پژوهش های تاریخی
تعداد بازدید : 45
چرا انقلاب ایران آمریکایی ها را سردرگم کرد؟
گستردگی اسناد و مدارک، از مزایای جالب توجه کتاب «سیاست خارجی آمریکا و انقلاب ایران» است که نویسنده برای تألیف آن، بررسی کرده است. او علاوه بر بررسی صدها سند دست اول و یادداشتها و گزارشهای اعضای بلندپایه سیا، وزارت خارجه و شورای امنیت ملی آمریکا، مصاحبههای متعددی هم با شاهدان عینی در دستگاه سیاست خارجی آمریکا انجام داده است. به گزارش ایبنا، «سیاست خارجی آمریکا و انقلاب ایران»، اثر کریستین اِمِری، محقق جوان انگلیسی است که اکنون در دانشگاه پلیموث این کشور، به تدریس و تحقیق اشتغال دارد. او که اکنون 37 ساله است، تحقیقات خود را بر روابط ایران و آمریکا متمرکز کرده است و کتاب «سیاست خارجی آمریکا...» که تاکنون تنها کتاب منتشر شده او محسوب میشود، اولین دستاورد پژوهشیاش در این مسیر است که در سال 2013 منتشر شد.این کتاب که به همت محمدشمسالدین عبداللهینژاد، به فارسی ترجمه شده و نشر ققنوس به تازگی آن را به بازار نشر فرستاده ، در محافل دانشگاهی انگلیسیزبان، توجه متخصصان را به خود جلب کرده است. بروس کانیهلم، استاد دانشگاه دوک، در ایالات متحده، درباره این کتاب میگوید: «کتاب اِمِری روایتی پرمایه و تحلیلی موشکافانه از تلاشهای دولت کارتر برای رابطه با دولت ایران است. او با زیر و رو کردن اختلافات تاریخنگارانه پژوهشگران و دیدگاههای مختلف اعضای اصلی دولت کارتر و مشاوران آنها، چالشهای سیاست تعامل را شناسایی و نکات بحثبرانگیز ارزشمندی را مطرح کرده است. کتاب زبانی روان دارد و ادعاهایش را محتاطانه بیان میکند و آرای کسانی که با آنها موافق نیست و همینطور چالشهایی را که سیاستگذاران با آن مواجه بودهاند، منصفانه بررسی میکند.»آن چه کتاب را برای مخاطب ایرانی جالب و با ارزش میکند، آن است که تلاش نویسنده، ارائه تصویری از انقلاب ایران از منظری بدون سوگیری مثبت یا منفی نسبت به گروههای درگیر در ایران و با تمرکز بر عملکرد دستگاه سیاست خارجی آمریکا در این فرایند بوده است. پرسشهای اساسی که مولف در پی پاسخ دادن به آنهاست، از این قبیل است: آیا دولت کارتر انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن را پذیرفته بود؟ مجموعه دستگاهها و نهادهای آمریکایی که به نحوی با مسائل ایران درگیر بودهاند، چه درکی از ایران، انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن داشتند؟ همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا با دولت بازرگان چه معنا و هدفی داشت؟ جنگ سرد چه تاثیری در برداشتها و تصمیمات مقامات آمریکایی درباره انقلاب ایران داشت؟جمعبندی پاسخهای نویسنده به این پرسشها از این قرار است که آمریکا انقلاب ایران را به منزله واقعیتی موجود و پیچیده پذیرفته بود؛ اما کارتر و مشاورانش برداشتی پراکنده و سطحی از آن داشتند. دلیل این برداشت سطحی از منظر نویسنده، نقصان یا حتی فقدان ارتباط میان مخالفان رژیم پهلوی با ساختارهای اطلاعاتی و دیپلماتیک آمریکا بود.برمبنای توافقی که میان آمریکا و ایران صورت گرفته بود، سیا اطلاعات مربوط به مخالفان رژیم را از طریق ساواک دریافت میکرد و دخالت مستقیم در کسب این قبیل اطلاعات نداشت که این موضوع، از جمله عوامل اساسی این نقصان اطلاعاتی است. دولت کارتر به دلیل میلی که برای حفظ روابط حسنه با رژیم پهلوی داشت ،به این توافق پایبند بود و همین موضوع باعث شد نتواند شناخت درستی از آن چه در سال 1357 در ایران رخ داد، به دست آورد. علاوه بر این نقصان اطلاعات، به گمان کریستین امری، موضوع دیگری که باعث شد دولت آمریکا نتواند درک درستی از آنچه در ایران در حال رخ دادن بود، داشته باشد، این بود که همزمان با تحولات داخلی ایران، آمریکا دو پروژه سنگین بینالمللی را هدایت میکرد و تمام توان ساختار سیاست خارجی کابینه آمریکا، مصروف این دو پروژه میشد؛ این دو پروژه، مذاکرات کمپدیوید میان رژیم صهیونیستی و مصر و دومین دور مذاکرات «سالت » میان آمریکا و شوروی برای محدودسازی جنگافزارهای راهبردی نظیر سلاحهای اتمی بود.از سوی دیگر، به گمان نویسنده، آمریکاییها موفق نشدند تحولات داخلی ایران را خارج از چارچوب جنگ سرد مشاهده کنند و کلیه تصمیمهایی که درباره آن گرفتند در همان قالب میگنجید.