مدیرکل نظارت ارز بانک مرکزی از نامه نگاری وزیر صنعت با این بانک به منظور تغییر ارز مورد نیاز برای واردات تلفن همراه و تامین آن از محل ارز سامانه نیما، صادرات یا سپرده واردکننده بنا به درخواست متقاضی به کلیه ارزها خبر داد. به نظر می رسد این موضوع سبب تسهیل تخصیص ارز به واردات موبایل و در نتیجه رفع کمبودهای اخیر در بازار شود.
به گزارش ایبنا به نقل از روابط عمومی گمرک ایران، امیرحسین شکوهی گفت: با توجه به تغییر گروه کالایی گوشی تلفن همراه به گروه کالایی ٢٣، تامین ارز این کالا مطابق نامه وزیر صنعت، از محل ارز سامانه نیما، صادرات یا سپرده واردکننده بنا به درخواست متقاضی به کلیه ارزها امکان پذیر است.وی افزود: هرگونه اعمال محدودیت به منظور جلوگیری از واردات برند خاص یا کنترل حداکثر ارزش مورد انتظار کالا، در زمان ثبت سفارش کنترل و اعمال شود.شکوهی در این نامه اعلام کرد: تمامی درخواستهای مرتبط با ثبت سفارش های معتبری که به این بانک ارسال می شود، برای تخصیص و تامین ارز صرفا مطابق با قواعد مربوط به گروه کالایی ٢٣ مورد بررسی قرار می گیرد.
نیمایی شدن ارز واردات موبایل در شرایطی اعلام می شود که به تازگی فعالان بازار از کندشدن روند تخصیص ارز برای واردات تلفن همراه خبر داده بودند. موضوعی که احتمال رشد قیمت ها در ایام پایانی سال، آن هم با توجه به وضعیت نوسان نرخ آزاد ارز را قوت بخشیده بود. به گزارش خبرآنلاین به نقل از فرارو، حسین غروی رئیس انجمن واردکنندگان موبایل، 30 آذرماه با اشاره به این که تا یک ماه گذشته روند تخصیص ارز برای واردت موبایل به خوبی انجام میشد، و به ثبت سفارش های دو روزه ارز مورد نیاز تخصیص میگرفت، گفت: با این حال در چند هفته اخیر این روند با کندی مواجه شد و این تایید ثبت سفارشها تا دو هفته زمان میبرد، از سویی برخی از شرکتها نیز مدعی هستند، همین زمان برای آنها بین ۳۰ تا ۴۰ روز طول میکشد.
وی با اشاره به نیاز ماهانه 150 تا 170 میلیون دلار برای واردات یک میلیون و ۲۰۰ هزار تا یک میلیون و ۵۰۰ هزار دستگاه تلفن همراه، این هشدار را داده بود که اگر این مبلغ ارز توسط بانک مرکزی تخصیص داده نشود، واردات موبایل با کاهش جدی روبه رو می شود و قیمتها با افزایش روبه رو خواهد شد.
به گزارش خراسان طبق آخرین داده های بازار ارز تا دیروز نرخ ارز نیما در حدود 11 هزار و 400 و نرخ ارز بازار آزاد در حدود 12 هزار و 980 تومان بوده است که نسبتاً قابل توجه است. اما پیش بینی می شود با آرام گرفتن بازار ارز پس از نوسان های اخیر، این دو نرخ به هم نزدیک تر شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مصطفی قاسمیان - سریالهای نمایش خانگی این روزها عموماً با کلیشههای خاصی ساخته میشوند و مخاطب فراوانی هم دارند. این را میشود از واکنشهای فراوان و رکوردهای نمایش آنها در VODها متوجه شد. در این میان مجموعه «آقازاده» به نویسندگی حامد عنقا و کارگردانی بهرنگ توفیقی، به عنوان یک سریال عاشقانه که در بستر وقایع سیاسی روز اتفاق میافتد، عنوان تازه و نسبتاً متفاوتی است؛ سریالی پرستاره که از حضور امیر آقایی، امین حیایی، نیکی کریمی، کامبیز دیرباز، مهدی سلطانی و سینا مهراد بهره میبرد و برای رقابت زمستانی با عاشقانههای لاکچری آماده شده است. حامد عنقا در سالهای اخیر آثار پرمخاطبی چون «انقلاب زیبا»، «تنهایی لیلا» و «پدر» را نوشته و رگ خواب مخاطب را به خوبی میشناسد. با او درباره سوژه و حواشی سریال «آقازاده» گفتوگویی کردیم که در ادامه میخوانید.
خلاصه داستان «آقازاده» منتشر نشده. درباره قصه توضیح میدهید؟
«آقازاده» شباهتهایی به کارهای سالهای اخیرم دارد، مخصوصاً سریال «قلب یخی». سریالی پرماجراست با موضوعی چالشبرانگیز و البته مثل همه کارهای دیگرم با زیرمتنی از عشق. «آقازاده» همانطوری که از اسمش برمیآید، گزارشی بیپرده و مستند از اتفاقات دو سال اخیر در پهنه سیاست و اقتصاد است که فکر میکنم برای خیلیها دردآور باشد و میتواند بخشی از آدمهای مؤثر در کشور را آزار دهد. تصویری که از مفاسد اقتصادی، زدوبندهای سیاسی و مشکلات اخلاقی بخشی از جامعه اجرایی وجود دارد، تخیلی و فانتزی است. ما در «آقازاده» سعی کردیم با این موضوع واقعی برخورد کنیم تا مردم ببینند واقعاً در پشتپرده سیاست، چه اتفاقی میافتد. مردم فکر میکنند در این مفاسد، همهچیز شیک است، در حالی که بسیار چیپ است!
برای نمایش این واقعیت، نیاز به تجربه زیسته دارید.
من سالها به جز کار ژورنالیستی، درگیر کارهای اجرایی بودهام. بعضی از پروندهها را به واسطه مشورت و نزدیک بودن به برخی روابط سیاسی و اقتصادی دیدهام.
سؤالی که پیش میآید، این است که چطور مجوز گرفتهاید که این واقعیتها را نمایش دهید؟
اولاً این مسائل دیگر پنهان نیست. ثانیا از روزی که اراده نظام بر این قرار گرفت که اهمیت اصل و ریشه انقلاب، به مراتب بیشتر از بعضی کارگزارانی است که به واسطه خطاهایشان نظام را بدنام میکنند، دیگر میتوان در این حوزهها کار کرد. امروز با توجه به مسیری که آقای رئیسی در قوه قضاییه پیش میبرند، پروندههای مفاسد علنی برگزار میشود و مردم در جریان زدوبندها، رانتها و اعمال نظر آدمهای صاحب قدرت قرار میگیرند.
با توجه به فضای کنونی نمایش خانگی و سریالهای عاشقانه لاکچری که این روزها محبوب است، فکر میکنید یک سریال سیاسی مخاطب دارد؟
شما از کجا به این ذهنیت رسیدید که ندارد؟ آیا در کنار این عاشقانههای لاکچری، محصول دیگری به مردم نمایش دادید که در برابر آنها مورد پسند قرار نگرفته باشد؟
نه، چیز دیگری در نمایش خانگی نیست.
خسته نباشید! پس وقتی در منو فقط چای وجود دارد، چطور میتوانید بفهمید که مشتری فقط چای میخواهد؟ آیا به مشتری قهوه هم ارائه دادید و نخواست؟!
پس فکر میکنید از «آقازاده» استقبال میشود.
حتماً. وقتی سریال «پدر» را هم میساختم، همه میگفتند دیگر مخاطب، سریالی با تم مذهبی نمیبیند. ولی مخاطب بین «پدر» و سریال عاشقانه دیگری که همزمان پخش میشد، «پدر» را انتخاب کرد.
در یک گزارش مطبوعاتی، آمده بود که سریال «آقازاده» ماجرای قتل میترا استاد توسط محمدعلی نجفی را به تصویر کشیده است. ولی تأیید یا تکذیب نکردید.
نه، به این شکل در سریال نیست. این ماجرا از یک سوءتفاهم شروع شد. یکی از کاراکترهای ما، در بخشی از قصه، همان طوری که در آن گزارش مطبوعاتی نوشته شده، به همسرش تیراندازی میکند. آن شبی که این سکانس را ضبط میکردیم، بعضی از رفقای سر صحنه این تشابه را احساس کردند و به شوخی به دیگران گفتهاند. احتمالاً همین زمینهساز سوءتفاهم شده است.
