال
دکتر «علیرضا جعفری»، معاون وزیر و مدیر عامل شرکت مادر تخصصی عمران شهرهای جدید، در گفتوگو با خراسان جزئیات بیشتری از طرح دولت برای ساخت 27 شهر و شهرک ساحلی ارائه کرده است:
* با توجه به تاکیداتی که در حوزه اقتصاد دریامحور وجود دارد و با هدف بالفعل کردن فرصت های بالقوه کشور در نوار ساحلی، وزیر راه دستور مطالعه و امکان سنجی را صادر کرده اند.
* به دلیل اهمیت بالای نوار ساحلی جنوبی از نظر توازن جمعیتی، اولویت ما مطالعه روی سواحل دریای عمان و خلیجفارس است، اما نوار ساحلی شمالی هم ظرفیت های بسیار خوبی برای سرمایه گذاری خواهد داشت.
* با انجام مطالعات امکان سنجی، موقعیت های مناسب در نوار ساحلی جنوب برای تعریف شهرهای سکونتگاهی یا شهرک های تخصصی تعیین خواهد شد و روند صدور مجوزهای استانی نیز پیگیری می شود.
* نگاه ما این است که بتوانیم هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی، عملکرد متفاوتی در حوزه بهرهوری نوار ساحلی داشته باشیم و با آغاز ساخت این شهرها و شهرک ها، در تولید مسکن و سایر حوزه های مورد نیاز شهری نیز رونق ایجاد کنیم.
* با تاکیدات رئیس جمهور در جلسه اخیر شورای عالی مسکن، حتما برنامه های مربوط به ایجاد شهرهای ساحلی جدید نیز در سال جدید خروجی خواهد داشت و در نیمه دوم سال، عملیات اجرایی را آغاز خواهیم کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فیلم «جنگ جهانی سوم» به کارگردانی هومن سیدی، هفت ماه پس از رونمایی پرسروصدایی که در هفتادونهمین جشنواره فیلم ونیز داشت و شش ماه پس از اکران محدود در تهران به دلیل فراهم شدن شرایط حضور در اسکار، از دیروز نمایش خود را آغاز کرد. به دلیل انتشار نسخهای از فیلم در فضای مجازی، قرار شد «جنگ جهانی سوم» به ترکیب آثار اکران عید فطر اضافه و استثنائا پیش از دیگر فیلمها اکران شود. بازیگر اصلی این فیلم محسن تنابنده است و ندا جبرئیلی دیگر بازیگر شناختهشدهای است که در آن ایفای نقش کرده. به بهانه آغاز اکران این فیلم، در ادامه مطلب درباره «جنگ جهانی سوم» و نقاط قوت و ضعف آن میخوانید.
مقدمهای کُند و آرام
قصه «جنگ جهانی سوم» درباره کارگری روزمزد به نام «شکیب» است. او سالها قبل همسر و فرزندان خود را در زلزله از دست داده و تنها همدم او زنی کرولال به نام «لادن» است. «شکیب» در پشت صحنه یک فیلم کار میکند، او به صورت اتفاقی برای ایفای نقش هیتلر در این اثر سینمایی انتخاب میشود و به همین دلیل در یکی از لوکیشنهای فیلم یعنی خانه هیتلر ماندگار میشود که این سرآغاز همه ماجراهاست. «جنگ جهانی سوم» مقدمهای طولانی برای روایت اتفاقات مهم و ماجرای اصلی فیلم دارد. تقریبا 30 دقیقه ابتدایی فیلم کمی کُند پیش میرود، بنابراین ممکن است مخاطب از همان دقایق اولیه به اندازه کافی با فیلم همراه نشود. ارتباط «شکیب» و «لادن» با یکدیگر به واسطه زبان اشاره و نامفهوم بودن بخش زیادی از صحبتهای آن ها نیز باعث میشود تماشاگر ابتدا شناخت کافی درباره کاراکترها و تصمیماتشان نداشته باشد و این موضوع نیز همراهی مخاطب با آنان را سخت میکند.
قصهای تاثیرگذار با پایانی هولناک
هرچند که فیلم ابتدا روایت کُندی دارد، اما ریتم آرام فیلم به اندازهای طول نمیکشد که ارتباط مخاطب با قصه قطع شود و حوصله او را سر ببرد. به مرور هرچه فیلم پیش میرود، میبینیم که زمینهچینیهای قصه برای رخدادها و حوادث بعدی به کار میآیند. اتفاقات فیلم به خوبی در هم تنیده شدهاند و یکی پس از دیگری، مدام تماشاگر را غافلگیر میکنند. ماجراهای هیجانانگیز و البته تلخ فیلم، به خوبی مخاطب را با قصه همراه میکند. هیجان و التهاب قصه تا پایان حفظ میشود و در نهایت یک پایان تکاندهنده، آخرین غافلگیری را برای تماشاگر رقم میزند. روایت تاثیرگذار «جنگ جهانی سوم»، قصه منسجم آن، اتفاقات غیرقابل پیشبینی و غافلگیریهای داستان، جزو نقاط قوت فیلم هستند که هرکدام به سهم خود میتوانند مخاطب را از تماشای فیلم سیدی راضی کنند.
درخشش محسن تنابنده در نقشی پیچیده
محسن تنابنده با ایفای نقش اصلی در «جنگ جهانی سوم» فرصت بازی در یک نقش خاص و پیچیده را به دست آورده و البته از این فرصت به درستی استفاده کرده است تا بار دیگر توانایی خود را در ایفای نقشهای سخت اثبات کند. «شکیب» مردی تنها، سرخورده و مظلوم است اما شرایط زندگی او باعث میشود تحولاتی در کاراکترش رخ بدهد. محسن تنابنده با بازی خوب و قابل باور خود ابتدا «شکیب» را با چنین ویژگیهایی به مخاطب معرفی میکند. او با لحن آرام و چهره مظلوم خود، تصویر شخصیتی را به نمایش میگذارد که به دلیل ضعفهایش با همه مدارا میکند و خیلی زود از موضع خود کوتاه میآید اما پس از تغییراتی که در کاراکترش رخ میدهد، روی دیگری از «شکیب» را نشان میدهد و برای نمایش تحول او نیز اغراق نمیکند. محسن تنابنده از دیوانگی و جنون این شخصیت، تصویری باورپذیر ارائه میدهد و با بازی خوب خود، مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد. بازیگران جوان فیلم مهسا حجازی (لادن) و نوید نصرتی (نصرتی) نیز از پس ایفای نقش خود برآمدهاند و ندا جبرئیلی نیز بازی خوبی در فیلم دارد اما در میان آنها این محسن تنابنده است که با نقش سخت خود یکی از بهترین بازیهای کارنامهاش را به نمایش میگذارد و همه توجهات را به خود معطوف میکند. جایزه بهترین بازیگر مرد بخش افقهای جشنواره ونیز، ارمغان این فیلم برای محسن تنابنده بود.
