بانوان رختشوی؛ قهرمانان فداکار«حوض خون»
بازخوانی بخشهایی از گفتوگوی خراسان با فاطمه سادات میرعالی نویسنده کتاب
گروه ادب و هنر- مراسم دوازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت همراه با انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «حوض خون»، روز گذشته، در بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک از سوی مؤسسه پژوهشی - فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد؛ همان بیمارستانی که وقایع کتاب «حوض خون» در آن اتفاق افتاده است. این کتاب که به قلم فاطمهسادات میرعالی نوشته شده و انتشارات راه یار آن را منتشر کرده، روایتی از مجاهدت زنان اندیمشکی در دوران دفاع مقدس است. میرعالی با همکاری هفت پژوهشگر، 64 روایت از رختشویی زنان اندیمشک را که در بیمارستان شهید کلانتری این شهر، لباس رزمندگان دفاع مقدس را میشستهاند، به نگارش درآورده است. در ادامه، به مرور محتوای کتاب «حوض خون» می پردازیم که موضوع گفتوگوی ما با فاطمه سادات میرعالی، نویسنده کتاب بود و در تاریخ 27 آبان سال جاری در همین صفحه منتشر شد.
ناگفته ها از رخت شویی زنان اندیمشکی
میرعالی درباره چرایی انتخاب موضوع رخت شویی در جریان دفاع مقدس اینطور میگوید: «ابتدا هدف ما این نبود که برویم زنان رختشوی دفاع مقدس را پیدا کنیم. قرار بود نقش اندیمشک در انقلاب و دفاع مقدس را کار کنیم. بعد در تحقیقات میدانی که انجام دادیم، متوجه شدیم موضوعات بکر و کار نشدهای از جمله همین موضوع رخت شویی وجود دارد». این نویسنده در ادامه، از مراحل نگارش کتاب و سختیهای این مسیر گفت: «یکی از مشکلات ما این بود که فلان خانم را در زمان جنگ همه به اسم «ننه غلام» میشناختند و وقتی بعد از سالها به آن محلهها میرفتیم و سراغ «ننه غلام» را میگرفتیم، خیلیها نمیشناختند. این پیدا کردن آدمها که بعضیهایشان حتی به شهرهای دیگر رفته بودند، سخت بود. ما یک تیم 6، 7 نفره بودیم که در رصدهای میدانی این آدمها را پیدا میکردیم و همکاران محقق هر کدام را که پیدا میکردند، به من وصل میکردند و بعد من با آنها ارتباط میگرفتم. بعضی وقتها میرفتم مسجد محلهشان و مدتها رفتوآمد میکردم تا من را بشناسند. میرفتم در محلهشان یا مصلی مینشستم و میگفتم ببین من همان هستم که در مصلی بودم و... . میرفتم جلسات قرآنشان و میگفتند آمدهای قرآن یاد بگیری؟ بعضیهایشان هم به من میگفتند نکند میخواهی خاطرات ما را بگیری و علیه انقلاب و برای شبکههای خارجی استفاده کنی. به هر حال چون خیلی کار سختی داشتهاند، ریههایشان همچنان درگیر است و از بس با مواد شوینده و آب سرد و لباسهای شیمیایی سر و کار داشتهاند، دستهایشان زخم است».
محتوای کتاب، روایتِ خود خانمهاست
نویسنده کتاب حوض خون از چگونگی همکاری با پژوهشگران و نحوه تعامل با آنها اینطور گفت: «پژوهشگران یک مصاحبه اولیه ضبط میکردند و به من میدادند. من مصاحبه را پیاده میکردم و دوباره یک سری سؤالات طرح میکردم و خودم میرفتم سر وقت آن آدمها؛ چون میخواستم آنها را از نزدیک ببینم. بعد از تبدیل مصاحبهها به متن، میبردم تک تک برایشان میخواندم و اگر خاطرات جدیدی یادشان میآمد یا اصلاحاتی داشتند، اضافه میکردم. حتی روی واژهها حساس بودند که همان چیزی را که گفتهاند، ثبت شود و این کار این مزیت را داشت که من جرئت تخیلپردازی نداشته باشم. من فقط حلقههای وصل کلام را بالا و پایین یا اول روایت گرهافکنی میکردم . تمام محتوا روایت خود این خانمهاست».