پس قصد اشاره کردن به آقای نجفی نداشتید؟
باید کار را ببینید تا خودتان متوجه شوید.
«آقازاده» چند قسمت است؟
24 قسمت.
توزیع آن چه زمان آغاز میشود؟
امیدوارم اواسط دی یا اوایل بهمن ماه. بستگی به دریافت پروانه نمایش و بعضی مسائل اداری دارد.
بازیگری که در این سریال، نقش آقازاده را بازی میکند، امیر آقایی است که شبیه آقازادهها نیست.
منظورتان کدام یکی از آقازادههایی است که میشناسید؟
منظورم تیپ آقازاده است.
مثلاً کی؟
برای مخاطب، وقتی اسم آقازاده میآید، جوان 30 ساله به ذهن میرسد که آن سر دنیا، عشق و حال میکند، نه امیر آقایی با ریش جوگندمی.
برای این که این آدمها را در اینستاگرام میبینید. آنها آقازادههای چیپی هستند. قرار نیست من سریالم را در حدواندازه آنها پایین بیاورم. شما آقازادههای اساسی را نمیشناسید. اگر بشناسید و امیر آقایی را در سریال ببینید، میفهمید که شبیه است. وقتی من درباره آقازاده حرف میزنم، درباره کسی صحبت میکنم که در این مملکت میتواند بانک بخرد. آن خارجنشینها، نهایت چیزی که میتوانند بخرند، همان اشخاصی است که با آنها عکس میگیرند. آنها که هیچی نیستند، ماشین زیر پایشان هم اجارهای است.
این روزها بحث دستمزدهای میلیاردی خیلی مطرح شده. شما در «آقازاده» دستمزد میلیاردی ندارید؟
اگر کل سریال را جمع بزنید، شاید. ولی ماهانه نه. بازیگری که ماهی 100 میلیون تومان دستمزد میگیرد، وقتی 10 ماه کار کند، میشود یک میلیارد. اما وقتی از میلیارد صحبت میشود، درباره بزرگواری حرف میزنیم که ماهی یک میلیارد تومان دستمزد میگیرد. من با این که در «آقازاده» بازیگرانی دارم که دستمزدشان میلیاردی هست، ولی نه، دستمزد میلیاردی ندادهام. کلاً سریال ما از نظر هزینه، متوسط رو به پایین حساب میشود. اگر میخواستیم مثل بقیه هزینه کنیم، میشد سریال بسیار گرانی بسازیم. خیلی از بازیگران «آقازاده»، با دستمزدی که در پروژههای دیگر میگیرند، این جا کار نکردند. تقریباً 70-80 درصد بازیگران ما، دستمزدی از این پروژه گرفتند که کمتر از دستمزد پروژه قبلیشان بود. شاید به خاطر اعتبار و حرمتی که برای من و تیم ما قائل بودند.
اخباری از حضور یک بازیگر ترک در سریال شما منتشر شده است. حضور او به کجا رسید؟
هنوز به بخشی از قصه نرسیدیم که باید بازیگر ترک جلوی دوربین برود. ما برای حضور بازیگر ترک، دو ملاحظه داریم. اول ملاحظاتی که در وزارت ارشاد، درباره بازیگر خارجی هست، بعد از حواشی که امسال برای بازیگر خارجی یک فیلم ایجاد شد. دوم این که سریال ما فضای سنتی و مذهبی دارد و شبیه سریالهای معمول نمایش خانگی نیست. حجاب بازیگران زن، روابط شخصیتها و فضای سنتی، با بقیه سریالها متفاوت است. به همین دلیل باید مراقب باشیم.
آیا آگاهانه و برای جذب مخاطب نوجوان، در «آقازاده» از حضور تعداد زیادی بازیگر نوجوانپسند استفاده کردهاید؟ خصوصاً بازیگران مرد سریال.
خدا کند که این طوری باشد. بزرگ ترین نگرانیام این است که نوجوانها با چینش بازیگران «آقازاده» همراه نشوند. اگر واقعاً این طوری باشد، یکی از بزرگ ترین دغدغههایم برطرف میشود.
سرمایهگذار «آقازاده» کیست؟
در این سریال، من با مجموعهای شراکت کردهام.
سازمان اوج؟
بله، «آقازاده» اولین تجربه نمایش خانگی و اولین تجربه مشارکتی اوج است. من بعد از جلسه آبان سال گذشته در خدمت حضرت آقا، تصمیم گرفتم به دنبال این سوژه بروم. میخواستم قصهای درباره حیا، با مضمون توبه کار کنم. جرقهاش از آن جلسه به ذهنم رسید. میدانید حیا فقط رعایت کردن محرم و نامحرم نیست، درباره مال هم هست. حیا درباره مال، یعنی به پولی که متعلق به من نیست، دست نمیزنم. بعد از این جرقه، اوج استقبال کرد. این را بگویم، نقش اوج در این سریال، فقط مشارکت و سرمایهگذاری اقتصادی نیست، بلکه ما به جهت فکری و عقیدتی نیز همراه شدیم. این همراهی ما با اوج بر اساس هم قدمی و همدلی در اصول اعتقادی هم هست.
روایت عنقا از حواشی و احتمال ساخت «پدر 2»
در زمان پخش «پدر»، با استقبالی که اتفاق افتاد، احساس کردم اگر سریالی را بخواهم ادامه بدهم، همین «پدر» است. اما حواشی روزهای بعد از پایان سریال، خستگی را به تنم گذاشت. فکر نکنید که همهچیز همان مسائل ظاهری بود. فشار عجیبی روی من آمد. جنس آدمهایی که با من در ارتباطاند، توقعاتشان هم فرق دارد. این ماجرا من را یکی دو ماه زمینگیر کرد. بعدها چندین بار از سمت تلویزیون مطرح شد که ساخت «پدر 2»را توقع داشتند، اما من دیگر دلسرد شده بودم. حتی مدتها فکر کردم با قصه دیگری، همین نام «پدر» را ادامه بدهم، ولی نشد. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که سومین بخش از قصههای لیلا را بسازیم؛ بعد از «تنهایی لیلا» و «پدر».
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آشنایی، با مدرک زبان انگلیسی برای تدریس رفته بود به چند آموزشگاه خصوصی و به او پیشنهاد شده بود کارش را با بچهها شروع کند تا چموخم کار دستش بیاید. دوستی، برای جا افتادن در موسسه موسیقی مدتی به بچهها درس میداد. مترجمی تعریف میکرد دانشجوهای ترمپایینیِ زبان، کتاب کودک ترجمه میکنند. به احتمال زیاد شما هم طبق تجربه خودتان یا اطرافیانتان میتوانید به فهرست حرفههایی که کار با بچهها را مساویِ کار آسان و بینیاز از تجربه درنظر میگیرند، اضافه کنید. این رفتار غیرتخصصی با حوزههای مربوط به کودکان وقتی کنارِ علاقه زمانهمان به شو و نمایش قرار میگیرد، شلمشوربایی میسازد که یکی از نمونههایش را در پرونده امروز زندگی سلام بررسی میکنیم؛ کتاب داستان اختصاصی کودک! کتابی که قهرمانش، فرزند شماست و اسم و عکس او روی جلدش قرار گرفته است. مد خوبی است و خوراکِ روزگارِ اینستاگرامی؛ هم قیمتش دستکم حدود 10 برابر کتاب داستانهای معمولی است و هرکسی از عهده خریدش برنمیآید، هم کتاب است و نشانه دانایی و فرهیختگی و هم کلی مدعای تربیتی و آموزشی پشتش وجود دارد اما آیا کارکرد دیگری غیر از نمایش و پز دادن، دارد؟ با کمک دو کارشناس، این کتابها را از جنبههای ادبی و تربیتی بررسی کردهایم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
موتور کهنه و فرسوده ای بود ویک کارتن بار هم روی ترکش داشت شاید پیک موتوری بود. موتورسوار که حدود 35 سال داشت، با التماس و درخواست دنبال پلیس راه افتاده بود که موتورش را نبرند، نمی دانم مشکل چه بود؛ احتمالا یا کلاه ایمنی به سر نداشت یا بیمه و گواهی نامه اش مشکل داشت. صحنه التماس موتورسوار و بی توجهی پلیس جوان به گونه ای بود که نظر هر رهگذری را به خودش جلب می کرد و برخی هم به طرفداری از موتورسوار بیچاره حرف یا جمله ای می گفتند. حالا حرفشان را یا به آن پلیس می گفتند یا زیر لب کلماتی را با خودشان زمزمه می کردند.آن جا پیرمردی رهگذر را دیدم که طوری که من هم بشنوم گفت: «زورشون فقط به این بیچاره ها می رسه».