ششمین ساخته هومن سیدی
هومن سیدی در طول سالهای فعالیت خود همزمان با بازیگری، از کارگردانی هم غافل نبوده و با تولید 6 فیلم سینمایی و یک سریال نمایش خانگی، موفق شد آرامآرام جایگاه خودش را به عنوان کارگردانی توانا و خلاق تثبیت کند. سیدی پس از فیلمهایی مانند «آفریقا»، «سیزده»، «اعترافات ذهن خطرناک من» و دو فیلم تحسین شده «خشم و هیاهو» و «مغزهای کوچک زنگ زده»، سال 1400 ششمین فیلم خود یعنی «جنگ جهانی سوم» را در شمال کشور جلوی دوربین برد. این کارگردان موفق شد در بخش افقهای هفتادونهمین دوره جشنواره ونیز، جایزه بهترین فیلم را برای ساخت این اثر به دست آورد. هومن سیدی بعد از گذشت پنج سال از اکران «مغزهای کوچک زنگ زده»، با فیلم جدید خود که البته فضایی کاملا متفاوت با «مغزها...» دارد، به سینما بازگشته است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هادی محمدی – در حالی که این روزها در حوزه خلیج فارس بیشتر توجهات به عربستان و توافق اخیرش با ایران جلب شده ،علی رضا عنایتی مدیرکل خلیج فارس وزارت خارجه که نقش مهمی در توافق ایران و عربستان داشت و حتی گفته می شود گزینه جدی سفارت جمهوری اسلامی در ریاض به شمار می رود در گفت وگو با ایسنا خبر از دعوت امارات متحده عربی از رئیس جمهور کشورمان برای سفربه این کشور داد و گفت : امارات از رئیس جمهور ایران، برای شرکت در اجلاس جهانی آب و هوا که امسال در این کشور برگزار میشود، دعوت به عمل آورده است. مدیرکل خلیج فارس وزارت خارجه همچنین با بیان این که بر اساس توافقات انجام شده بین تهران و ریاض، دفتر نمایندگی دایم ایران در سازمان همکاری اسلامی در جده عربستان با ظرفیت کامل فعالیت خواهد کرد، گفت: سفر آینده رئیسجمهور ایران به عربستان، تاثیرات قابل توجهی در روابط دو جانبه و همچنین منطقه و فرامنطقه خواهد داشت. عنایتی ادامه داد: درباره روسای نمایندگیهای ایران در عربستان، اعم از دفتر نمایندگی دایمی ایران در سازمان همکاری اسلامی و چه درباره روسای نمایندگیهای ایران در ریاض و جده، تصمیماتی در داخل کشور و وزارت خارجه ایران گرفته شده و بر اساس برنامه ریزی و زمان، کار در این حوزه پیش میرود. این دیپلمات ارشد جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به این سوال که با توجه به دعوت وزیران امور خارجه ایران و عربستان از یکدیگر برای سفر به تهران و ریاض آیا زمان انجام این سفرها مشخص شده و ممکن است که این سفرها همزمان با بازگشایی سفارتخانههای دو کشور انجام شود؟ تصریح کرد: در بیانیه پایانی دیدار وزیران امور خارجه ایران و عربستان در پکن در ۱۷ فروردین امسال بر موضوع انجام دیدارها بین مقامات دو کشور و همچنین تبادل هیئتهای بخش دولتی و خصوصی بین ایران و عربستان تاکید شده و ما در بخش دولتی دیدار وزیران امور خارجه دو کشور از تهران و ریاض را در دستور کار داریم. عنایتی ادامه داد: این که این سفرها همزمان با بازگشایی سفارتخانههای دو کشور انجام شود، میتواند یک انتخاب باشد، ولی ممکن است به شکل دیگری هم این سفرها انجام شود. مدیرکل خلیج فارس وزارت امور خارجه در پاسخ به پرسش دیگری در ارتباط با زمان سفر سید ابراهیم رئیسی به عربستان بر اساس دعوت انجام شده از وی از سوی پادشاه عربستان، گفت: دیدار رئیسجمهور از عربستان مهم ترین دیداری است که در چارچوب روابط دو جانبه ایران و عربستان در دستور کار است.وی با بیان این که انشاءا... این سفر در آینده انجام خواهد شد، تصریح کرد: ما دعوتنامه کتبی پادشاه عربستان را در این زمینه دریافت کردهایم. سفارت سوئیس در ایران به عنوان حافظ منافع عربستان در تهران این دعوتنامه را به ایران ارائه کرد و دعوتنامه تسلیم ریاست جمهوری ایران شد. رئیسجمهور ایران نیز پاسخ کتبی به این دعوتنامه دادند و از طریق سفارت سوئیس در تهران، پاسخ ایران به مقامات سعودی ارائه شد. البته همه این ها مربوط به قبل از این است که روابط رسمی دو کشور از ۱۷ فروردین ماه امسال آغاز شود. این دیپلمات ارشد جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر این که این سفر قطعا سفر بسیار مهمی خواهد بود، در این باره ادامه داد: البته زمان دیدار از سوی دفتر رئیسجمهور تعیین و از طریق وزارت خارجه پیگیری خواهد شد. این موضوع در دستور کار دو کشور قرار دارد و ما امیدواریم این سفر در زمان مناسبی انجام شود. عنایتی همچنین در پاسخ به سوال دیگری درباره زمان آغاز پروازها بین دو کشور ایران و عربستان، گفت: پروازهای مربوط به «حج تمتع» ساز و کار مخصوص به خود را دارد که سالهای گذشته نیز در همین چارچوب انجام میشد اما درباره پروازهای برنامهای، به نظرم از سرگیری این پروازها به بعد از ایام حج باز خواهد گشت. باید سازمانها و نهادهای مربوط به دو کشور در این حوزه با یکدیگر جلساتی را برگزار کنند و در این باره تصمیمگیری کنند. وی در پاسخ به این سوال که سفر پادشاه عمان به تهران چه زمانی انجام خواهد شد؟ گفت: همان طور که میدانید آقای رئیسی با هدف گسترش تعاملات ایران با کشورهای منطقه و حاشیه خلیج فارس به دو کشور قطر و عمان سفر کردند. در همین چارچوب امیر قطر نیز سال گذشته به ایران آمد و برنامه ریزی برای سفر پادشاه عمان به تهران در دستور کار است و امیدواریم این سفر به زودی انجام شود.
