مرگ «فرمانفرما»؛ سقوط هولناک «خان حاکم»!
عبدالحسینمیرزا فرمانفرما یکی از رجال مشهور و مرموز عصر قاجار و پهلوی اول است که 84 سال پیش در چنین روزی درگذشت. او نقشهای پیدا و پنهان بسیاری در رویدادهای مختلف تاریخ معاصر ایران ایفا کرد. در این نوشتار به بررسی زندگی پرفراز و نشیب مردی پرداختهایم که در کنار شهرت سیاسی، دارای 8 همسر و 36 فرزند بود!
جواد نوائیان رودسری – در میان سیاستمداران عهد قاجار، عبدالحسینمیرزا فرمانفرما را باید شخصیتی ویژه و احتمالاً منحصر به فرد محسوب کنیم. او از معدود افرادی بود که تنها به دلیل انتساب به خاندان قاجار در ساختار حکومتی رشد نکرد و به اصطلاح، جَنَم چنین پیشرفتی را داشت. مشهور است که زندهیاد علی حاتمی در مجموعه خاطرهانگیز «هزاردستان»، شخصیت «خان حاکم» را با الهام از شخصیت فرمانفرما خلق کرد و چهرهپردازی انجام گرفته بر صورت روانشاد عزتا... انتظامی، بازیگر نقش «خان حاکم» این گمان را بیشتر تقویت میکند. بگذریم... فرمانفرما به خوبی شاکله و بافت سیاسی دوران خود را میشناخت و دوست و دشمنش را با دقت انتخاب میکرد. روابط وی با انگلیسیها به ویژه در دوران حکومت فرمانفرما بر کرمان چنان صمیمانه بود که کنسولهای انگلیسیها در نامهها و گزارشهای خودشان فرمانفرما را دوست صمیمی بریتانیا معرفی میکردند. او میکوشید با توسعه حلقه آشنایانش، محدوده قدرت خود را افزایش دهد. فرمانفرما، نسبت به فامیل و فرزندان خود تعصبی ویژه داشت و میکوشید حمایت از آنها را در اعلیدرجه ممکن انجام دهد. برخی معتقدند که محمد مصدقالسلطنه (دکتر مصدق بعدی)، الفبای سیاست را در مکتب فرمانفرما آموخت؛ عبدالحسینمیرزا برادر نجمالسلطنه و دایی مصدقالسلطنه بود و حتی «آمنه»، خواهر تنی دکتر مصدق را به عقد پسر محبوبش، نصرتالدوله درآورد؛ هر چند این ازدواج فرجام خوشی نداشت و عزتالسلطنه، همسر فرمانفرما و دختر مظفرالدینشاه که ازدواج پسرش را با غیر قاجاریه بر نمیتابید، نصرتالدوله را مجبور به جدایی از آمنه کرد و حتی فرزند حاصل از این ازدواج را از مادر گرفت و اسباب قهر دایمی فرمانفرما با همسرش را فراهم کرد. امروز 30 آبانماه سالروز مرگ عبدالحسینمیرزا فرمانفرماست و فرصتی برای مرور زندگی پرحادثه او.
