گزارش تاریخی
تعداد بازدید : 107
ایران ۶۵ سال قبل بوی تریاک، بیداد فقر
ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی
پهلوی اول به تقلید از الگو و مُراد خود، یعنی آتاتورک، ملقب به «گرگ خاکستری آناتولی»، لباسهای سنتی مسلمانان را ممنوع کرد؛ به این ترتیب، زنان از به سر کردن چادر و مردان از پوشیدن لباسهای سنتی، منع شدند. به دستور شاه، سراسر پایتخت بازسازی شد و به جای آن خانهها و ابنیه کهنه و قدیمی ، ساختمانهایی مدرن سر برآورد. در واقع، تصویر امروز تهران با آن بولوارهای عریض، ساختمانهای باشکوه، راهآهن و پست، وزارتخانهها و فروشگاهها، حاصل نوعی نوسازی خشونتبار و وحشیانه است.
خط آهن دردسرساز
یکی از آثار برجا مانده از پهلوی اول، همان خط آهنی است که بندر خرمشهر را در خلیج فارس، به شهر میانه در آذربایجان پیوند میدهد. همین خط آهن بود که ایران را به یکی از حلقههای بسیار مهم زنجیرهای بدل کرد که در دوران جنگ دوم جهانی، برای آلمان و دشمنانش بسیار حائز اهمیت بود.
طی سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴، پنج میلیون تن محموله جنگی، به وسیله همین راهآهن انتقال داده شد. تغییراتی که به اجبار در احساسات و سلایق مردم ایران در دوره پهلوی اول پدید آمد، به مراتب مهم تر و پایدارتر از نوسازیهای تکنیکی آن دوره است.
شرایط ناگوار بهداشتی
از صدها کلبه پر از شپش و فقیرانه منطقه ۱۰ تهران، واقع در جنوب شهر، هر شب عطر تریاک به بیرون میخزد و با بوی نفرتانگیز جویهای شهر مخلوط میشود. وضعیت آب آشامیدنی، دفع زباله و کانالهای پایتخت میلیون نفری ایران، این گونه است. آب این جویها بوی تعفن میدهد، زبالهها به شدت فاسد شدهاند و بوی بد آن ها شامه را آزار میدهد. تخمین زده میشود که دوسوم مردم ایران تریاک مصرف میکنند.
بیماری بیداد می کند
اگرچه بخش بزرگی از جمعیت کشور در برابر بیماریهایی مانند تیفوس و وبا کاملا مصونیت دارند، اما سل و بیماریهای مقاربتی، بیداد میکند. بیماری سل، پیامد نوعی بهرهکشی عمومی و بیرحمانه از نیروهای کار است. کودکان پنج ساله و زنان جوان و ۳۰ ساله، مانند پیرزنانی فرتوت و بدون دندان میشوند و شمار بالایی از کارگران، غالبا 10 تا 12 ساعت از روز را در فضاهای بدون نور کارگاهها و کاروانسراهایی که قالیبافی نام دارند، کار میکنند. همین کارگران فقیر و بیمار، یکی از نفیسترین و گرانقیمتترین فرشهای جهان را میبافند.
زحمتکشان محروم از دسترنج
از آن ثروتی که از مزارع برنج، نیشکر و نخلستانهای زیتون آذربایجان و استانهای همجوار دریای خزر به دست میآید، تنها یکپنجم آن هم به صورت اسمی و نه رسمی، نصیب کشاورزان میشود. چهارپنجم بقیه به مالکان میرسد؛ زیرا آب، زمین و ابزار کشاورزی به مالک تعلق دارد و رعیت، در عمل، به غیر از نیروی کار خود و یک چهاردیواری گلی، چیزی ندارد. از گذشتههای دور، این وضعیت به همین صورت بوده و هست.
منبع:اشپیگل