فرا خبر
لغو ممنوعیت سفر عربستانیها به ایران
بازگشت شهروندان عربستانی به ایران پس از هفت سال ممنوعیت و بازگشایی سفارتخانههای دو کشور، قطعیت یافته است. رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران نیز از اراده عربستان برای برقراری پرواز مستقیم به ایران و ازسرگیری و تسهیل سفرها بهزودی خبر داده است. حرمتا... رفیعی با اشاره به امضای بیانیه مشترک ایران و عربستان برای ازسرگیری روابط و بازگشایی سفارتخانهها و کنسولگریهای ایران و عربستان، گفت: روابط ایران و عربستان تقریبا پس از هفت سال، درحال برقراری است. یکی از مطالبات بخش خصوصی در تمام این سالها، برقراری دوباره روابط ایران و عربستان و گسترش رفت و آمد بین دو کشور بوده است. پس از امضای بیانیه مشترک، نیز دیدارهای خوبی با موضوع برقراری مسیر هوایی مستقیم بین دو کشور انجام شده و مذاکرات و توافقهای اولیهای درباره برقراری پرواز مستقیم بین برخی شهرهای ایران و عربستان انجام شده و به نظر میرسد که طرف مقابل خیلی جدی و با اراده است و دولتها هم مصمم هستند. به گفته او، برقراری پرواز مستقیم در مسیر دمام ـ مشهد و تهران، از جمله موضوع این مذاکرات بوده است و احتمالا به زودی این مسیر هوایی مستقیم بین دو کشور برقرار شود. رفیعی با اشاره به قطع رابطه عربستان و تاثیر آن بر روابط گردشگری دو کشور و توقف سفر شیعیان به ایران، اظهار کرد: با توجه به ممنوعیت مسافرتی که از سوی عربستان در سالهای نخست قطع رابطه دیپلماتیک ایجاد شد، بخش زیادی از عربستانیها امکان سفر به ایران را از دست دادند، البته در سالهای مؤخر بعضی از شهروندان عربستانی از طریق کشورهای دیگر به ایران سفر کردند.او گفت: عربستان در موضوع گردشگری بسیار جدی عمل میکند، پیشبینی میشود با امضای بیانیه مشترک بین دو کشور و بازگشایی سفارتخانهها و کنسولگریهای ایران و عربستان، سوای روابط زیارتی، تعاملات گردشگری دو کشور نیز گسترش یابد و رفتوآمد مسافران و گردشگران بین ایران و عربستان با ویزای توریستی آسان شود. حتی این احتمال میرود با ویزای توریستی عربستان امکان سفرهای زیارتی مثل عمره برای شهروندان ایرانی نیز فراهم شود؛ چرا که عربستان اکنون این امتیاز را برای دیگر شهروندان جهان قائل شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حقگو- سال گذشته صنعت خودروی کشور به مدد سیاست هایی نظیر به صفررساندن تولید خودروی ناقص، عرضه خودرو در بورس کالا و نیز از رده خارج کردن خودروهای قدیمی با سودآوری پایین برای خودروسازان، تکان محسوسی خورد. به طوری که آمارها از تولید بیش از 1.3میلیون دستگاه خودرو و جهش حدود 40 درصدی تولید نسبت به سال 1400 حکایت دارند. در این حال به تازگی جزئیات سندی با عنوان طرح تحول خودرو منتشر شده که علاوه بر نشان دادن مسیر سیاست های پیش رو، آمار و اطلاعات قابل توجهی را از وضعیت تولید خودرو در کشور ارائه می کند. در ادامه به بررسی برخی از مهم ترین بخش های این گزارش می پردازیم. در این میان با وجود داخلی سازی 74 تا 96 درصدی خودروهای داخلی پرتیراژ، ارزبری برخی از این خودروها بالاست که ریشه یابی این تناقض ضرورت دارد.
تناقض تقاضای خودرو با سبد تولید خودروسازان!
داده های گزارش وزارت صمت با عنوان «طرحی نو در صنعت خودروی ایران» تحلیل مشتریان محصولات این صنعت بر اساس دهک های درآمدی را این گونه توصیف کرده است که بیش از 51 درصد از تقاضای بازار در اختیار تنها دو دهک کم درآمد است. بر این اساس، این دهک ها درنهایت توان خرید خودروهای 209 میلیون تومانی را دارند. این در حالی است که در سال های اخیر سبد تولید خودروسازان از خودروهای اقتصادی تقریباً خالی شده است. توکلی لاهیجانی مدیر کل دفتر صنایع خودروی وزارت صمت در مقدمه این گزارش به صراحت به این موضوع اشاره کرده و گفته است: «رها کردن بازار پراید بدون جایگزین مناسب، یکی از مهم ترین اشتباهاتی بود که باید برایش چارهای اندیشید.» در کل اکنون آمارها نشان می دهند که 46.32 درصد خانوارهای کشور بدون خودرو هستند و این مسئله علاوه بر این که یک فرصت پیش روی صنعت خودرو است، از بابت لزوم تولید خودروهای اقتصادی، یک چالش نیز محسوب می شود.
تولید کدام خودروهای داخلی بیشتر ارز می خواهد؟
گزارش وزارت صمت تاکید کرده که رشد صنعت خودرو تنها با تمرکز بر راهبرد تولید بر مبنای بن سازههای داخلی و تعمیق ساخت داخل امکان پذیر است. آمارهای این گزارش نشان می دهند که برای تولید هر خودروی سواری به روش مونتاژ، به طور متوسط 14 هزار و 500 دلار صرف می شود .این در حالی است که رقم مذکور برای تولید هر خودروی ایرانی توسط ایران خودرو و سایپا، به طور متوسط 2 هزار و 650 دلار است. با این اوصاف و طبق نمودار ارزبری خودروهای تولیدی در سال 1401، بیشترین ارز بری به ترتیب مربوط به 207 اتوماتیک، دنا توربوی دستی و شاهین بوده و کمترین ارز بری نیز به وانت 151، ساینا اس و کوییک اس تعلق داشته است.
خرید قطعات یدک کدام خودروها دردسر کمتری دارد؟
در دوره تحریم در سال های قبل، صاحبان خودروهایی که داخلی سازی کمتری داشتند، در تهیه قطعات و نیز قیمت خرید آن ها با مشکل زیادی مواجه شدند که ناشی از سطح پایین داخلی سازی این خودروها بود. با این حال، گزارش وزارت صمت به طور رسمی نشان می دهد که سطح داخلی سازی خودروهای سواری پرتیراژ در سال 1401، بین 74 تا 96 درصد است. بر این اساس، 207 با 74 درصد کمترین داخلی سازی و راناپلاس با 96 درصد بیشترین داخلی سازی را دارد. در نمودار، درصد داخلیسازی برخی دیگر از خودروهای مونتاژی نیز آمده است.
تناقض ارزبری و داخلی سازی خودروها!
با مقایسه آن چه در دو بند قبل اشاره شد، ملاحظه می شود که به رغم داخلی سازی قابل توجه و به عنوان مثال بیش از 74 درصدی خودروهای سواری پرتیراژ، ارزبری آن ها گاه تا بیش از 2 هزار و 700 دلار می رسد. موضوعی که موجب تاثیرپذیری تولید این خودروها از نوسان نرخ ارز خواهد شد. این مسئله نشان می دهد که احتمالاً بخش های داخلی سازی نشده، ارزش افزوده بالایی دارند یا نیازمند واردات مواد اولیه خاص از خارج از کشور هستند. در صورت صحت این مسئله، به نظر می رسد تدبیر ویژهای هم برای داخلی سازی در این بخش ها صورت گیرد. تجربه سال های اخیر در حوزه هایی مانند رایانه خودرو نشان می دهد که با تکیه بر دانش فنی داخلی می توان این ضعف ها را برطرف کرد.
