منادی خلاقیت در ادبیات دینی
به مناسبت درگذشت زنده یاد استاد محمود حکیمی، یکی از بنیان گذاران ادبیات دینی در ایران معاصر با مصطفی رحماندوست،شاعر و نویسنده سرشناس درباره میراث سترگ این نویسنده کمنظیر گفتوگو کردهایم
محمد بهبودی نیا- استاد زندهیاد محمود حکیمی، پژوهشگر و نویسنده پیشکسوت ادبیات دینی کودک و نوجوان پس از تحمل یک دوره بیماری، صبح روز جمعه ۳۰ شهریور در ۸۰ سالگی در بیمارستان شریعتی تهران از دنیا رفت. روزنامه خراسان در تاریخ بیست و چهارم شهریورماه همزمان با روزهایی که استاد، در بستر بیماری بود گزارشی مفصل با تیتر« تنت قرین سلامت،رکورددار ادبیات دینی» نوشت. استاد محمود حکیمی، نویسندگی را از سال ۱۳۳۹ در مجله کیهان بچهها شروع کرد. نخستین اثر داستانی با مضمونهای دینی را در سال ۱۳۴۷ نوشت. این کتاب درباره زندگانی مصعببن عمیر، صحابی قهرمان پیامبر اسلام(ص) بود. این اثر خواندنی بانام «اشرافزاده قهرمان» به چاپ رسید. محمود حکیمی در زمینه ادبیات، تاریخ تمدن و تاریخ اسلام قلمزده و کتابهای بسیاری را نیز ترجمه کرده است. داستانهایی از عصر ناصرالدینشاه، مجموعه چهارجلدی «هزار و یک حکایت تاریخی»، رمان پرفروش «نقابداران جوان»، مجموعه ۲۲ جلدی «تاریخ تمدن»، «رودخانه خروشان عشق»، «راه بازرگان»، «در مدرسه ناصرخسرو قبادیانی»، «مبانی ادبیات کودک و نوجوان» و… ازجمله آثار این نویسنده دغدغه مند به شمار میروند.
برای آگاهی بیشتر از جایگاه این نویسنده برجسته با مصطفی رحماندوست شاعر، نویسنده و از چهرههای سرشناس حوزه ادبیات کودک و نوجوان گفتوگو کردهایم.
لطفاً درباره نحوه آشناییتان با استاد محمود حکیمی توضیح دهید.
آشنایی من با ایشان به دوران نوجوانیام برمیگردد. من هم مثل همهکسانی که اهل کتاب و مطالعه بودند، ایشان را با کتابهایی که مینوشت شناختم. از همان دوران نوجوانی بسیار دوست داشتم استاد را ببینم. یادم میآید پیش از انقلاب در شهر قم، سمیناری برای آموزش مفاهیم دینی به بچهها راهاندازی شده بود و من هم به این سمینار دعوتشده بودم، آقای حکیمی را اولین بار در این سمینار دیدم و گپ و گفتی با هم داشتیم.
شاخصترین خاطرهای که از زندهیاد محمود حکیمی دارید چیست؟
من از آقای حکیمی خاطرات زیادی دارم و در هیچکدام از دیدارهایم ایشان را غمگین ندیدم، همیشه با چهره خندانش به ما روحیه میداد.
استاد حکیمی در روند فعالیتهای ادبی شما تا چه حد تأثیرگذار بوده است؟
بعد از انقلاب ایشان مسئول مجلههای کمکآموزشی بودند. اما خیلی زود کارشان به بنبست خورد و افرادی که پیشازاین در این حوزه مسئولیتی داشتند باعث آزار واذیت او شدند، کار بهجایی رسید که دیگر مجلههای کمکآموزشی منتشر نشد. مدتی بعد از من خواسته شد آن مجلهها را دوباره راهاندازی کنم و من بانام جدید «رشد» این مجلات را منتشر کردم که شامل «رشد نوآموز»،«رشد دانشآموز»،«رشد نوجوان» و... میشد. همان زمان آقای حکیمی به من نصیحتی کردند که در آینده کاری من بسیار تأثیرگذار بود. استاد حکیمی آن زمان به من گفتند «در طول مدت فعالیتم در حوزه ادبیات برای من فرقی نمیکرد با چه کسانی کارکنم .برای همه چه از قبل وچه بعد از انقلاب احترام قائل بودم. از همه قشرها برای من کار میکردند اما بعضی از اینها من را زمین زدند. تو سعی کن با کسی کارکنی که سرش به مُهر بخورد.» این جمله پایانی استاد باعث شد من مسیر جدیدی را در پیش بگیرم و بر مبنای همین نصیحت، جلسات مفصل شعر و قصهنویسی را راه انداختم. علاقهمندان جوان را به کار گرفتم و در کنار جوانان از قدیمیها هم استفاده میکردم ولی جو غالب نویسندگان را جوانان علاقهمند تشکیل میدادند. در طول ده سالی که مجلات رشد را مدیریت میکردم، همواره خودم را مدیون این راهنمایی آقای حکیمی میدانستم.
لطفاً درباره ویژگیهای سبکی زندهیاد استاد حکیمی توضیح دهید.
آقای حکیمی درست، زمانی شروع به بازنویسی داستانهای خیال انگیزمذهبی کرد که کسی این کار را نکرده بود و یا تعداد افرادی که وارد این حوزه شده بودند بسیار کم بود. طبیعتاً کسی که بهعنوان اولین نفر پا به میدانی میگذارد کارهایش با مشکلاتی همراه است؛ آقای حکیمی هم از این امر مستثنا نیست. اما در روزگار خودش این سبک داستانها که استاد حکیمی مینوشت کارایی زیادی داشت و در آن زمان خوانندگان فراوانی را به سمت خودش جذب کرده بود. ایشان در جایگاهی از تاریخ ادبیات کودکان ایستاده که یک شخصیت قابل بررسی و قابلاتکاست و در زمان خودش نقطه اوج بوده است.
اگر بخواهید فعالیت و شخصیت استاد حکیمی را در چند جمله برای ما شرح دهید چه میگویید؟
من بیشتر دلم میخواهد بگویم که ایشان یک علاقهمند به گسترش مطالعه با نگاه دینی بود. بهطوریکه پا را از آثاری که به زبان فارسی نوشتهشده بود فراتر گذاشت. او به دلیل تسلطش به انگلیسی و همچنین آشنایی کامل به فنون سادهنویسی به سراغ ترجمه آثار نویسندگان دیگر کشورها هم رفت. درنتیجه ترجمههای محمود حکیمی همواره آثاری خواندنی بود. او برای جذابتر شدن آثار ترجمهشده در بسیاری از موارد تغییراتی ایجاد میکرد اما همه این تغییرات آگاهانه و فنی بود.
لطفاً درباره جای خالی ادبیات دینی خلاقانه در حوزه کودکان و نوجوانان توضیح دهید.
زندهیاد حکیمی جزو بنیانگذاران توجه به این نوع از ادبیات بود.بعد از ایشان افرادی به این عرصه ورود کردند که تمرکزشان را بر بازنویسی آثار گذاشتند و امروز هم بازنویسی در این حوزه زیاد است اما اثری که بر اساس خلاقیت خلق شود و به عبارتی ادبیات خلاقه باشد متأسفانه بسیار کم اتفاق میافتد. ادبیات دینی امروز ما در حوزه کودکان و نوجوانان نیازمند خلاقیت، خیالانگیزی و جذابیت بالاتری است . خلاصه این که جای خالی این عناصر در ادبیات کودک و نوجوان ما به چشم میخورد.