روزنههای فساد در فوتبال
این روزها بحث فساد در فوتبال ایران بیشتر از همیشه داغ است و از معدود دفعاتی است که با اخبار رسمی در این زمینه مواجهایم و این سوال در ذهن ما ایجاد می شود که بسترهای این اتفاق در فوتبال ما چیست؟
در چند دهه اخیر همیشه بحث فساد در فوتبال مطرح بوده؛ اما نهایتش در سطح گمانهزنیهای هواداری باقی مانده. در چند مورد هم بودند داورانی که متهم شدند در ازای سکه، تلویزیون LCD و... سوتهای اشتباه زدند. یا بازیکنانی که توسط مربیانشان متهم به کمکاری شدند. در هر کدام از این موارد هم با عدهای معدود برخوردهایی شد و ماجرا در همان سطح ماند؛ اما هیچوقت مثل این روزها فسادی سیستماتیک و در سطح مدیران فدراسیون و چهرههای شاخص رسانهای مثل آنچه الان مطرح است بهطور رسمی عنوان نشده بود و شاید آنچه با آن مواجهایم مهمترین پرونده فساد در فوتبال ما باشد که هنوز ابعادش هم درست و حسابی مشخص نیست. درباره آنچه اتفاق افتاده و مبالغی که بهصورت سکه ردوبدل شده و نقش یک فرد رسانهای بانفوذ در این اتفاقات خبرهای مختلفی طی روزهای اخیر منتشر شده، اما شاید برایتان جالب باشد فارغ از مصادیق اخیر که در نوع اتفاق و ابعادش فعلاً ابهامات وجود دارد بدانید بسترهای فساد در فوتبال چطور است و چرا در این ورزش اینقدر با حاشیه طرفیم؟
نویسنده : صابر فتحی
وقتی پای پول در میان است
حجم مبادلات مالی در فوتبال بهخاطر حضور بنگاههای اقتصادی، تبلیغات، ستارهها و حتی افراد متمولی که با انگیزه ورزشی و غیرورزشی وارد آن شدهاند بالاست و با ورود پولهای مشکوک، دلالها و... زمینه انواع فساد مالی فراهم میشود که بر خلاف تصور رایج محدود به داوری و... نیست و ابعاد وسیع تری دارد.
بازیکن خوب چند میخری؟
خیلی پیش آمده که یک بازیکن خارجی که به فرض 100 هزار دلار قیمت دارد با قراردادی 500 هزار دلاری به یک باشگاه ایرانی میآید. طبق قوانین درصدی از قرارداد بازیکن متعلق به مدیربرنامههای اوست. اما بسیاری از این بازیکنان مدیربرنامه به شکل مصطلح آن ندارند و هر ایجنتی که بتواند قرارداد بهتری برای آنها فراهم کند، میشود کسی که او را به یک تیم ترانسفر میکند. اما چطور میشود بازیکنی با قیمت پایین و پایین را چند برابر قیمت فروخت؟ اینجاست که ناگهان میبینیم یک رسانه ورزشی وارد میشود و فیلمی از گلهای آن بازیکن منتشر میکند؛ حتی ممکن است خبرهایی ببینیم مبنی بر اینکه چند باشگاه ایرانی خواهان او هستند؛ در این شرایط فشار هواداران روی مدیریت باشگاهها زیاد میشود. در این مرحله باید کمک مربی یا یکی از عوامل فنی تیم را هم مجاب کرد پس علاوه بر برخی رسانهها، کادر فنی باشگاهها هم از یک قرارداد خوب نفع مالی میبرند. در نهایت شاید آن بازیکن 100 هزار دلاری، 120 هزار دلاری گیرش بیاید و خوشحال از این موضوع باشد؛ اما عوامل زیاد دیگری نفع بردهاند تا یک بازیکن به تیمهایی که ابایی از هزینههای بالا ندارند فروخته شود. بعد هم میبینیم بازیکنی که با کلی تبلیغ و هیاهو آمده به نیمکت پیچ و مهره میشود چون کیفیت بالایی ندارد. بازهم برخی رسانهها و حتی لیدرها به کمک ولخرجی همان ایجنت پشت بازیکن درمیآیند تا بازی کند. البته در مواردی دیدیم که برخی مربیان علنی در تیمهایشان اعلام کردند فقط و فقط از بازیکنانی استفاده میکنند که ایجنتشان فلانی باشد. اینجاست که دیگر دیوار حاشایی وجود ندارد و رسماً ایجنت مربی و بازیکن مشترک میشود تا نفع کادر فنی بیشتر شود.