خودروسازان به ازای هر کارگر چند خودرو تولید کردند؟
بهره وری منابع انسانی یکی از چالش ها و نقدها درباره خودروسازان در سال های اخیر بوده است. با این حال، اطلاعات ارائه شده در گزارش وزارت صمت نشان می دهد که بین خودروسازان داخلی، بهره وری مدیران خودرو با تولید 22 خودرو به ازای هر کارمند در سال گذشته، بیشتر از دیگر خودروسازان بوده است. سپس سایپا با 20، ایران خودرو با 18، آرین پارس موتور با 12، کرمان موتور با 9، بهمن خودرو با 8 و خودروسازی فردا با 7 خودرو در رده های بعدی قرار دارند. این گزارش همین آمار را با آمارهای جهانی مقایسه کرده است که نشان می دهد خودروسازان ایرانی در کمیت ماجرا دست کمی از خودروسازان مطرح دنیا ندارند. با این حال، چالش اصلی طبق نمودار «شاخص بهره وری در صنعت جهانی خودروسازی» این است که آیا خودروهای ساخت داخل در سطوح تقریباً برابر بهره وری، توان رقابت با خودروهای تولیدشده توسط خودروسازان هم رده از نظر شاخص یادشده را دارند یا خیر؟!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تصمیم ناگهانی مقتدی
مقتدی صدر همه فعالیت های جریان صدر را برای یک سال تعلیق کرد. چه عاملی باعث این تصمیم شد و «اصحاب القضیه» در عراق چه کسانی هستند؟
* دکتر روحانی هر سال عید نوروز یا عید غدیر، روزی را مشخص میکنند و دیداری انجام می شود. امسال هم این جلسه برگزار شد که در آن جلسه عید دیدنی صحبتهای مختلفی هم رد و بدل شد و هیچ ارتباطی به مسئله انتخابات نداشت و اصلا جلسه انتخاباتی نبود و صرفا یک جلسه عید دیدنی بود. بنابراین خبرهایی که برخی مطرح میکنند، فقط فضاسازی است و عملا هیچ صحبتی مبنی براین که ایشان به انتخابات ورود کنند بیان نشد. بعید میدانم ایشان بخواهند وارد انتخابات مجلس شوند و تاکنون نیز صحبتی مبنی براین موضوع نشنیدهام.
* باید بگویم که در ۸ سال دولت روحانی نیز به صورت مداوم خبرهای دروغی را علیه دولت کار میکردند و خبرهای دروغی که اکنون میسازند، موضوع تازهای نیست. آنها این همه تبلیغات علیه دولت اعتدال کردند و حالا ببینید در این بیست ماه که دولت را در دست دارند چه وضعیتی ایجاد شده است. تصور میکنم باتوجه به عملکردی که این ها دارند، مردم دیگر این صحبت ها را از آن ها قبول نمیکنند. هرکجا موفقیت باشد میگویند کار ماست، هرجا مشکل است، میگویند دولت قبل!
* در دیدار اخیر رهبری با مسئولان، ایشان تاکید داشتند که انتخابات امسال باید رقابتی، پرشور و امن باشد. البته معتقدم بستگی دارد که شورای نگهبان و وزارت کشور بر اساس فرمایشهای رهبری چه سیاستهایی را در پیش بگیرند. سیاست و رویکرد حزب اعتدال و توسعه همواره حضور فعال در انتخابات است، ولی منتظریم ببینیم شورای نگهبان چه سیاستی اتخاذ میکند.
* ما هنوز هم اعتقاد داریم که باید به دولت کمک کنیم تا موفق شود و مشکلاتش حل شود. آمادگی داریم هر گونه کمکی را به دولت ارائه دهیم چرا که منافع ملی و رفاه مردم برایمان اهمیت دارد. ما نمیخواهیم دولت وارد حاشیه شود، چرا که ۸ سال در دولت بودیم و در جریان گرفتاریهای دولت هستیم.
گروه بین الملل-برگزاری رزمایش مشترک اخیر آمریکا، فیلیپین و استرالیا در آبهای دریای چین جنوبی، نقطه آشکار و تشدیدکننده بحرانسازی هدفمند واشنگتن در شرق آسیا محسوب میشود.ناامنسازی محیط پیرامونی چین، تبدیل به راهبرد ثابت و کلان سیاست خارجی آمریکا شده و بر همین اساس، خلق تنشهای مزمن و مستمر در شرق آسیا در دستور کار مقامات نظامی و سیاسی آمریکا قرار گرفته است و روز به روز، این مسئله نمود بیشتری پیدا میکند.آمریکا و فیلیپین سهشنبه ١١ آوریل بزرگ ترین رزمایش خود در تاریخ روابط دو کشور را در این کشور جنوب شرقی آسیا آغاز کردند که ١٨ هزار نظامی آمریکایی و فیلیپینی به مدت دو هفته در آن حضور دارند.برای اولین بار این رزمایش با تیراندازی گلولههای جنگی در آبهای دریای چین جنوبی همراه بود، جایی که چین مدعی مالکیت تام و تمام بر آن است.شروع رزمایش آمریکا و متحد دیرینهاش در منطقه تنها یک روز پس از پایان رزمایش ارتش چین و شبیهسازی محاصره تایوان توسط دهها فروند هواپیمای جنگی و کشتیهای نظامی چینی اتفاق افتاد که دقیقا به معنای اصرار آمریکا و برخی متحدانش مبنی بر خلق بحرانهای مزمن در شرق آسیاست.به عبارت بهتر، واشنگتن قصد دارد این پیام را به پکن مخابره کند که از مداخله در محیط پیرامونی چین دست برنخواهد داشت!در مقابل، چینیها نیز در برابر این بازی نامتوازن و خطرناک آمریکا دست بسته نخواهند ماند.یکی از موضوعاتی که باید آن را در تحلیل منازعات اخیر میان آمریکا و چین در تایوان تجزیه و تحلیل کرد، مربوط به سفر «امانوئل ماکرون» رئیس جمهور فرانسه به پکن و دیدار او با «شی جین پینگ» رئیس جمهور این کشور است.ماکرون پس از بازگشت از چین تاکید کرد که ورود اروپا به منازعهای که به لحاظ راهبردی و جغرافیایی ارتباطی با آن ندارد، توجیه منطقی و راهبردی ندارد.فراتر از آن، رئیس جمهور فرانسه خواستار فاصلهگیری اروپا از سیاستهای امنیتی و حتی ساختارهای اقتصادی و مالی آمریکا شد.با توجه به جایگاه فرانسویها در اتحادیه اروپا، پیام پاریس برای واشنگتن در قبال بحران تایوان کاملا مشخص است؛ این که با توجه به مناسبات جاری اقتصادی میان اتحادیه اروپا و چین و همچنین هزینههای هنگفتی که اروپا در جنگ اوکراین پرداخت کرده، دیگر جایی برای همراهی آن ها با آمریکا در خلق و تثبیت بحرانی دیگر در جهان باقی نمانده است!