من هم برای این که به آن پیرمرد بی تفاوتی نکرده باشم، سرم را به نشانه تایید تکان دادم و از هم دور شدیم.
اما واقعیت و دلیل این ناراحتی من و شما برای چنین صحنه هایی چیست؟ شاید نمونه های دیگری هم از این مورد سراغ داشته باشیم که اگرچه قانون اجرا می شود اما به مذاقمان چندان خوش نمی آید. یکی از این موارد دریافت مستقیم مالیات تا قران آخر از کارگر و کارمند و در مقابل فراوان می شناسیم افراد متمولی که به شکل های مختلف و در سیستم های بی حساب و کتاب از پرداخت مالیات برای درآمدهای هنگفت خود فرار می کنند.ماجرای اعمال قانون بر آن «موتورسواربیچاره» نیز از شمار همین موارد است که با وجود یک رفتار قانونی از سوی پلیس اما گاهی ناراحت کننده به نظر می آید. شاید یکی از دلایلش همین است که می بینیم، در کنار همان اعمال قانون، اتومبیل های مدل بالایی عبور میکنند که احتمالا برخی از آن ها همان فراریان مالیاتی اند که هیچ کس کاری با آن ها ندارد یا آن طرف تر فروشگاهی است که دور از نظارت، قیمت اجناسش را خودسرانه بالا و پایین می کند یا نمونه های دیگری از این قبیل که هریک سراغ داریم. در واقع این مسئله رنجمان می دهد که قانون هم گاهی فقط برای طبقه خاصی اجرا میشود و هستند گردن کلفتانی که دست قانون به آن ها نمی رسد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ناصر رعیت نواز- این روزها یکی از صحنه های تکراری که در خیابانها و کوچه پس کوچههای کلان شهرها دیده می شود، مربوط به معتادان، جوانان، نوجوانان و حتی کودکانی است که کیسه ای روی دوششان انداخته و از این سو به آن سو سر در سطل های زباله می کنند و تفکیک را نه از مبدا بلکه از درون سطل زباله شروع می کنند. این افراد به نوعی بار اصلی تفکیک زباله را به دوش می کشند و در قبال آن، خود را در معرض بیماری های عفونی مختلف قرار می دهند و سود این کار پر مشقت نصیب کسانی می شود که برخی مسئولان در شهرداری ها و محیط زیست، آن ها رابه عنوان مافیای زباله معرفی می کنند. به تازگی هم در فضای مجازی صحبت های کارشناس مسئول پایش اداره کل حفاظت محیط زیست خراسان جنوبی در خصوص رئیس مافیای زباله های بیرجند، بازتاب زیادی داشته است. این کارشناس از گردش مالی ماهانه سه میلیاردی زباله در بیرجند که در اختیار یک پزشک متخصص است، خبرداد! که البته در کل کشور رقم گردش مالی مافیای زباله به چندین هزار میلیارد تومان می رسد. امروز سعی داریم خیلی مختصر بگوییم مافیای زباله کیست، با زباله ها چه می کند، زباله چقدر برایش سود مالی دارد و باید چطور این مافیا را شکست داد؟
چرا می گویند مافیای زباله؟
کلمه «مافیا» بهطور کلی برای اشاره به انواع باندهای تبهکاری که در زمینه خاصی فعالیت های غیرقانونی دارند، استفاده می شود. تمام مافیاها برای ثروت اندوزی، روش های کثیفی دارند و کسانی که برای شان پادویی می کنند از عوامل حیاتی و مؤثر در پایداری و دوام و قدرتمندشدن شان هستند اما کار به نوعی طراحی و عملیاتی می شود که در نهایت هیچ کس سرگروه و پدر خوانده این مافیاها را نمی شناسد. مافیای زباله هم از این قاعده مستثنا نیست و دارای یک شبکه پیچیده است که اساس و پایه آن کودکان و حتی سالخوردگان و نوجوانانی هستند که در مقاطعی از شبانه روز دست به جداسازی زباله های خشک می زنند و ضمن به هم ریختگی و ایجاد آلودگی محیطی، زباله های جمع آوری شده را به اولین مدار گیرنده زباله ها تحویل می دهند و در ازای آن مبالغی دریافت می کنند، طیف بعدی کار جداسازی زباله های خشک و تحویل به مدار بعدی است تا خان آخر و در نهایت به کارخانه های پلاستیک سازی، مقوا سازی، تولید شانه تخم مرغ و...سپرده و پول های کلان در ازای دریافت صدها و هزاران تن زباله خشک رد و بدل می شود! پدرخوانده ها با استثمار زباله گردها سودهای خوبی به جیب می زنند و هر روز میلیاردرتر از روز قبل می شوند. با مرور کارنامه این مافیا، جنایت های زیادی دیده می شود از خشونت و درگیری گرفته تا گوش بری و حتی قتل. هنوز خبر ماجرای درگیری و درنهایت قتل یک زبالهگرد را که چند سال پیش منتشر شده بود یا ماجرای بریدهشدن گوش یکی از زبالهگردها را که به سرعت در فضای مجازی پخش شد، از یاد نبردهایم. این ها بخشی از معضلاتی است که لابهلای سخن از مافیای زباله و گردش مالی و عایدی اقتصادی نوشتیم.
زباله یک سال تهران سودی برابرفساد بزرگ بانکی
شاید با شنیدن رقم سود زباله که بیشترش نصیب مافیای زباله می شود، هوش از سرتان برود. برای این که بفهمید این بازار زباله چقدر پر سود است، کافی است بدانید بر اساس گزارش تسنیم این رقم فقط برای زباله های شهر تهران که روزانه 9 هزار تن است، برابر یک ششم بودجه شهر تهران و برابر یکی از بزرگ ترین فساد های مالی کشور است. بله یعنی سالی حدود سه هزار میلیارد تومان سود از زباله! حالا شما همین مورد را در تولید 58 هزار تن زباله محاسبه کنید. رقمی که هوش از سرتان می برد. این حجم وسیع گردش مالی لفظ طلای کثیف را برای زباله برازنده تر می کند. اما جای تاسف است که سهم شهرداری ها از این میزان سود آن چنان کم است که هنوز شهرداری ها از جیب مردم برای مدیریت پسماند، بودجه پرداخت می کنند! سهم شهرداری تهران از این بازار سه هزار میلیاردی به گفته معاون رفاه وزیر کار، امسال فقط 200 میلیارد تومان و سهم نیروی کار حدود ۳۰۰ میلیارد تومان بوده و بقیه سهم دلالان، پیمانکاران و سرمایه گذاران شده است.
نمکی های پیشرفته
سال هاست دیگر گاری های نمکی که مواد بازیافتی و نان خشک جمع می کردند و در قبالش نمک، جوجه رنگی و .. می دادند، در کوچه ها نمی چرخند. حدود 13،12 سال پیش اعلام شد این افراد باید قانونمند شوند و تحت نظر شهرداری و با هیبت شرکتهای پیمانکاری فعالیت کنند. همانهایی که «نمکیها» را با چرخدستی در مناطق مختلف پخش میکردند، شرکت زدند و با پرداخت مبالغی به شهرداری ها جمع آوری زباله های بازیافتی مناطقی در اختیارشان قرار گرفت که باید با خودروهای ملودرام دار جمع آوری شوند یعنی شهرداری فقط در ازای گرفتن مبلغی زباله های خشک یک منطقه را به پیمانکاران واگذار می کند. شهرداری در ادامه، آموزش شهروندان را هم جزئی از وظایف این پیمانکاران قرار داد که البته آن چه مشخص است، چندان مثمر نبوده است.
