فارسی بی کلاس نیست
استفاده از واژه های بیگانه برای نام گذاری مراکز فرهنگی، به یک عادت غلط تبدیل شده است
اکرم انتصاری- حکایت زبان فارسی و پاس نداشتن آن، شده همان حکایت مرغ همسایه که غاز است؛ یک روز کلمههای بیگانه جای این زبان را در تلویزیون میگیرد و یک روز گفتن «مرسی»، «تایم» و «لایک» عین باکلاسی محسوب می شود. یک روز در تبلیغهای تلویزیونی با استفاده از یک زبان ساختگی و جعلی، داروندار زبان فارسی را به باد میدهند و روز دیگر کلمههایی را که در فرهنگستان زبان فارسی متولد نشدهاند، اسباب خنده خود میکنند. حال هم که چشممان به جمال کلمههای عجیب نقش بسته بر سر در اماکن فرهنگی روشن!عباراتی که گاه ساختگی و گاه عین یک عبارت بیگانه هستند و بیشتر از همه تن زبان فارسی را میلرزانند. در ادامه درباره این اتفاق که امیدواریم ادامهدار نباشد و مسئولی برای جلوگیری آن قدمی بردارد، بیشتر نوشتهایم.
کتابفروشی چه بدی داشت؟
کافی است در شهر قدم بزنید و به دنبال چند کتابفروشی بگردید. به احتمال زیاد در پی این جستوجو به چند «مال» یا «سنتر»-این دو هم کلمههایی هستند که به یکباره به جای بازار، مجتمع یا مرکز تجاری در کشورمان همهگیر شدند-برمیخورید که از اسامی عجیبی مانند «بوکلند»، «بوک من» و «سرای بوک» به جای کتابفروشی برای سر در فروشگاه خود استفاده کردهاند. «Book» در زبان انگلیسی به معنای کتاب و «land» به معنی «زمین، خشکی و سرزمین» است. در واقع اگر بخواهیم عبارتی فارسی را جایگزین «بوک لند» کنیم میشود «سرزمین کتاب» که به نظر نمیآید عبارت بیمعنایی برای نام گذاری یک کتاب فروشی باشد. به هر حال استفاده از چنین ترکیبهای عجیبی برای یک مرکز فرهنگی، خود عین بیفرهنگی است و زبان فارسی آن قدر ظرفیت دارد که بتوان از میان واژههای خودی، ترکیبهای جدیدی جز کتاب فروشی ساخت.
فارسی بیکلاس نیست
استفاده از عبارات غیر فارسی در مراکز فرهنگی تنها به کتابفروشیها محدود نمیشود. مدتی است نام سینماهای در حال ساخت از نامهای فارسی فاصله معناداری گرفته و منجر به ساخت ترکیبهای جعلی عجیبی همچون لوتوس مال، رز مال، شمیران سنتر، هدیش مال، سیتی سنتر و صبا مال شده است. عجیب این که «ایران مال» صاحب یکی از بزرگترین پردیسهای سینمایی و سالن برگزاری کنسرت کشور نیز ، ترکیبی از یک نام فارسی و انگلیسی است. تیر خلاص این ماجرا هم اضافه شدن عبارات جدیدتری مانند سینماگیم به این مراکز فرهنگی است. ضمن این که نامهای یاد شده تنها گوشهای از عبارات استفاده شده در پایتخت بود و نامی از مراکز این چنینی در شهرستانها نبردیم. درست است که هر کدام از ما باید سرباز حفظ و حراست از زبان فارسی باشیم اما نبود توجه کافی و غفلت مسئولان مربوطه در نامگذاری مراکز فرهنگی و حتی تجاری با عباراتی غیرفارسی، عملی است که بعدتر به فکر درمان آن بودن به دلیل ثبت آن در حافظه عمومی مردم، همان حکایت نوشداروی پس از مرگ سهراب است و بس!