به نظر میرسد در همین خصوص آمریکا به جای حساب کردن روی اعضای اروپایی ناتو، روی بازیگرانی مانند استرالیا، فیلیپین، کره جنوبی و ژاپن برای بحرانسازی در محیط پیرامونی چین به خصوص در تایوان سرمایهگذاری کند.البته این بازیگران هم محدودیتهایی در این خصوص دارند و از آثار و تبعات همکاری مطلق با آمریکا در منازعه با پکن آگاه هستند.در چنین شرایطی، آمریکا دستان بستهتری در برابر چین خواهد داشت و به عبارت بهتر، اگرچه دولت بایدن در شرق آسیا در حال بازی با آتش است، اما این آتشافروزی بیش از آن که منافع آمریکا را تامین کند، به طور قطع آن ها را خواهد سوزاند.در این بین «علی فضلا...» در گفتوگو با تلویزیون العالم خاطرنشان کرد: گرایش جدید اروپا به اتخاذ راهبردی ویژه بدون دنبالهروی از آمریکا رویکرد جدیدی نیست؛ زیرا روابط فرانسه و آمریکا از نظر تاریخی در مراحلی شاهد جزر و مدهایی بوده است.وی تصریح کرد: در مرحلهای، فرانسویها به استقلال آمریکا کمک کردند و در مرحله دیگر، در مکزیک با آن ها درگیر شدند و در مرحله ای دیگر، در ویتنام فرانسویها عقبنشینی کردند و آمریکاییها را در جنگ تنها گذاشتند و در دولت دوگل نیز تیرگی شدید بر روابط حاکم شد. در زمان دولت ژاک شیراک، همان طور که معروف است، در موضوع عراق در سال ۲۰۰۳ اختلاف نظر بزرگی بین دو طرف رخ داد که بعدها به نوعی این رابطه بازبینی شد.این کارشناس سیاسی به موضعگیری برخی از شخصیتهای مطرح آمریکایی درباره اروپا نیز اشاره کرد از جمله دیوید استولنسکی که گفته است: «آمریکا نماینده کودتا علیه هر آن چه اروپایی است» یا جرج واشنگتن که در مراسم تودیع ریاستجمهوریاش گفت: «دغدغههای اروپا برای ما در ایالات متحده اهمیت چندانی ندارد و حتی چهبسا برای ما بیمعنا باشد» یا در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ نیز تنش بزرگی بر روابط دو طرف حاکم بود و او بارها اتحادیه اروپا را دشمن خواند.علی فضلا... خاطرنشان کرد در دو سوی اقیانوس اطلس به رغم مجموعه وجوه مشترک، ناهماهنگی و تنش بین آن ها پایدار و دایمی است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جواد نوائیان رودسری - 16 فروردین امسال، رهبر انقلاب در دیدار شاعران و استادان زبان فارسی، ضمن بیاناتشان گفتند: «اگر کشورهای غربی بتوانند یک کشوری مثل ایران اسلامی را که دنبال استقلال و دنبال ایستادگی و استقامت است، از مواد غذایی لازم هم محروم کنند، میکنند؛ آنها همچنان که داروهای لازم را ممنوع کردند، آن وقتی که واکسن لازم داشتیم، پولش را گرفتند [امّا] واکسنش را ندادند ــ در سال ۹۹ پول واکسن را گرفتند و به بهانههای مختلف واکسن را ندادند ــ شک نداشته باشید چنانچه میتوانستند کاری کنند که غذای مردم، نان مردم داخل کشور نیاید و در کشور به وجود نیاید، حتماً میکردند؛ یعنی اینها اینجوری هستند. حالا آن قضیّه قحطی قرن هم که به جای خود محفوظ؛ این هم یکجور تهاجم است.» اشاره حضرت آیتا... خامنهای در این سخنان به موضوع «قحطی قرن»، توجه به دو واقعه تاریخی تأثیرگذار بر ایران معاصر است؛ نخست قحطی بزرگ سالهای 1296 تا 1298ش که ما آن را نخستین «قحطی انگلیسی» مینامیم و طبق تحقیق و پژوهش پروفسور مجد، در کتاب «قحطی بزرگ» و بر اساس اسناد انتشار یافته وزارت خارجه آمریکا، حدود نیمی از جمعیت 16 میلیون نفری ایران را به دلیل گرسنگی یا ابتلا به بیماریهای مسری و خطرناک مانند تیفوس، وبا، حصبه و ... به کام مرگ و نیستی کشاند. این رویداد محنتبار تاریخی، به دلیل فعالیتهای پژوهشی سالهای اخیر و نیز تکاپوهای رسانهای برای نشان دادن ابعاد آن، نزد مردم ایران شناخته شدهاست. اما دومین «قحطی انگلیسی» که ابعاد گستردهتری داشت و در دهه 1320 رقم خورد، چندان شهرتی در بین مردم ندارد؛ قحطی فراگیری که با سقوط رضاشاه در شهریور 1320 آغاز شد و مدت تأثیرگذاری آن، بسیار بیشتر از قحطی پیشین بود و به واقع، تا یک دهه بعد از اشغال ایران، ایرانیان را درگیر خود کرد. از هم پاشیدن ارتشی که رضاشاه آنقدر به قدرتش مینازید، از یک سو و از سوی دیگر، تزلزل عجیب ساختارهای تولیدی به ویژه در بخش کشاورزی که طبق ادعای برخی، در دوره رضاشاه به شدت تقویت شده بود، فرجام تلخی را برای مردم ما رقم زد؛ فرجامی که در تاریخ ایران کمتر به آن پرداخته شدهاست و عموماً، وقتی از آن صحبت میشود، بازه تاریخیاش بین سالهای 1321 تا 1322 محصور میماند؛ ولی ما شواهدی در دست داریم که نشان میدهد، ماجرای قحطی و مرگ و میر ناشی از آن، بسیار طولانیتر و کشدارتر از آن بود که بعضی ادعا میکنند.
قحطی چگونه و از کجا آغاز شد؟
بعد از اشغال ایران توسط متفقین در شهریور 1320، انگلیس و شوروی بر اساس ماده هفتم پیمان 24 آذر 1320 با دولت ایران، متعهد شدهبودند که مواد غذایی مورد نیاز نیروهای خود را از خارج وارد کنند. ظاهراً مسئولان وقت، از بروز اتفاقی مانند آن چه در دهه 1290، حدود 25 سال قبل، رخ دادهبود، میترسیدند. با این حال، نه شوروی و نه بریتانیا، کوچک ترین اهمیتی برای این تعهدشان قائل نبودند. حسین مکی، در جلد هشتم «تاریخ بیستساله ایران» مینویسد: «وضعیت نان شهرها فوقالعاده خراب شدهبود. دستگاه نانوایی و سیلو کار میکرد ولی نانی که از آرد سیلو به زحمت دست مردم میرسید، به اندازهای ناگوار، خراب و غیرمأکول بود که موجب تلف شدن مردم و پیدایش امراض در بین آن ها میشد.» گزارشهای محرمانه خبر از آلودهبودن آردها به خاک ارّه و حتی خرده شیشه داشت؛ اتفاقی که در دوره قحطی پیشین هم، رقم خوردهبود. با تسلط نیروهای بیگانه و از هم پاشیدن قوای نظامی و انتظامی ایران، امنیت به حداقل