برای مقابله با مافیای زباله چه باید کرد؟
قبل از هر چیز بد نیست بدانید متوسط تولید روزانه زباله به ازای هر شخص در جهان 250 گرم و در ایران 750 گرم است یعنی سه برابر میانگین جهانی؛ با این حال طبق گزارشها، ۷۰ درصد زبالههای جهان بازیافت میشود و در ایران این رقم به کمتر از ۲۰ درصد می رسد! بدون شک برای مقابله با مافیای زباله، راه هایی وجود دارد که مهم ترین آن ایجاد انگیزه برای مشارکت مردم در تفکیک زباله خشک از مبدأ است. موضوعی که برای رسیدن به حالت ایده آل در آن، نه زیرساخت کافی داریم و نه برایش فرهنگ سازی و مشوق های انگیزشی درستی در نظر گرفته شده است!
برخی کشورهای پیشرفته با گرانکردن خدمات جمعآوری زباله، فرهنگ تولید کم زباله را توسعه دادهاند اما در کنار آن با خرید زباله تفکیک شده نه تنها به شهروندانشان پول پرداخت می کردند که فرهنگ تفکیک زباله را هم ترویج می دادند. به طور مثال در فروشگاه های کشور آلمان، دستگاههایی وجود دارد که با ریختن زباله های خشک، با توجه به جنس و وزن زباله، رسیدی به شما میدهد که حکم پول را دارد و میتوانید با ارائه آن از فروشگاهها خرید کنید.
متاسفانه در کشور ما بعد از این که زباله را تفکیک می کنی یا باید روزهای زیادی منتظر بمانی تا خودروی جمع آوری زباله خشک به سراغت بیاید یا خودت زباله را به یکی از دکه های تفکیک زباله برسانی و در ازایش چند کیسه زباله بگیری و از این که این همه به خودت زحمت داده ای پشیمان شوی. دلیل این که برخی از دکه های بازیافت، حاضر به پرداخت هزینه ای برای زباله های تفکیک شده نیستند هم مشخص است. آن ها همین زباله خشک را با قیمت بسیار پایین تر توسط کودکان زباله گرد از زباله های داخل شهر جمع و با این کار شما را هم به نوعی تشویق می کنند دیگر زباله های تان را تفکیک نکنید تا آن ها، همان را ارزان تر از کیسه های زباله تان بیرون بکشند.
اما پرسش های زیادی وجود دارد که چرا با وجود سود کلان این بخش، شهرداری ها هیچ اقدامی برای کسب این سود به نفع مردم نمی کنند و این شائبه را که سال قبل حقانی عضو کمیسیون سلامت و محیطزیست شورای شهر سابق تهران هم گفته بود، بیشتر می کند. او در گفت و گویی مدعی شده است: «من قاطعانه میگویم مافیای زباله که دنبالش هستید، در بدنه رسمی مدیریت شهری است. اگر مدیریت و نظارت مصمم در شهرداری وجود داشته باشد شهرداری در فاز اول میتواند هزارمیلیارد تومان درآمد داشته باشد.»
حرف آخر
از مجموع آنچه گفته شد اینگونه به دست میآید که وضعیت نامطلوب تفکیک زباله در منازل و نبود متولی رسمی و مشخص که این حوزه را بتواند سامان دهد و همچنین نبود همت برای ساماندهی تفکیک و حذف مافیای زباله خود مزید بر علت این نابه سامانی آشکار است. از آن طرف نبود طرح های تشویقی که مردم را ترغیب به تفکیک زباله از مبدا کند خود باعث چاق تر شدن مافیا و سود بیشتر ورود به این بازار پر سود می شود. سودی که سهم مردم است و باید با ترغیب آن ها به تفکیک زباله به جیب خودشان برگردد.
ترغیب مردم به تفکیک زباله از مبدا با طرح های انگیزشی و تعیین پاداش، اعتبار مالی و امکان استفاده از خدمات شهری مثل مترو ، پارکینگ و ... به مثابه شلیک به مغز مافیای زباله خواهد بود .
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هادی محمدی – وزیران خارجه ایران و عمان برای پنجمین بار طی امسال با یکدیگر ملاقات کردند و به رایزنی در موضوعاتی که مورد علاقه دوطرف است و این روزها بیشترهم شده پرداختند اما این بار مسقط پایتخت عمان میزبان ظریف و بن علوی بود تا دو دور گفت وگو داشته باشند. طبق معمول از جزئیات این گفت و گوها خبری به بیرون درز نکرده است اما تفاوت این سفر با سفرهای گذشته ظریف را شاید بتوان در دیدارهای وی با سخنگوی انصارا... یمن و تنی چند از مقامات ارشد و تاثیرگذار عمانی و نیز اخبار ضد و نقیض درباره تشدید بیماری سلطان قابوس، شاه عمان دانست. وضعیتی که به نوعی در توئیت عربی زبان وزیر خارجه کشورمان از مسقط قابل ردیابی است، آن جا که از عبارت «بسیار صمیمی» برای توصیف روابط ایران و عمان یاد می کند و در ادامه تاکید دارد که «تا همیشه در کنار سلطنت عمان خواهیم ماند». نشان از این که احتمالا ایران از آینده سلطنت در عمان و فردی که جای سلطان قابوس را خواهد گرفت، رضایت دارد. ظریف حتی برای محکم کاری از هشتگ «دولتی مستحکم و ملتی قوی» نیز استفاده می کند تا به هر زبانی نزدیکی دو کشور را برای آینده و در هر شرایطی بیان کرده باشد. همچنان که از گفت وگوهای سفر ناگهانی چند هفته قبل بن علوی به تهران که سومین سفر او به ایران ظرف هفت ماه اخیر بود، مطلب چندانی درز پیدا نکرد، دو دور گفت و گوهای دو وزیر خارجه در عمان نیز مطلب منتشر شده قابل بحثی نداشت. این سفر با دیدارهای متنوعی همراه بود از جمله سرلشکر «النعمانی» وزیر دفتر سلطان قابوس که از مقامات پرنفوذ و تاثیرگذار در آینده این کشور به حساب می آید و همچنین «فهد بن محمود» معاون پادشاه عمان که به تازگی در هرم قدرت عمان بیشتر مطرح شده است.
اما علاوه بر بیماری سلطان قابوس و دیدارهای متنوع و جالب توجه ظریف در مسقط، ملاقات وزیرخارجه کشورمان با عبدالسلام سخنگوی انصارا... یمن نیز از دیگر اتفاقات خاص سفر دو روزه وی به عمان به حساب می آید. آن هم در شرایطی که مذاکرات مهم و موثری میان انصارا... و سعودی ها البته ظاهرا با وساطت عمان در حال انجام است. «محمد عبدالسلام» سخنگوی انصارا... یمن صبح دیروز با ظریف دیدار و درخصوص آخرین تحولات سیاسی و میدانی در یمن گفت وگو و تبادل نظر کرد. عبدالسلام خود در گفت وگو با تلویزیون المیادین این دیدار را مهم توصیف کرد و افزود : در این دیدار درباره راه های مشارکت فعال یمن به منظور تقویت امنیت و ثبات منطقه رایزنی کردیم.
العهد: سفر ظریف به مسقط در راستای حل اختلافات یمن و عربستان است
درهمین حال به گزارش ایسنا، پایگاه خبری العهد لبنان به نقل از یک دیپلمات ایرانی که نام او را فاش نکرده مدعی شد که ظریف به منظور ایجاد توافق میان عربستان و انصار ا... یمن به عمان سفر کرده و دیدارهایش با مقامات انصار ا... و عمان نیز در همین راستا بوده است. جمعی از ایرانیان و فعالان اقتصادی مقیم عمان نیز شامگاه دوشنبه با وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران دیدار کردند. در این دیدار که در جریان اولین روز سفر وزیر امور خارجه به مسقط انجام شد، محمدجواد ظریف بر اهمیت گسترش روابط ایران و عمان در حوزههای مختلف از جمله اقتصادی تاکید کرد.
حضور ظریف و وزیر خارجه هند در ضیافت ناهار همتای عمانی
از دیگر نکات جالب توجه این سفر حضور همزمان وزیران خارجه ایران و هند در مسقط و برپایی ضیافت ناهار مشترک با وزیر خارجه عمان بود که در عرف دیپلماتیک نمایش دوستی و اشتراکات زیاد سه طرف به حساب می آید به خصوص این که وزیر خارجه هند دو روز قبل مهمان ایرانیان در تهران بود و از تهران به مسقط رفته است.
