کشتار مدرسه کلمباین؛ مرموز و خونین
20 آوریل سالروز کشتار تلخ کلمباین آمریکاست که طی آن 2 دانشآموز تعداد زیادی از هممدرسهایهای خود را قتل عام کردند و میخواستند در ادامه شهر را هم به آتش بکشند؛ به این بهانه، سراغ مصادیق قتل عام در این کشور رفتیم
20 آوریل سالروز کشتاری شگفتانگیز، مرموز و تلخ در یکی از مدارس آمریکاست که طی آن 2 نوجوان 15 نفر از همکلاسیها و معلمان را کشتند و 21 نفر را زخمی کردند و بعد هم با خودکشیشان، این اتفاق عجیب و پیچیده را چون راز سربهمهری که هیچوقت دلایلش معلوم نشد، باقی گذاشتند. وقتی از کشتار مردم در کوچه، مدرسه یا اماکن تفریحی با سلاح صحبتی به میان میآید، نخستین کشوری که در ذهن همه تداعی میشود، آمریکاست. این کشور پهناور رکورددار تیراندازیهای مرگبار در دنیا به شمار میرود. مثل آگوست 2019 که طی چند ساعت و در جریان 2 حمله 27 نفر کشته شدند و بیشترشان بچه بودند. اما کشتار در مدارس این کشور پیچیدهتر و غیرقابل درکتر از دیگر کشتارهاست. در این مطلب به بهانه سالروز کشتار تلخ کلمباین در 20 آوریل 1999 که بر اساس آن مستندها و فیلمهای معروفی هم ساخته شده، سراغ خشونت در آمریکا و بهطور خاص خود این اتفاق رفتیم.
نویسنده : سورنا ساداتی
فراتر از مدارس
قبل از آنکه کشتار در مدارس را مرور کنیم به شاخصترین و تلخترین کشتارهای خیابانی این کشور نگاهی بیندازیم.
سمفونی خون با 450 کشته و زخمی ساعت ۲۲ اول اکتبر 2017، تیراندازی از طبقه سی و دوم هتلی در خیابان اصلی لاس وگاس به سمت شرکت کنندگان در کنسرت محوطه آزاد در همان نزدیکی، این مراسم را به خاک و خون کشید. عامل این تیراندازی «استیون کریگ پدک»، ۶۴ ساله و ساکن لاس وگاس بود. سرانجام با مداخله پلیس این کشتار جنونآمیز پایان گرفت و وقتی پلیس وارد هتل شد، عامل تیراندازی کشته شده بود. در این کشتار 50 نفر کشته و 400 نفر مجروح شدند.
انتقام خونین از بچه پولدارها 15 آوریل 2007 تیراندازی مرگباری در دو مرحله و به فاصله دو ساعت انجام پذیرفت. «سونگ هوی چو»، دانشجوی کرهای دانشگاه «ویرجینیا» در محوطه این دانشگاه ۲۷ دانشجو و 5 نفر از کارکنان دانشگاه را به ضرب گلوله کشت، 17 نفر را مجروح و بعد از آن خودکشی کرد. او در ویدئویی که بعد از مرگش به دست رسانهها رسید از «بچه سوسولهای پولدار» شکایت کرده و مدعی شده بود که از سوی این افراد مورد اذیت و آزار قرار گرفته است و میخواهد انتقامش را از آنها بگیرد.
حمام خون در کلوپ شبانه یکی از مرگبارترین حوادث تیراندازی در آمریکا، مربوط به کلوپ شبانهای در شهر اورلاندوی فلوریدا بود که طی آن ساعت 2 بامداد 12 ژوئن 2016، شخصی با سلاح تهاجمی، یک اسلحه کمری و یک وسیله انفجاری به این کلوپ شبانه حمله کرد و حدود 50 نفر را کشت و 53 نفر را زخمی کرد.
مخلوط خون و اسپرسو اواسط یک روز پاییزی از ماه اکتبر 1991، فردی 35 ساله با خودروی پیکاپ وارد کافه لوبی تگزاس شد و پس از شکستن شیشهها، شروع به تیراندازی بیهدف به سمت افراد حاضر در این کافه کرد. در این تیراندازی، 22 نفر کشته و نزدیک به 30 نفر زخمی شدند. جورج هونارد عامل این حادثه هم پس از این اقدام جنونآمیز اقدام به خودکشی کرد.
حمله مرگبار به بچههای دبستانی 14 دسامبر 2012 آدام لانزی که مشکلات شدید روانی داشت، پیش از ورود به دبستان، مادر خود و شخصی دیگر را به قتل رساند. او سپس در اقدامی جنونآمیز دانشآموزان دبستان سندی هوک را به رگبار بست و 20 دانشآموز و 6 نفر از کارکنان مدرسه را کشت. آدام در نهایت خودکشی کرد.
تاریکترین روز تاریخ ویرجینیابیچ در ۳۱ مه ۲۰۱۹ مردی مسلح حوالی ساعت ۱۶ عصر وارد ساختمان شهرداری در شهر ساحلی ویرجینیابیچ شد و بهطور بیهدف به مردم اطراف خود شروع به تیراندازی کرد که منجر به 12 کشته و 6 زخمی شد. اندکی بعد او در مبادله آتش با مأموران پلیس، به ضرب گلوله به قتل رسید و باز هم به دلیل کشته شدن قاتل، هیچ وقت انگیزه اصلی این قاتل مشخص نشد. آنچه مشخص است در بسیاری از این اتفاقهای تلخ قوانین مربوط به حمل سلاح، فروپاشی روانی برخی افراد و خیلی چیزهای دیگر زمینه جنایت را فراهم می کرد و بعد از آن فقط حدسهایی درباره علت قطعی حوادث زده میشد که قطعی نبود.