رسید و غارتگری اشرار شدت یافت. این مسئله، باعث شد که روستاییان و ساکنان شهرهای کوچک، زمینهای زراعی را رها کنند و به سوی نقاط امن بروند؛ خالی شدن زمینهای زراعی از نیروی کار، یکی از سنگینترین آسیبها را به ساختار تولیدات کشاورزی ایران وارد و فرایند قحطی را تشدید کرد. در همان حال که شهرها و دهات ایرانی، از نبود غله رنج میبردند و توانایی تأمین نان روزانه خود را نداشتند، دولت، با فشار اشغالگران، صادرات مواد غذایی را آزاد گذاشته بود. طولی نکشید که حجم صادرات اقلام خوراکی، سر به فلک زد. نیروهای انگلیس و شوروی در داخل ایران، دقیقاً مانند جاروبرقی عمل میکردند؛ هرچه به دستشان میرسید، جمعآوری و روانه خارج از کشور میشد. در پنجم خرداد 1321، انگلیسیها که عملاً اختیار امور کشور را با استفاده از عوامل نفوذی خود در دربار و سیاستمداران وابسته برعهده داشتند، قانونی را به امضای دولت ایران رساندند که تیر خلاص بر پیکر اقتصاد کشور بود؛ قانون چاپ و انتشار اسکناس برای تأمین نیاز ریالی نیروهای اشغالگر. به این ترتیب، دولت بدون آنکه پشتوانهای برای پول ایرانی در نظر بگیرد، میلیونها تومان وجه نقد را چاپ کرد و در اختیار انگلیسیها گذاشت. بریتانیاییها تقریباً در تمام ایران، به خرید مواد غذایی مشغول بودند و البته، سهمی از آن را در اختیار نیروهای شوروی قرار میدادند. انبار مرکزی گندم انگلیسیها در اهواز قرار داشت. آن ها محصولات خریداری شده را به این انبار میفرستادند تا سر فرصت، به مقصدهای مدنظر در آن سوی مرزهای ایران ارسال شود. از همه دردآورتر، ادعای حکومت انگلیس در حاتمبخشی به ایرانیان بود! در حالی که تا چند سال بعد، بخشی از غله مورد نیاز انگلیسیها با همین شیوه از ایران خارج میشد، آن ها در اخبار رادیویی خود مدعی بودند که کامیونهای پر از غله را از بغداد، به ایران گسیل میکنند تا مانع قحطی شوند؛ اما به قول حسین مکی، انگلیسیها «با رادیو گندم وارد و با کامیون خارج میکردند!» در این بین، فعالیت دلالهای از خدا بیخبر، باعث وخامت بیشتر اوضاع شد. در مناطقی که به صورت سنتی، آب کمتر وجود داشت و اراضی زیر کشت محدودتر بود، وخامت تشدید و تلفات بیشتر میشد. برخی از نواحی مرکزی و جنوبی خراسان بزرگ، مانند نهبندان و بجستان، تحت تأثیر این سیاست، دست کم تا پایان دهه 1320ش و حتی با وجود خروج نیروهای متفقین، نتوانستند به وضع طبیعی برگردند؛ این وضعیت با تشدید گسترش مناطق بیابانی که بخشی از آن معلول رها شدن زمینهای زیرکشت و مهاجرت مردم به دلیل ناامنی و تسلط بیگانگان بر کشور بود، شرایط ناگوار و وحشتناکی را برای مردم، رقم زد. موضوعی که خبرنگار خراسان آن را در گزارش بینقص خود منعکس کردهاست.
پیرمردی با لب و دهان سبز!
بخشی از گزارش بسیار مهم و ارزشمند «یادداشتهای مسافرت طبس»، به بررسی شرایط یکی از مناطق قحطیزده در جنوب خراسان بزرگ اختصاص دارد؛ کُریت، قریه بزرگی میان فردوس و طبس که در آن زمان، 12 پارچه آبادی داشت. گزارش مربوط به کریت در سوم خرداد 1329، در صفحه نخست روزنامه خراسان منتشر شدهاست. این گزارش تصویری بینقص از شرایط حاکم بر آن محیط میدهد: «مزارع بین گناباد و تربت[حیدریه] بعد از شهریور 20، اغلب دچار سیلِ ریگ روان شدهاند. کُریت هم از این مصیبت بینصیب نمانده و مقدار زیادی اراضی بایر و دایر آن را که قابل کشت و کار بوده، ریگ روان فرا گرفته[است] و به محض آن که باد تندی میوزد، ریگهای روان مانند سیل از کویر جاری میشود ... موقعی که به کُریت رسیدیم، چند دقیقه توقف کردیم و همین توقف مختصر سبب شد که به وضع اهالی رسیدگی کنیم. پیرمردی که متجاوز از ۶۰ سال داشت با قد خمیده و موهای سفید در کناری ایستاده بود، حالت او توجه ما را جلب کرد. رنگ چهره پیرمرد پریده و چشمهایش بیفروغ و آثار خستگی و ضعف کاملاً از وی مشهود بود. قدری که به او نزدیک شدیم، لب و دهانش که سبز رنگ بود، بیشتر حس کنجکاوی ما را تحریک کرد. پرسیدیم علت آنکه لب و دهان و دندانهایت سبز رنگ شده چیست؟ پیرمرد که توانایی حرف زدن نداشت به زحمت جواب داد که از شدت گرسنگی و از بس که علف بیابان خوردهام. چون دهان خود را برای حرف زدن گشود، دیدیم که داخل دهانش نیز سبزرنگ و زبانش متورم شدهاست. پیرمرد از شدت ضعف و ناتوانی، قادر به حرف زدن نبود. مقداری غذا به او دادیم. همین که غذا را گرفت و لقمهای در دهان گذاشت و ذائقه او تماس با خوراک پیدا کرد، مانند کسی که از سال قحطی درآمده، چشم هایش از حال طبیعی خارج گردید و با حرص و ولعی که هر سنگدلی را متأثر و متألم میساخت، به خوردن آن مشغول شد. پس از این که قدری به جان آمد از او سوال کردیم: چند روز است غذا نخوردهای؟ جواب داد: متجاوز از یک هفته است که غیر از علف بیابان چیز دیگری نخوردهام. بعد آه سوزناکی کشید و گفت: امروز هم میخواستم قدری علف از بیابان جمع کنم [و] بخورم [که] شخصی آمد و مانع شد و گفت: این علفها مال ارباب است و حق خوردن آن ها را نداری و چون دیگر در این جا علفی که بتوانم بدون دادن پول بخورم وجود نداشت، قصد داشتم از این محل به جای دیگر بروم، اما از شدت گرسنگی پاهایم قوت نداشت و در کنار جاده ایستاده بودم که شما رسیدید، حالا که غذا به من دادید و حالم بهتر شد، میروم جایی که بتوانم علف بدون مزاحمت فراهم کنم.» موارد مشابه آن پیرمرد در منطقه کریت و اطراف آن کم نبود. خبرنگار خراسان از شرایط ناگوار مردم این منطقه خبر میدهد؛ منطقهای که عملاً زیر نفوذ خاندان عَلَم، از شرکا و طرفداران مشهور بریتانیا در شرق ایران بود.