حتی ساکتان هم در فساد سهیم هستند
بسیاری مواقع ممکن است فردی که مسئولیتی دارد یا در رسانهای موثرحضور دارد صرفاً با سکوتش همراه این اتفاقات تلخی باشد که برای فوتبال ما میافتد. فوتبالی که کیفیتش پایین است؛ سالهاست عنوان مناسبی کسب نکرده و بیشتر از هرچیز حاشیه دارد؛ اما هیچ کس ورود جامعی به مشکلات آن نمیکند و همه سرگرم حواشی بیارزش آن هستند یا در مواردی ترجیح میدهند با پررنگ کردن همان حواشی حواسها را از موضوعات مهم پرت کنند تا کسانیکه در مسیری غیرسالم کار میکنند چراغ خاموش به کارشان ادامه دهند.
دعوت به تیم ملی و آپشن قرارداد
در فوتبال ما به طرز عجیبی بسترهای فسادزا وجود دارد. یکی از آنها آپشن دعوت به تیم ملی است که براساس آن اگر بازیکنی به تیم ملی دعوت شود؛ حتی اگر بازی هم نکند درصدی از قراردادش را علاوه بر قرارداد اصلی دریافت میکند. در زمان کیروش بهعنوان سرمربی تیم ملی که بعدها در فوتبال کلمبیا، مصر و حتی قطر هم با چالشهای جدی مواجه شد و بهخصوص در قطر اتهامات سنگینی به او وارد شد این اتهام جدی مطرح بود که برخی بازیکنان فقط و فقط دعوت میشوند تا این آپشن را دریافت کنند و جمع زیادی از آن نفع ببرند. جالبتر اینکه تلویزیون بسیاری از رسانهها و حتی برنامه معروف همان زمان که ادعای زیادی در خصوص حمایت از مصالح فوتبال داشتند درباره رفتارهای کیروش که صدمههای زیادی به فوتبال ایران زد سکوت اختیار کردند.
شرطبندی وارد میشود
چند وقت قبل ویدئویی که مربوط به لیگ برتر نبود منتشر شد که طی آن داور یک صحنه عجیب را پنالتی اعلام کرد. پنالتی توسط دروازهبان مهار شد اما داور دوباره تکرار داد؛ دفعه دوم هم دروازهبان توپ را گرفت و داور برای دفعه سوم، به بهانه حرکت زودتر از سوت تکرار اعلام کرد. بهطور مشخص آن ویدئو نفوذ سایتهای شرطبندی را حتی در سطوح پایین فوتبال نشان میداد؛ چراکه قطعاً یک شرط بزرگ روی اینکه در آن بازه زمانی یک گل از روی پنالتی زده شود بسته شده و داور هم در همان راستا این تصمیم کاملاً مشکوک را گرفت. خیلی وقتها شرطبندیها روی این است که بازی در فلان دقیقه یک کرنر یا اوت دستی خواهد داشت؛ حالا شاید بفهمید چرا ناغافل گاهی برخی داوران صحنههایی عجیب را کرنر یا اوت اعلام میکنند. نفوذ شرطبندی محدود به داوران نیست و خیلی وقتها اثرش را روی عملکرد بازیکنان و کادر فنی نشان میدهد. بهخصوص در سطوحی که بهخاطر نبود پخش زنده فوکوس کمتری روی بازیکنان است.
