یک نفر به قهوه خانه رفت و یک چای خواست.
قهوه چی یک چای قند پهلو برایش آورد. مرد پس از چند دقیقه، با رفیقش مشغول صحبت شد. آن گاه متوجه شد مگسی در استکان چای افتاده است. قهوه چی را صدا کرد و از او خواست تا چای را عوض کند. قهوه چی چای را برد و پس از چند دقیقه، یک چای دیگر آورد. مشتری پس از نوشیدن جرعه ای از چای، قهوه چی را احضار کرد و گفت: «چرا چای مرا عوض نکردی و همان را آوردی؟» او از کجا فهمید قهوه چی چای را عوض نکرده است؟