منظرهای مصیبتبار در تمام خراسان
یکی از مهم ترین فرازهای گزارش «یادداشتهای مسافرت طبس» که افزون بر جزئینگری خبرنگار، سیمای عمومی خراسان در دهه 1320 را به تصویر میکشد، فراز مربوط به بازدید از بجستان و مشاهده مهاجرتهای گسترده به دلیل قحطی فراگیر و طولانی است. در این گزارش که در 28 اردیبهشت 1329 در صفحه نخست روزنامه خراسان منتشر شد، آمدهاست: «[در کنار جاده بجستان به گناباد] اتومبیلی باری، در کناری ایستاد و مسافرین زیادی در اطراف آن جمع و تصمیم حرکت دارند. در طرف دیگر، یه عده زن و بچه گِرد هم جمع شده و صدای ضجه و گریه آن ها بلند بود، به طوری که صدای آن ها توجه همه را به خود جلب کرده بود. چون نزدیک شدیم، معلوم شد این صدای گریه و ضجه از چند طفل خردسال و چند نفر زنهای پیر و یک نفر زنجوان و یک مردپیر است. اینها عیال و مادر و پدر و فرزندان کوچک مرد جوانی بودند که میخواست با کامیون مسافرت کند. چهرههای ایشان مثل مرده بیرنگ بود. چشمان آن ها مبتلا به تراخُم و آثار یأس و پریشانی و بیچارگی از وَجَناتشان ظاهر و به قدری ضعیف و ناتوان بودند که گویی مدتی در بستر بیماری بودهاند ... این منظره دلخراش ما را بر آن داشت که بیشتر در اطراف این موضوع که ظاهراً یک مسافرت بیش نیست، تفحص و کنجکاوی کنیم. معلوم شد این عائله و این زن و مرد پیر، بعد از یک عمر زندگانی، به مرور آن چه ثروت و ملک و علاقه داشته، از دست دادهاند. از یک طرف، قهر طبیعت در این چند ساله اخیر و از طرف دیگر، نتیجه ظلمهایی که از ناحیه بعضی مأمورین و نیز، اتفاقات بعد از اشغال در شهریور 20 به آن ها وارد شده، به جز یک فرزند رشید و جوان 35 ساله، چیزی دیگر برای ایشان باقی نماندهاست و تنها مایه امید آن ها، همین جوان است که نانآور و سرپرست یک عائله بدبخت و فلکزاده میباشد ... از جوان پرسیدیم: آیا قبلاً مسافرت کرده یا نه؟ جواب داد: خیر. پرسیدیم: در شهر چه کار میخواهی بکنی؟ گفت: هر کاری که پیش بیاید، عملگی و مزدوری و هر کاری که از عهده من برآید، حاضرم بکنم. گفتیم: به کجا مسافرت میکنی؟ گفت: به مشهد و اگر آن جا کار گیرم نیامد، به تهران می روم، شاید بتوانم چیزی اضافه بر مخارج خود پیدا کنم و برای عائلهام بفرستم ... زن جوان او، در حالی که دو طفل در بغل داشت، سر خود را به دیوار گذارده، شیون میکرد. اتومبیل به حرکت درآمد و مسافتی را طی کرد و از نظر دور شد، ولی عائله او چشم به گرد و غبار اتومبیل دوخته بودند... پیرمردی که پدر جوان بود میگفت: چند روز است هیچ کدام از ماها نان نخوردهایم و با علف بیابان شکم خود را سیر کردهایم. این یک منظره از صدها هزار منظرهای است که همه روزه، در سراسر خراسان دیده میشود و مردم از شدت فقر و گرسنگی و فشار و تعدّیات مأمورینِ دولت، ناچار خانه و دیار خود را ترک و برای به دست آوردن لقمه[ای] نان، رو به شهرهای بزرگ میگذارند و از آن جاها باز مأیوسانه به تهران میروند. این است وضع زندگانی خانوادههایی که روزی طبقه مولد ثروت بودهاند.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیدخلیل سجادپور- با افشای راز پیامک های جنایی در بازسازی صحنه همسرسوزی مشخص شد که عاشق خیابانی با طرح و نقشه ای زیرکانه و پس از مشورت با یک کارشناس رشته حقوق، جرم مردی را پذیرفت که همسرش را با بنزین به آتش کشیده بود.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ظهر پانزدهم شهریور بود که دختری نوجوان وارد شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد شد و راز یک جنایت هولناک را فاش کرد. مرضیه که به سمیرا معروف است به «مجلسی» (مدیر دفتر شعبه ویژه پرونده های جنایی) گفت: «من زن جوانی را با بنزین آتش زده ام!»
با توجه به این که اظهارات دختر نوجوان با حادثه وحشتناکی مطابقت داشت که در منطقه شاندیز رخ داده بود، بی درنگ مدیر دفتر با قاضی ویژه قتل عمد تماس گرفت که مشغول تحقیق میدانی در یک صحنه جنایی دیگر بود! در این هنگام قاضی دکتر صادق صفری نیز با شنیدن اظهارات این دختر 17 ساله در یک گفت وگوی تلفنی، دستور انتقال وی به بازداشتگاه بانوان را صادر کرد و بدین ترتیب روز بعد بررسی های قضایی در این باره آغاز شد.
«مرضیه» که مقابل قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفته بود، اظهارات خود را تکرار کرد و گفت: با جوان 21 ساله ای به نام «هادی – ط» در خیابان آشنا و به او علاقه مند شدم. به همین دلیل به منزل او می رفتم و می دانستم که متاهل است و نامزد دارد! در اثنای همین رفت و آمدها حدود اواخر خرداد بود که با نامزد هادی در طبقه دوم ساختمان به مشاجره پرداختم و در حالی که به شدت عصبانی بودم روی او بنزین ریختم و با فندک آن زن را آتش زدم. سپس با انتقال وی به بیمارستان امام رضا (ع) مشهد، من هم فرار کردم و بعد فهمیدم که عروس 27 ساله جان خود را از دست داده است. اگرچه مدتی مخفی شدم اما عذاب وجدان رهایم نمی کرد چرا که «هادی» به اتهام قتل همسرش دستگیر شده بود! به همین دلیل خودم را به دادسرا معرفی کردم تا او را نجات بدهم!
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با آن که مقام قضایی به اعترافات این دختر مشکوک بود و احتمال می داد این ماجرا رنگ عاشقی و عاطفی دارد اما در عین حال دستور انتقال وی به کانون اصلاح و تربیت را صادر کرد تا بررسی های ویژه ای در این باره صورت گیرد. طولی نکشید که با هماهنگی های قضایی، پرونده ای جنایی از شاندیز به مشهد ارسال شد و سطر به سطر آن مورد واکاوی دقیق قرار گرفت. هنوز مدت زیادی از این جنایت نگذشته بود که «هادی» و «مرضیه» رو درروی یکدیگر قرار گرفتند و قاضی دکتر صادق صفری با طرح چند سوال انحرافی، تشخیص داد که «مرضیه» در این جنایت نقشی ندارد و «هادی» همسرش را به آتش کشیده است. در همین حال ناگهان دختر نوجوان فریاد زد: من قاتل نیستم! او را دوست داشتم و فریب خوردم! «هادی» به من قول ازدواج داده بود و من هم حاضر بودم برای رسیدن به او جرمش را به گردن بگیرم!...
بنابر گزارش روزنامه خراسان، با لو رفتن این ماجرای عشقی و عاطفی، مرضیه به دستور قاضی ویژه قتل عمد آزاد شد و هادی نیز اتهام قتل همسرش را پذیرفت چرا که در تحقیقات نامحسوس کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی که با دستورهای محرمانه مقام قضایی همراه بود، فیلمی ضمیمه پرونده شد که خدیجه (همسر هادی) قبل از مرگ خود در مرکز درمانی، به سوالات ماموران انتظامی پاسخ داده و همسرش را «قاتل» معرفی کرده است. در همین حال بازسازی صحنه جنایت در حالی آغاز شد که اسنادی از اختلافات شدید بین هادی و همسرش به دست آمده بود اما با هوشیاری قاضی شعبه 208 ویژه جنایی، سیم کارتی کشف شد که در آن پیامک های ارسالی بین مرضیه و یکی از نزدیکان هادی، راز این جنایت را فاش می کرد.