فراخبر
دلایل اهمیت سفر ظریف به مسقط
این روزها ایران به دنبال یارگیری در منطقه برای جا انداختن طرح صلح ابتکاری خود موسوم به «طرح صلح هرمز» است و در این میان عمان یکی از پایه های اصلی به شمار می رود . شنیده های خراسان نیز حاکی است به جز دو کشور که به طور کتبی با آن اعلام موافقت کرده اند، عمان به این طرح روی خوش نشان داده و شفاهی از آن استقبال کرده است. از این رو تهران می تواند برای تقویت طرح خود و بسط آن به دیگر کشورهای خلیج فارس روی عمان حساب باز کند. تقویت روابط خوب اقتصادی با این کشور که چندی قبل بزرگ ترین هیئت اقتصادی خود را راهی تهران کرده بود،بحث بر سر نقش سنتی عمان به عنوان یک میانجی خوب برای بحث ها و تبادلات انسان دوستانه میان ایران و غرب با توجه به تجارب قبلی و مباحث منطقه ای به ویژه بحران یمن که ایران و عمان نقش مثبتی در آن داشته اند، می تواند از دیگر موضوعات مورد علاقه دو طرف در این دیدارها باشد. ظریف و بن علوی طی امسال سه بار در تهران و یک بار نیویورک دیدار کرده اند و دیدار پنجم در مسقط ظرف کمتر از یک سال نشان دهنده نزدیکی و علاقه دوطرف از یک سو و نقش و جایگاه عمان و ایران در سیاست خارجی هر دو کشور برای مشورت های سیاسی است. خبرهای ضد و نقیض از تشدید بیماری سلطان قابوس که حدود نیم قرن است بر عمان حاکمیت دارد و دراین مدت ارتباط نزدیکی با ایران داشته است نیز مزید بر علت شد تا جمهوری اسلامی ایران در سطحی عالی مراتب دوستی و نزدیکی خود را به کشور دوست عمان بیان و از تغییرات احتمالی در آینده این کشور استقبال کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه اندیشه - ولادت باسعادت حضرت عیسی(ع)، یکی از شگفتانگیزترین وقایع تاریخ بشری است؛ رویدادی که میتوان در لحظهلحظه آن، لطف، رحمت و بزرگی پروردگار را به نظاره نشست. داستان ولادت آن پیامبر عظیمالشأن، از زیباترین قصص قرآنی است که تفصیل آن در سوره مریم(س) و نیز، آیاتی از سوره مبارکه آلعمران آمده است. به مناسبت فرارسیدن روز میلاد این پیامبر بزرگ الهی، روایت ولادت او را، که در متن جلد 14 تفسیر نمونه و ذیل آیات سوره مبارکه مریم(س)، با قلم حضرت آیتا... مکارم شیرازی به رشته تحریر درآمده است، به حضور شما خوبان تقدیم میکنیم.
شگفتانگیزتر از ولادت یحیی(ع)
بعد از بیان سرگذشت یحیى(ع) [در سوره مبارکه مریم(س)]، رشته سخن به داستان تولد عیسى(ع) و سرگذشت مادرش، مریم(س)، کشیده میشود؛ چراکه پیوند بسیار نزدیکى میان این دو ماجرا وجود دارد. اگر تولد یحیى(ع) از پدرى پیر و فرتوت و مادرى نازا، عجیب بود، تولد عیسى(ع) از مادر، بدون پدر، عجیبتر است . اگر رسیدن بـه مقام عقل و نبوت در کودکى، شگفت انگیز است، سخن گفتن در گهواره، آنهم از کتاب و نبوت، شگفتانگیزتر است. نخستین آیه مورد بحث(آیه 16) مىگوید: «در کتاب آسمانى قرآن، از مریم سخن بگو، آن گاه کـه از خانواده خود، جدا شده و در یک منطقه شرقى قرار گرفت.» او در حقیقت مىخواست مکانى خالى و فارغ از هر گونه دغدغه پیدا کند که به راز و نیاز بـا خداى خود بپردازد و چیزى او را از یاد محبوب غافل نکند؛ به همین دلیل، طرف شرق بیتالمقدس، را که شاید محلى آرامتر و یا از نظر تابش آفتاب، پاکتر و مناسبتر بود، برگزید ... در این جمله، تصریح نشدهاست که این حجاب براى چه منظور بوده، آیا براى آن بوده است که آزادتر و خالى از دغدغه و اشتغال حواس بتواند به عبادت پروردگار و راز و نیاز با او پردازد یا براى این بوده است که مىخواست شستوشو و غسل کند؟ آیه از این نظر ساکت است.
به خدا پناه میبرم
[در ادامه میخوانیم:] «در این هنگام مـا روح خـود(یـکـى از فـرشتگان بزرگ) را به سوى او فرستادیم و او در شکل انسان کامل بىعیب و نقص و خوش قیافهاى بر مریم ظاهر شد.» پیداست که در این موقع، چه حالتى به مریم(س) دست مىدهد، مریمى که همواره پاکدامن زیسته، در دامان پاکان پرورش یافته و در میان جمعیت مردم، ضربالمثل عفت و تقواست، از دیدن چنین منظرهاى که مرد بیگانهای به خلوتگاه او راه یافته، چه ترس و وحشتى به او دست مىدهد؟ لذا، بلافاصله «صدا زد: من به خداى رحـمـان از تو پناه مى برم، اگر پرهیزکار هستى.» ... بردن نام خداى رحمان و توصیف او به رحمت عامهاش از یکسو و تشویق آن فرد به تقوا و پرهیزکارى، از سوى دیگر، همه براى آن بود که اگر آن شخص ناشناس، قصد سوئى دارد، او را کنترل کند و از همه بالاتر، پناه بردن به خدا، خدایى که در سختترین حالات، تکیهگاه انسان است و هیچ قدرتى، در مقابل قدرت او عرضاندام نمىکند، مشکلات را حل خواهد کرد. مریم(س)، بـا گـفتن این سخن، در انتظار عکسالعمل آن مرد ناشناس بود، انتظارى آمیخته با وحشت و نگرانى بسیار؛ اما این حالت، دیرى نپایید؛ ناشناس زبان به سخن گشود و ماموریت و رسالت عظیم خویش را چنین بیان کرد و گفت:«من فرستاده پروردگار توام.» این جمله، همچون آبى که بر آتش بریزد، به قلب پاک مریم(س) آرامش بخشید.
بیم و امیدهای یک بانوی پاکدامن
[فرزند موعود در رحم پاک مریم(س) جای داده شد، اما نگرانی و بیم، لحظهای او را رها نمیکرد.] مریم(س) در ایـن حـالت، در مـیـان بـیـم و امید و یک حالت نگرانى توام با سرور به سر مىبرد، گـاهـى به این مىاندیشید که این حمل سرانجام فاش خواهد شد؛ گیرم چند روز یا چند ماهى از آن ها کـه مرا مىشناسند دور بمانم و در این نقطه به صورت ناشناس زندگى کنم؛ آخر چه خواهد شد؟! چه کسى از من قبول مىکند که زنى بدون داشتن همسر، باردار شود، مگر اینکه آلوده دامان بـاشد؟ مـن بـا ایـن اتهام چه کنم ؟ راستى براى دخترى که سالها الگوی پاکى و عفت و تقوا و پرهیزکارى و نمونهاى در عبادت و بندگى خدا بـودهاست، زاهدان و عابدان بنىاسرائیل به کفالت او از طفولیت افتخار مىکردند و زیر نظر پیامبر بزرگى پرورش یافته و خلاصه سجایاى اخلاقى و آوازه قداست او همهجا پیچیده، بسیار دردناک است که یک روز احساس کند همه این سرمایه معنوی اش، به خطر افتاده و در گرداب اتهامى قرار گرفته است که بدترین اتهامات محسوب مىشود. اما از سوى دیگر، احساس مىکرد که این فرزند، پیامبر موعود الهى و هدیه بزرگ آسمانى است. خداوندى که مرا به چنین فرزندى بشارت داده و با چنین کیفیت معجزهآسایی او را آفریده است، چگونه تنهایم خواهد گذاشت؟ من که لطف او را همیشه آزمودهام و دست رحمتش را بر سر خود دیدهام.
غمگین مباش ...