فصل بعدی بیا تیم ما
یکی دیگر از جنبههای فساد در فوتبال ما وعده بستن یک قرارداد خوب در فصل بعد با تیم رقیب است، برای همین میبینیم یک بازیکن قبل بازی حساس تیمش محروم میشود؛ یا در بازی عملکرد ضعیفی دارد و... از این دست اتفاقات بهخصوص حدود یک دهه قبل به وفور در فوتبال ما دیده میشد.
بذار تیم بیفته
هر تیم که به لیگ یک سقوط کند بازیکنانش سهمیه لیگ برتری نیستند و میتوانند راحتتر قرارداد ببندند یا آپشن سقوط تیم را فعال کنند و راحت با فسخ قرارداد به تیم دیگری بروند. برای همین است که سالها قبل بازیکنان یکی از تیمهای در آستانه سقوط خیلی راحت وسط زمین فریاد میزدند که بچهها شل بگیرین تیم بیفته لیگ یک...
تیمت رو طلسم میکنم
متاسفانه این مورد هنوز در فوتبال ما هست و حتی صدای خیلی از مربیها را هم درآورده. اینکه برخی تیمها جادوگر استخدام میکنند تا روی نتایج تاثیر بگذارد. جادوگرانی که گاهی با کمک دروازهبانان چیزهایی را به داخل دروازهها میرسانند تا بهقول خودشان طلسم شود و گل خورده نشود. البته نباید کم گل بودن لیگمان را بهحساب کیفیت کار این صنف نامحترم بگذاریم چون کلینشیت تیمها نتیجه دفاع اتوبوسی و فوتبال غیرتهاجمی ماست وگرنه بعید است تیمی از لیگ ما مقابل رئال و سیتی با طلسم مقاومت کند.
بیا قرارداد تبلیغات محیطی ببندیم
یکی از موارد عجیب در فوتبال ما که زمینه فسادی عجیب شد قراردادهای تبلیغات دور زمین بود که حتی در دو فصل باعث پرداخت خسارتی سنگین به پیمانکار شد. یعنی چند سال قبل، در یک فصل فدراسیون بهخاطر آنکه نتوانست تمام بازیها را روز جمعه برگزار کند و به تعهداتش عمل کند؛ خسارتی بسیار سنگین را تقبل کرد و در کمال تعجب فصل بعد هم با همان برنامه که شامل بازیهای بین هفته میشد دوباره همان قرارداد تبلیغات محیطی را بست با علم به اینکه باید یک خسارت سنگین چندین میلیاردی به پیمانکار بدهد. بلیتفروشی و چیزهای مشابه هم هرکدام از این داستانها زیاد دارد.
برنامه بازیها و داوریها هم بدون شرح
این موضوع دیگر نیازی به توضیح دارد و ضمن احترام به کلیت جامعه داوری کشورمان، مشخص است که ابهامات زیادی درباره برخی قضاوتها وجود دارد. حتی گاهی چیدمان داوریها میتواند توام با عملکرد ضعیف و غیر عمد یک داور شده و به تیمی لطمه بزند. برنامه بازیها هم از این ماجرا مستثنا نیست و طی سالها ابهاماتی داشته که شائبه فساد را ایجاد کرده است.
و در پایان باز هم ایجنتها
اما شاید فکر کنید ایجنتها فقط با پورسانت دادن به کادر فنی تیمها بازیکن به یک تیم قالب میکنند؛ اما خبرهایی هست مبنی براینکه یکی از چهرههای سرشناسی که در این زمینه فعال است با ایجاد بسترهای نامناسب برای برخی مربیان و ... توانسته نوعی اخاذی از آنها داشته باشد تا سهم بهتری از فروش بازیکنان با قیمتهای بالا به تیمها داشته باشد. در تمام آنچه گفته شد برخی رسانهها هم که بیشتر از مصلحت فوتبال دنبال نفع مادی خود بودند همراه اتفاقات بودند تا شکل یک اتفاق بد را خوب به جامعه نشان دهند.