این پیامک ها نشان می داد که «مرضیه» به دلیل علاقه عاطفی خود به هادی تصمیم گرفته بود تا قتل را به گردن بگیرد. او در یکی از این پیام ها نوشته بود: «من با یک وکیل مشورت کردم، او گفت: اگر تو قتل را به گردن بگیری چون زیر سن قانونی هستی حکم نمی گیری و تنها باید دیه بپردازی!» و ادامه داده است: «هادی هم به من گفت: اگر از زندان بیرون بروم پول دیه را جور می کنم! من هم واقعا او را دوست دارم و حاضرم هرکاری برایش انجام بدهم!...»
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، متهم به قتل 21 ساله نیز که برای بازسازی صحنه جنایت مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاده بود، درباره جزئیات ماجرای همسر سوزی گفت: به دلیل اختلافاتی که با همسرم داشتم با او به مشاجره پرداختم و در حالت عصبانیت به سمت موتورسیکلتم رفتم که در حیاط منزل پارک بود. مقداری بنزین از باک کشیدم و سپس با بطری پلاستیکی حاوی بنزین به سوی او در طبقه دوم رفتم، فکر نمی کردم آتش آن چنان شعله ور شود که همه پیکر او را بسوزاند به همین دلیل بلافاصله با کمک «مرضیه» که در طبقه اول بود، همسرم را به بیمارستان رساندیم.
براساس گزارش روزنامه خراسان، اگرچه متهم در مراحل دادرسی و تحقیقات، اظهارات متناقض دیگری را نیز مطرح کرد اما ادعاهای وی با دلایل و مستندات قضایی و قانونی رد شد و بدین ترتیب با صدور کیفرخواست در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، این پرونده جنایی در دادگاه کیفری یک خراسان رضوی موردرسیدگی قرار گرفت.
اختصاصی خراسان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
انسانها در شرایط مختلف همواره نیاز دارند که تقدیر شوند و در واقع بخشی از احساسات ارزشمندی و اعتمادبهنفس خود را از این راه دریافت میکنند. زن و شوهرها وقتی از یکدیگر تشکر میکنند یعنی برای یکدیگر ارزش قائل شدهاند و قدر و منزلت حضور و اقدامات همسر خود را میدانند. این موضوع در رابطه بین زوج ها یکی از مولفههای قدرتمند برای بهبود و ارتقای کیفیت و افزایش میزان رضایتمندی محسوب میشود. 16 آوریل روز جهانی قدردانی از همسر است، به همین بهانه، در ادامه نکاتی درباره ضرورت و باورهای اشتباه درباره آن مطرح کردیم.
قدرنشناسی؛ ریشه بسیاری از مشکلات زوج ها
شاید اگر بخواهیم بسیاری از مشکلات زناشویی را ریشهیابی کنیم، در موارد متعددی به قدرناشناسی و ناسپاسی برسیم زیرا زن یا شوهر زمانی که احساس کند حضور و تلاشهایش برای کسی ارزش ندارد و دیده نمیشود، بهتدریج انگیزه خود را از دست می دهد و سرد و بهانهجو میشود. وقتی یک زن برای وجود و عملکردش در خانواده تشویق میشود یا زمانی که از مرد بهدلیل تکیهگاه بودن و تلاشهایش تشکر میشود، در حقیقت به یکی از نیازهای اساسیشان پاسخ داده شده است. این امر باعث ایجاد انگیزه بیشتر در آنها میشود تا بیش از گذشته به تلاشهایشان ادامه دهند و احساس کنند که همسرشان مستحق این تلاش و فداکاری است.
راههای مختلف قدردانی از همسر
قدردانی کردن کار سختی نیست و شاید اگر خیلی از افراد آن را انجام نمیدهند به این دلیل است که از مزایا و دستاوردهای شگفتانگیز این اقدام اطلاع ندارند. کافی است این واقعیت را بپذیریم که تشکر کردن نه تنها کار عبث و بیهودهای نیست بلکه محرکی نیرومند با هدف ایجاد حس رضایتمندی از زندگی است. راههای مختلفی برای ابراز تشکر و قدردانی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
روش کلامی| بیان کردن مراتب قدردانی از طریق جملاتی با محتوای سپاس گزاری و ابراز احساسات در همه حال باعث ایجاد شور و نشاط میشود. بنابراین بهتر است گفتن جملات محبت آمیز و تشکر کردن را مختص کارهای بزرگ ندانیم و حتی برای اقدامات و فعالیتهای جزئی هم از این کلمات و عبارات استفاده کنیم.
نامه نوشتن و ارسال پیام| نوشتن متنهای عاشقانه و اعلام مراتب قدرشناسی و سپاس گزاری از همسر روی کاغذ یا ارسال پیام به گوشی وی یا در شبکههای اجتماعی یکی دیگر از راههای انجام این اقدام است.
تشکر از همسر در حضور جمع| بدون شک بیان قدردانی و تشکر از همسر نزد خانواده و مخصوصا فرزندان حس وحال خوبی را برای فرد ایجاد میکند و الگوی رفتاری مناسبی هم برای دیگران میشود.
استفاده از مناسبتها| در مناسبتهای مختلف با انجام یک مراسم ساده و اقدامات کم هزینه میتوان یادآوری کرد که برای حضور و همراهی و اقدامات همسر خود ارزش قائل شدید و او را شایسته تقدیر میدانید.
انجام کارهای مورد علاقه| زن و شوهر در زندگیمشترک به مرور با سلایق همدیگر بیشتر آشنا می شوند بنابراین میتوانند با انجام دادن کارهایی که همسرشان دوست دارد او را غافلگیر کنند و از این طریق مراتب قدرشناسی خود را هم القا کنند.
از بغل کردن تا خرید گل| قدردانی در عمل و رفتار بسیار تاثیر گذار است بنابراین شایسته است که همسران گاهی رفتارهایی از قبیل بغل کردن، گل خریدن، کادو دادن و استفاده از زبان بدن برای نشان دادن خشنودی و رضایت از زندگی را مد نظر داشته باشند.
این باور اشتباه را فراموش کنید
براساس باورهای نادرست و رایج موجود در بین برخی از افراد، گاهی گفته میشود که این اقدامات باعث پررو شدن، لوس شدن و مورد سوء استفاده دیگران قرار گرفتن خواهد شد یا آنها را بد عادت میکند. در این باره باید عرض کنم که شاید موارد استثنا وجود داشته باشد ولی مطمئنا اگر قدردانی به شکل درست و اصولی انجام شود به عادت بد منجر نمیشود و در همه افراد هم چنین پیامدهایی نخواهد داشت. بنابراین هیچگاه نباید اقدامات درست را بهعلت موارد استثنا متوقف کنیم. به طور قطع و یقین میتوان گفت که موفقیتها، شادمانیها و آرامش انسانها به واسطه با هم بودن و کمک کردن به یکدیگر محقق میشود ، مخصوصا در زندگیمشترک زنوشوهر به مثابه دو بال یک پرنده هستند. از آن جا که میدانیم هیچ پرندهای با یک بال امکان پرواز ندارد حتی اگر آن یک بال بزرگ باشد پس به این نتیجه میرسیم که لازم است بابت این همراهیها از یکدیگر قدردانی و انرژی مثبت را به هم تقدیم کنیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.