در این که دوران بارداری مریم(س) چه اندازه بود، در میان مفسران گفتوگوست ... هر چه بود، دوران حمل پایان گرفت و لحظات توفانى زندگى مریم(س) شروع شد؛ درد سـخـت زاییدن، به او دست داد؛ آنچنان که او را از آبادى به بیابان کشاند، بیابانى خالى از انسانها و خشک و بى آب و بى پناه! قرآن در این زمینه مىگوید:«درد وضع حمل، او را به کنار درخت خرمایى کشاند.» در این حالت، توفانى از غم و اندوه، سراسر وجود پاک مریم(س) را فرا گرفت؛ احساس کرد لحظهاى که از آن مىترسید، فرا رسیدهاست. به قدرى ایـن توفان سخت بود و این بار بر دوشش سنگینى مىکرد که بىاختیار گفت:«اى کاش پیش از این مُرده بودم و به کلى فراموش مى شدم.» اما این حالت زیاد بـه طـول نینجامید و همان نقطه روشن امید که همواره در اعماق قلبش وجود داشت، درخشیدن گرفت؛ «ناگهان صدایى به گوشش رسید که ... غمگین مباش، درست بنگر، پروردگارت از پایین پاى تو چشمه آب گـوارایى را جـارى کرده اسـت ... و نظرى به بالاى سرت بیفکن، بنگر چگونه ساقه خشکیده به درخـت نخل بارورى تبدیل شده که میوهها، شاخههایش را زینت بخشیدهاست. از این غذاى لذیذ و نیرو بخش بخور و از آن آب گوارا بنوش و چشمت را به این مولود جدید روشندار و اگر از آینده نگرانى، آسوده خاطر باش، هرگاه بشرى دیدى و از تو در این زمینه تـوضـیح خواست، با اشاره بگو من براى خداى رحمان روزه گرفتهام، روزه سکوت و به هـمـیـن دلیـل، امـروز بـا احدى سخن نمىگویم»؛ خلاصه نیازى به این نیست که تو از خود دفاع کنى، آن کس که این مولود را به تو داده، وظیفه دفاع را نیز، به خود او سپرده است .
درسی که باید آموخت
ایـن حـوادث پى در پى که همچون جرقههاى روشنى در یک فضاى فوقالعاده تاریک و ظلمانى درخشیدن گرفت، سراسر قلب مریم(س) را روشن کرد و حالت آرامش گوارایى به او دست داد. او در لابهلاى مشکلات ورزیده شد؛ حوادثى که در این مدت کوتاه بر مریم(س) گذشت و صحنههاى اعجابانگیزى که از لطف خدا براى او پیش آمد، مسلماً او را براى پرورش یک پیامبر اولوا العزم آماده مىکرد تا بتواند وظیفه مادرى خود را در انجام این امر خطیر به خوبى ادا کند ... جـمـله «هزى الیک بجذع النخلة» که به مریم دستور مىدهد درخت خرما را تکان دهد، تا از میوه آن بهرهگیرد، این درس آموزنده را به او و انسانها داد که حتى در سختترین لحظات زندگى، دست از تلاش و کوشش نباید برداشت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پس از گذشت حدود20 روز از رفتن ناگهانی آندرهآ استراماچونی از ایران هنوز وضعیت او و باشگاه استقلال برای ادامه یا پایان همکاری مشخص نیست و تازهترین کشمکش بین استرا و مدیران استقلال، شروط 11 گانه مرد ایتالیایی و انتشار آن توسط باشگاه و تکذیب سرمربی مستعفی آبیها بوده است. دوشنبه شب علی فتحا...زاده عضو جدید هیئتمدیره استقلال در برنامه تلویزیونی مدعی شد که استراماچونی130هزار یورو بیشتر خواسته تا به ایران برگردد و دوباره روی نیمکت آبیها بنشیند و تاکید کرد با این شرطو خواسته او مخالف است. البته این ادعای فتحا...زاده توسط امیر سلطانی، معاون باشگاه استقلال تکذیب شد و او تاکید کرد: «آندرهآ استراماچونی هیچ درخواستی مبنی بر افزایش مبلغ قرارداد نداشته و ایمیل آن موجود است.» اما بلافاصله پس از این صحبتها بود که باشگاه استقلال 11 شرط استراماچونی برای بازگشت و همکاری دوباره با این باشگاه را منتشر کرد که توسط وکیل استراماچونی صبح یکشنبه، یکم دیماه ایمیل شده بود. هنوز دقایقی از انتشار این 11 شرط که بعضی از آن بسیار عجیب و غیرمنطقی مینمود، نگذشته بود که سرمربی ایتالیایی، این شروط را دروغ و جعلی خواند و در اینستاگرام به شدت از رفتار باشگاه استقلال انتقاد کرد و مدعی شد باشگاه استقلال دروغ میگوید و ادعاها صحت ندارد! او در ادامه نوشته بود: «ما میتوانیم همه مشکلات را پشت سر بگذاریم و من حاضر هستم تا به تیم برگردم. آنها مدارک و اطلاعات جعلی منتشر کردند تا با آبرویم بازی کنند. آنها نمیخواستند آنجا باشم و نمیخواستند برگردم. نمیدانم مربی خوبی هستم یا نه، اما مطمئنم انسان صادقی هستم.» البته عصر دیروز باشگاه استقلال طی اطلاعیه 11 بندی، به ادعاهای اخیر استراماچونی واکنش نشان داد. در بخشی از این اطلاعیه آمده است: «اگر باشگاه قصد همکاری نداشت بیش از ۱۵ روز منتظر نمیماند، راههای ارتباطی شما را با تیم قطع میکرد و به همه عوامل تیم دستور نمیداد که آقای استراماچونی کماکان سرمربی تیم بوده و باید دستورات ایشان اجرا گردد. با وجود توهینهای بیشمار و تحریف موارد زیاد که دور از جایگاه و منزلت باشگاه استقلال است، باشگاه منتظر بوده استراماچونی به تهران بازگردند که طبیعی است با توجه به بازیهای حساس پیشرو این انتظار زمان زیادی را از بین برده است.»
در متنی که باشگاه منتشر کرده و آن را به ایمیل وکیل استراماچونی نسبت دادند، نکات عجیب و جالبی وجود دارد که اگر واقعیت داشته باشد پذیرفتن آنها کار غیرحرفهای و خطرناکی است. پرداخت تمام ۴۷۰ هزار یورو، مبلغ قرارداد استراماچونی بلافاصله پس از امضای قرارداد جدید و تامین۹۰۰ هزار دلار برای جذب بازیکن جدید در فصل نقلوانتقالات زمستانی که این جذب بازیکن باید در انحصار استراماچونی باشد و او تصمیم میگیرد که چه بازیکنی باید به استقلال بیاید، از جمله آن شرطهاست. در هیچکجای دنیا، چنین شروطی از سوی باشگاهها پذیرفته نمیشود، بهطوری که تمام حقوقها براساس تقویم پرداخت میشود نه یکجا. در بحث نقلو انتقالات هم سرمربی تنها گزینههایش را به باشگاه معرفی میکند تا باشگاه اقدام به مذاکره با بازیکنان مدنظر سرمربی کند و هیچ باشگاهی در دنیا، مبلغی را به سرمربیاش نمیدهد که او تمام کارهای نقلوانتقالاتی را انجام دهد. اما وقتی استراماچونی این اظهارات و ادعاها را تکذیب میکند، شاید بدانمعنا باشد که افرادی در باشگاه استقلال نمیخواهند استراماچونی به کارش در استقلال ادامه دهد و بهدنبال پیاده کردن برنامههای خودشان با کادر فنی جدید هستند.