پیچیده، غیرقابل باور و مرموز چون کشتار کلمباین کشتار معروف کلمباین در 20 آوریل 1999 در مدرسه کلمباین ایالت کلرادوی آمریکا رخ داد. جایی که 2 نوجوان دانشآموز با حملهای طراحی شده و عجیب به مدرسه خودشان 15 دانشآموز و معلم را کشتند و 24 نفر را زخمی و در نهایت خودکشی کردند. البته ابعاد این جنایت عجیب، طبق برنامهریزی این 2 دانشآموز قرار بود چیزی فراتر از تیراندازی در مدرسه باشد، آنها با صرف زمان زیادی چندین بمب دستساز در نقاط مختلف شهر گذاشته بودند تا ذهن پلیس و اورژانس و آتشنشانی را منحرف کنند اما در نهایت بخش عمدهای از نقشه آنان اجرایی نشد تا کشتار خونینتر از آنچه شد، رخ ندهد.
مقدمات یک جنایت بزرگ اریک هریس و دیلن کلبولد 2 دانش آموز مدرسه کلمباین بودند که این جنایت را رقم زدند، اریک و دیلن پیش از این جنایت در اینترنت در فضایی شبیه دارک وب امروز فعال بودند و در سایتشان محتواهای خشن درباره کشتن دیگران، حتی ربودن هواپیما و زدن آن به ساختمانها را منتشر میکردند. به واسطه وب سایتشان بروز یک جنایت قریبالوقوع توسط آنها قابل پیشبینی بود و حتی مادر یکی از آنها در این باره به پلیس هشدار داده بود که بررسیهای لازم روی آن صورت نگرفت.
دانشآموزانی که درصدد آتش کشیدن شهر بودند آن دو برای جنایتشان طراحی عجیبی هم داشتند و درصدد بودند به نوعی پیش از عملیات اصلی در مدرسه، شهر را به آتش بکشند تا تمرکز پلیس و نیروهای امداد روی مدرسه نباشد. بعد از آن هم در برنامهشان تصمیم داشتند بعد از یک قتل عام با حوصله و بدون دخالت بیرونی، انفجارهایی را در نزدیکی مدرسه ترتیب دهند تا با ازدحام پلیس، آتشنشانی و آمبولانسها و حتی مردم و رسانهها، حجم تلفات بالا رود اما خوشبختانه فقط یکی از بمبهای دستساز آنها در نزدیکی ایستگاه آتشنشانی منفجر و به سرعت هم عملیات اطفای حریق انجام شد. نکته عجیب این که اریک و دیلن از مراحل کارشان فیلم برداری میکردند و در این فیلمها مشخص است آنها بیش از 90 بمب دستساز را ساختند و در منازلی که والدینشان حضور داشتند، نگهداری میکردند. حتی از تمرین تیراندازی خارج از شهرشان هم فیلم برداری کردند.
نقد قانون حمل سلاح مایکل مور، مستندساز جنجالی آمریکا که به مخالفت با سیاستهای جرج بوش شهرت داشت، درباره این حادثه تلخ مستندی ساخت به نام «بولینگ برای کلمباین» و طی آن قوانین مربوط به سلاح را به چالش جدی کشید. این مستند برنده اسکار بهترین مستند سال شد. انگیزههای قاتلان نوجوان هنوز به درستی مشخص نشده و کارشناسان حدسهای مختلفی درباره آن دارند، برخی به اشاعه خرده فرهنگهای لمپن مانند و زورگوییهای نوجوانان در بروز این ماجرا اشاره میکنند. بعضی از تاثیر فضای مجازی حتی در آن سالها که نفوذ امروز را نداشت میگویند. ماجرای خرید و فروش اسلحه در آمریکا هم که محوریت اصلی ماجراست.
خشم فیل بیآزار اما بدون شک اثری که توجه دنیا را به این حادثه جلب کرد، فیلم «فیل» اثر گاس ونسنت بود. فیلم در سال 2003 اکران شد و نخل طلای کن را هم از آن خود کرد. فیلم 24 ساعت پایانی دانش آموزان مدرسه کلمباین را از زوایای مختلف روایت کرد. فیلم در حقیقت توصیف خشونت است تا تحلیل آن. دنیای بیرحم و عجیبی که یک نوجوان بدون هدف با دسترسی ساده به اسلحه را به سمت این تباهی بزرگ میکشد. جالب است که بسیاری از بازیگران فیلم همان دانشآموزان مدرسه هستند که در نقش خودشان بازی میکنند. فیلم به ما نشان میدهد نوجوانی با ظاهر آرام و درونی متلاطم با این که به موسیقی علاقه دارد و هنردوست به نظر میرسد، چنان انسانیتش خرد شده و مورد بیتوجهی بوده که خوی حیوانیاش بر همه چیز غلبه دارد و چنین کشتاری را به راه میاندازد. اسم فیلم هم میخواهد همین را بگوید، فیل یک حیوان ساده و مهربان به نظر میرسد که شکارچی نیست اما به وقت خشم ممکن است ویران کنندهتر از هر موجودی باشد.