درحالی که عدهای حق را به استراماچونی میدادند و عدهای مخالف او برای بازگشت بودند و تاکید داشتند باید شأن باشگاه حفظ شود، فیلیپو خبرنگار نشریه اسکایاسپورت ایتالیا مدعی شد استراماچونی سرمربی سابق استقلال تهران درحال بررسی پیشنهاد الشارجه امارات است و تا 24ساعت آینده پاسخ نهایی خود را اعلام میکند. این درحالی بود که استراماچونی بارها تاکید کرده بود او پیشنهادی از باشگاه دیگری ندارد و این ساخته و پرداخته ذهن مسئولان باشگاه است تا کوتاهی و قصور خود را در قبال او توجیه کنند. با کنار هم گذاشتن این تکیههای پازل به نظر میرسد همکاری استرا و استقلال به پایان رسیده و حتی شنیده میشود خلیلزاده سرپرست باشگاه استقلال نامه آخر را به استراماچونی خواهد زد تا جواب نهاییاش را درباره بازگشت به ایران بگیرد. حال این سوال پیش میآید که پلن استقلال پس از پاسخ منفی استراماچونی چیست؟ آیا به دنبال جذب یک مربی خارجی دیگر میروند یا اینکه قرار است گزینههای وطنی به صف شوند؟ شایعات از حضور فرهاد مجیدی یا امیر قلعهنویی روی نیمکت استقلال در صورت نیامدن استراماچونی خبر میدهند و عدهای هم از مظلومی بهعنوان گزینه سرمربیگری آبیها یاد میکنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شنبه ای که گذشت یک پل عابر پیاده دیگر، این بار در بزرگراه آزادی مشهد به دلیل برخورد بار کامیون با پایه پل هوایی روبه روی بیمارستان شهید طالقانی سقوط کرد؛ این سومین حادثه سقوط پل عابرپیاده طی امسال است که در هر سه حادثه پای خودروهای سنگین «هوو» چینی در میان است. غول هایی که اولین بار روزنامه «خراسان رضوی» در گفت و گو با مدیرعامل آتش نشانی مشهد از احتمال وجود نقص فنی در آن ها و ارتباط آن با وقوع این حوادث نوشت، گزارشی که با عنوان «آیا پای«هوو» در میان است؟!» 17 آذر در همین صفحه منتشر شد. حالا هم آن طور که مدیرعامل سازمان آتش نشانی شهرداری مشهد به «خراسان رضوی» می گوید در حادثه اخیر نیز پای «هوو» در میان است.
جلسه با دادستان برای بررسی قصور «هوو» ها
امیر عزیزی با بیان این که این سومین حادثه سقوط پل عابرپیاده به دلیل برخورد خودروهای سنگین هوو است، به «خراسان رضوی» می گوید: 14 آذر در صد متری چنین حادثه ای رخ داد، قبل از آن نیز در بولوار آزادی ساعت 10 شب شاهد همین حادثه بودیم و این هم مورد دیگری از برخورد خودروهای هوو با پل عابر پیاده است. وی می افزاید: البته تفاوتی که این حادثه با حادثه های قبلی داشت این بود که در دو حادثه قبلی به نوعی بار بالا رفته و با پل برخورد کرده بود ولی در این حادثه خود خودرو به پایه وسط پل برخورد کرده است، احتمال سهل انگاری راننده در این حادثه بیشتر است ولی در مجموع فکر می کنم خودروهای هوو از نظر فنی باید یک بازبینی و رصد جدی شود، خدا را شکر که در این سه حادثه فوتی نداشتیم به ویژه در دو حادثه قبلی که پل ها به طور کامل خراب شد. در این حادثه که روبه روی بیمارستان شهید طالقانی اتفاق افتاد، قبلا برای این پل حادثه ای پیش نیامده بود ولی در حادثه پیش که چند ماه قبل رخ داده بود و کمی جلوتر از این پل قرار داشت، بار کامیون به آن برخورد کرده بود.
وی از پیگیری بررسی قصور خودروهای هوو در جلسه ای با دادستان می گوید و یادآور می شود: روز دوشنبه، جلسه ای با آقای دادستان داشتیم و موضوع را با وی هم مطرح کردیم، قرار شد با شرکت سازنده خودروهای هوو مکاتبه ای داشته باشیم و از طریق پلیس راهور هم بررسی شود که آیا علت اصلی این سه حادثه ضعف فنی خودرو یا قصور و نا آگاهی راننده بوده است.
ارائه گزارش به شرکت سازنده و مطالبه پاسخ
مدیرعامل سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد با بیان این که تکرار این حوادث احتمال خطر را افزایش می دهد، تصریح می کند: شاهد این هستیم که طی سه ماه این حوادث تکرار می شود، کارکنان عملیاتی آتش نشانی قرار است بر اساس مشاهدات میدانی خود و همچنین صحبت هایی که با خود راننده ها داشتند، گزارشی را آماده کنند که این گزارش به شرکت سازنده ارجاع می شود و شرکت سازنده هم باید گزارشی را به ما و پلیس راهور ارائه دهد.وی می افزاید: به هر حال، حرف و حدیث های مختلفی وجود دارد که بالا رفتن بار به دلیل سهل انگاری یا نزدیک بودن شاسی آن به دنده است و باید صحت و سقم آن را بررسی کنیم، می گفتند این خودرو در گذشته نیز پلاک گذاری نمی شد که البته نه به خاطر این موضوع بلکه به دلیل ضعف سیستم ترمز آن بوده است.عزیزی می گوید: به هر حال با توجه به تکرار این حادثه برای سومین بار، جان همشهریان ما در خطر است و باید به صورت جدی پیگیری شود، از طرفی وقتی این حادثه رخ می دهد، رفع و رجوع آن نیز زمان بر است و کار ساده ای نیست، نیاز به چند جرثقیل دارد و 5 تا 6 ساعت طول می کشد، ضمن این که چند ایستگاه درگیر می شود و بر ترافیک منطقه نیز اثر می گذارد.
حمایت دادستانی از پیگیری موضوع
مدیرعامل آتش نشانی مشهد در پاسخ به این سوال که نتایج گزارش، چه زمانی ارائه می شود؟ می گوید: ما گزارش سه حادثه را آماده و به شرکت سازنده منتقل می کنیم تا از آن ها گزارش فنی دریافت کنیم، از این طرف نیز از طریق دادستانی و پلیس راهور پیگیر هستیم، چون این حادثه، حادثه خاصی است و شاید منجر به فاجعه می شد و اگر پل روی چندین خودرو سقوط می کرد، ممکن بود تلفات زیادی را به دنبال داشته باشد. وی تاکید می کند: روز دوشنبه با آقای دادستان صحبت کردیم که هم از پیگیری موضوع استقبال کردند و هم حمایت همه جانبه ای داشتند، ما پیگیری ها را انجام می دهیم تا اگر دلیل آن نقص فنی است، اقدامات لازم برای رفع آن انجام شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه ادب و هنر- هر آلبوم محسن چاوشی باید تکاندهنده شروع شود، ادامه پیدا کند و تمام شود. این قانون نانوشتهای است که هواداران، منتقدان و معمولیها از این خواننده انتظار دارند. به هر حال، او طی یک دهه گذشته، به یکی از تاثیرگذارترین چهرههای هنری کشور تبدیل شده است، به طوری که نمیتوان از کنار او و آثارش بیتفاوت گذشت. همین باعث شده است او بارها از این جهت گزیده شود و آثارش پیش از انتشار رسمی، لو برود. درست مانند اتفاقی که برای «بینام» افتاد. این آلبوم صبح روز یک شنبه دوم دی ماه، به طور رایگان در سایت «مدیا فایر» بارگذاری و بعد از تلاش ناکام برای حذف آن از این بستر، نسخه دیجیتالی آن یک روز پیش از موعد، یعنی عصر همان روز منتشر شد. چاوشی حال در 40 سالگی و بعد از 11 سال فعالیت رسمی موسیقایی در کشور، «بینام» دهمین آلبوم رسمی خود را با 11 قطعه منتشر کرده که در ادامه به تحلیل و بررسی آن چه در این آلبوم اتفاق افتاده است، پرداختهایم.
ملاقات چاوشی با شاعران کلاسیک فارسی
در چند سال گذشته اشعار و ترانههای انتخابی چاوشی برای آثارش از چند حالت خارج نبوده است؛ حسین صفا یا شاعران کلاسیک به خصوص مولانا. او این بار برای آلبوم جدیدش، مسافر قرنهای دور و نزدیک شده است؛ ابتدا به سعدی و مولانا سری زده و بعد به قرن دهم و وحشی بافقی. این سفر را ادامه داده است تا به شعر معروف «همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی» فصیح الزمان شیرازی، شاعر دوره قاجار برسد. بررسی قطعههای گذشته و کنونی او، مانند «قند منی»، «زاهد» و «قمارباز»، با استفاده از اشعار مولانا، نشان میدهد او رگ خواب ترکیب صدای خود و اشعار این شاعر را به خوبی به دست آورده است. شاید هم از تکرار خود با مولانا خسته شده، به همین دلیل، میل سعدی کرده است و با استفاده از موسیقی ترنس، شکل جدیدی از خواندن اشعار او را ارائه داده. موضوعی که شاید به مذاق قدیمیترها خوش نیاید اما پل جدیدی برای پیوند نسل جدید با شاعران کلاسیک باشد. هرچند او در قطعه «گنجشک پریده» دو غزل سعدی را ترکیب و در «من ندانستم» نیز شعر سعدی و وحشی بافقی را یکی کرده است.
صدای سازهای فولکلور میرسد به گوش
حضور سازهای فولکلور در «بینام» اتفاق تازه و تحسینبرانگیزی است. نیانباننوازیهای محسن شریفیان، سرپرست گروه لیان به قطعههای ریتمیک آلبوم، مانند «قند منی» هویت داده است. همچنین صدای سازهای کردی تنبور و دیوان و همچنین باغلاما، ساز اصیل آذریها، توسط سید محمد کاظمی جاسمی بیشتر از گیتار الکتریکِ عادل روحنواز که در چند آلبوم قبلی چاوشی به یک عنصر همیشگی تبدیل شده بود، به گوش میخورد. ناگفته نماند چاوشی در این آلبوم بیشتر از یک خواننده عمل کرده و میکس، مستر و تنظیم آهنگها را نیز بر عهده داشته است. واقعیت این است که رنگ صدای خاص چاوشی برای خلق یک اثر خوب کافی است و او گاهی با تنظیمهای شلوغ کار را برای شنیدن مخاطب سخت میکند. هرچند استفاده از آواهای فولکلور و زیرصدای محمد جاسمی که در «بانوی عمارت» نیز با او همکاری داشت، در برخی قطعهها جالب است، اما شاید چاوشی با تنظیم و دخالت دادن سلیقه تنظیمکننده حرفهای دیگری، شاهد خروجی بهتری می بود. به هر حال، چاوشی طرفداران خاص خودش را دارد که میتوانند همین حالا رکورد پرفروشترین آلبوم سال را برای او به ارمغان بیاورند.
شاید ضعیفتر از خود اما جلوتر از دیگران
محسن چاوشی در هر آلبوم یک ژانر را دنبال میکند. به عنوان مثال، آلبوم قبلی او به نام «ابراهیم» را میتوان در دسته اجتماعی قرار داد. اما چاوشی در این آلبوم با چند قطعه طربانگیز، محزون و تاملبرانگیز به دنبال ارائه ترکیبی مانند آن چه در آلبوم موفق «امیر بیگزند» رخ داد، بوده است. نکتهای که کاربران در فضای مجازی نیز به آن اشاره داشتهاند؛ به عنوان مثال نوشتهاند: «همین طور که «ابراهیم» نتونست به «پاروی بیقایق» برسه اما همچنان خوشساخت و پرمغز بود. آلبوم «بینام» هم همین موضوع براش صدق میکنه.»، «تو بعضی از قطعههای آلبوم شما فقط شنونده یک ترانه و موسیقی نیستین بلکه اگه دقیقتر بشین، شما دارین به یک روایت گوش میدین. فکر میکنم تفاوت استانداردهای چاوشی و بقیه خوانندهها از همین جا شروع میشه» ، ژ «با قلبی اندوهگین باید اعلام کنم آلبوم بینام کپی ناموفقی از آلبوم امیر بیگزند است.» یا «آلبوم بینام چاوشی رو حین رانندگی گوش ندید، دوبار نزدیک بود تصادف کنم». به هر حال شاید در برایند کلی، این طور به نظر آید که این آلبوم به پای آلبومهای قبلی چاوشی نرسد اما او نسبت به آلبومهای منتشر شده امسال، جلوتر از دیگر خوانندگان ایستاده است. به خصوص این که نشان داده همان قدر که تصنیف «با سواران» همایون شجریان با شعر «بر سلطان» مولانا میتواند شنیدنی باشد، این شعر با صدا و موسیقی ریتمیک او نیز شنیدنی است. همچنین، وجود قطعههای «گنجشک پریده»، «راز»، «قوم به حج رفته» و... نشان میدهد او درجا نزده و باز هم دوست دارد در یک مسیر جدید که گاهی شامل تلفیق اشعار یک شاعر قرن هفتم با موسیقی الکتریک میشود، شنا و هوادارانش را در این قطعهها غرق کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد جواد رنجبر-در پی مخالفت شورای نگهبان با طرح مجلس برای حذف تنوع مدارس، نمایندگان این طرح را که 21 مهر مصوب کرده بودند، روزگذشته پس گرفتند.
به گزارش خراسان، 21 مهر امسال بود که نمایندگان مجلس در بررسی طرح یک فوریتی تنظیم برخی از مقررات مالی، اداری و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش با پیشنهاد چند تن از نمایندگان مبنی بر تقسیمبندی انحصاری اداره مدارس به صورت دولتی و غیردولتی موافقت کردند.
بر اساس این پیشنهاد که با 117 رأی موافق، 58 رأی مخالف و 8 رأی ممتنع از مجموع 214 نماینده حاضر در جلسه علنی مجلس به تصویب رسید، دولت (وزارت آموزش و پرورش) مکلف شد حداکثر تا پایان سال تحصیلی 99- 98 کلیه واحدهای آموزشی تحت مدیریت را منحصراً به صورت دولتی و غیردولتی اداره کند به گونه ای که به جز مدارس استثنایی دولتی تنوع در کشور نباشد و ملاک ثبت نام در مدارس دولتی متناسب با فاصله محل سکونت با مدرسه باشد.در تبصره ذیل این ماده نیز آمده بود که «تأسیس هر نوع مدارس خاص صرفاً با مجوز مجلس شورای اسلامی امکان پذیر است. آیین نامه اجرایی این ماده حداکثر تا مدت سه ماه با پیشنهاد وزارت آموزش و پرورش به تصویب هیئت دولت می رسد.»
نظر مخالفان
در صورت تصویب نهایی این مصوبه توسط شورای نگهبان، باید همه مدارس هیئتامنایی، شاهد، ایثارگران، استعدادهای درخشان، نمونه دولتی، آموزش از راه دور، اقلیتهای مذهبی، شبانهروزی، عشایری و تطبیقی حذف می شدند.چند روز پس از این مصوبه نیز مجموعه تخصصی پژوهشی «ایتان» دست کم 10چالش اساسی را برای آن برشمرده بود که مغایرت با اسناد بالا دستی، ابهامات متن مصوبه، آسیبهای اجراییسازی مصوبه همچون حذف مدارس دولتی باکیفیت و نیز محروم ماندن دانشآموزان مستعد مناطق محروم از خدمات آموزشی با کیفیت، بی توجهی به تجربه های جهانی و همچنین تهدید عدالت آموزشی از جمله آن ها بود.رهبر انقلاب 11 اردیبهشت امسال در دیدار جمعی از معلمان گفته بودند: «مدارس استعدادهای درخشان نبایست تضعیف بشود، هر چه می توانید این ها را تقویت کنید و جایگاه کشور در المپیادهای جهانی بایستی حفظ بشود.»
ایراد شورای نگهبان
شورای نگهبان نیز این مصوبه مجلس را در اول آبان امسال بررسی و طی نامه ای مواردی را برای اصلاح به مجلس اعلام کرد.یکی از ایراداتی که شورای نگهبان به این طرح گرفته است، ماده 6 آن که همان تقسیمبندی انحصاری اداره مدارس به صورت دولتی و غیردولتی است، بود: «اطلاق ماده6، در خصوص تکلیف دولت به انحصار مدارس در دو نوع دولتی و غیر دولتی، نسبت به انواع خاصی از مدارس نظیر مدارس استعدادهای درخشان که بر اساس مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی ایجاد شده اند، مغایر اصل 57 قانون اساسی شناخته شد.»نمایندگان مجلس نیز روز گذشته برای تأمین نظر شورای نگهبان در بررسی گزارش کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس در خصوص طرح یک فوریتی تنظیم برخی از مقررات مالی، اداری و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش با 115 رأی موافق، 13 رأی مخالف و 15 رأی ممتنع از مجموع 193 نماینده حاضر در جلسه با حذف ماده 6 طرح مذکور موافقت کردند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.