در کسوت شازده «قَجَری»
عبدالحسین میرزا فرمانفرما در سال ۱۲۷۰ق. برابر با ۱۲۳۱ش. در تهران به دنیا آمد. پدرش فیروز میرزا نصرتالدوله پسر شانزدهم عباسمیرزا و مادرش حاجیه هُماخانم دخترعموی پدرش و دختر بهراممیرزا بهاءالدوله، پسر سی و هفتم فتحعلیشاه بود. تحصیلات عبدالحسینمیرزا همانند دیگر شاهزادگان آن دوره رقم نخورد. آن زمان چنین معمول بود که شاهزادگان و فرزندان اشراف بعد از فراگرفتن ادبیات فارسی و عربی و آداب دینی و تعلیم خط، به تیراندازی و شکار مشغول میشدند و آنگاه به فراخور تخصصشان در دربار حضور مییافتند اما برای عبدالحسین میرزا معلم سرخانه آوردند؛ او ادبیات فارسی، عربی و آداب دینی را فراگرفت، فارسی را خوب میدانست و در نوشتن، سبک خاصی داشت. بعد او را به مدرسه نظام اتریشی که در تهران دایر بود فرستادند و در آنجا زبان فرانسه را یاد گرفت و مدتی بعد، مسئول تعلیم سربازان و انتظامات جنگی شد. بعد از اتمام مدرسه اتریشی، زیر نظر کامرانمیرزا نایبالسلطنه، وزیر جنگ و پسر ناصرالدینشاه مشغول خدمت شد. سال ۱۲۹۹ق. به درجه سرهنگی رسید و ریاست فوج کرمان به عهده او واگذار شد؛ هرچند بعد از مدتی به تهران بازگشت؛ اما این نخستین مواجهه وی با کرمان و موقعیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن بود. فرمانفرما در جوانی به کمک پدر توانست قناتی برای تهران حفر کند که به قنات فرمانفرما شهرت یافت و چون پدرش فیروزمیرزا به فرمانفرما ملقب شد، شاه لقب نصرتالدوله را به عبدالحسینمیرزا اعطا کرد. وی در سال ۱۳۰۱ق به سرتیپی رسید، سال بعد عازم آذربایجان و به نام نصرتالدوله در آن ایالت معروف شد. عبدالحسینمیرزا در تبریز به دستگاه مظفرالدینمیرزای ولیعهد پیوست و به خدمت امیرنظام حسنعلیخان گروسی درآمد و به ریاست ژاندارمری آذربایجان رسید. در سال ۱۳۰۳ق. هنگامی که پدر عبدالحسینمیرزا، یعنی فیروزمیرزا فرمانفرما در تهران درگذشت، عبدالحسینمیرزا برای تشریفات عزاداری از تبریز به تهران آمد و بعد از انجام مراسم، با نامهای که از طرف امیرنظام از تبریز برای او فرستاده شد، دوباره به تبریز بازگشت و به کار سابق خود مشغول شد. در همین ایام، با عزتالدوله دختر ولیعهدِ وقت، مظفرالدین میرزا (مظفرالدینشاه بعدی) نیز ازدواج و از آن به بعد در کسوت صندوقداری ولیعهد به انجام وظیفه پرداخت.
حکومت بر کرمان و گرفتن لقب «فرمانفرما»
عبدالحسینمیرزا سه سال بعد، به جای برادرش با لقب فرمانفرما به معنای حاکمیت و قدرت مطلق یک منطقه به عنوان والی کرمان و بلوچستان منصوب شد. از آنجا که او سالها در تبریز زندگی کرده بود برایش سخت مینمود که در کرمان زندگی کند؛ ولی آرام آرام با این منطقه و مردمان آن خو گرفت. وی در این ایام دیوان اشعار میرزا آقاخان کرمانی، از فعالان سیاسی آن دوره را چاپ و به خانواده او نیز، توجه بسیار کرد. برخی این توجه را نشانه ارتباطات میان فرمانفرما و جریان ازلیگری در ایران میدانند؛ میرزاآقاخان کرمانی، داماد میرزایحیی صبح ازل و از بابیهای مشهور بود. دوره نخست حکومت فرمانفرما در کرمان تا سال ۱۳۱۱ق. طول کشید. در همین سال بود که مظفرالدینمیرزای ولیعهد، بار دیگر او را به آذربایجان فراخواند. عبدالحسینمیرزا در این مقطع به فرماندهی قشون آذربایجان منصوب شد و حکومت خوی و ارومیه را نیز به او محول کردند. چندی بعد، در پی آشوب کردستان وی به حکومت کردستان، ساوجبلاغ و صائینقلعه منصوب شد، ولی چون در اواخر سال ۱۳۱۲ق. در کرمان نیز آشوب و درگیریهایی به وجود آمد، عبدالحسینمیرزا را برای بار دوم، حاکم کرمان کردند. او از کردستان روانه تهران شد و به حضور شاه رسید و از آنجا به کرمان رفت و تا سال ۱۳۱۴ق. در آنجا ماند. در این سال، بر حسب صلاحدید میرزا علیاصغرخان امینالسلطان، صدراعظم وقت، فرمانفرما را از کرمان به حکومت تهران منصوب کردند و حکومت کرمان نیز همچنان تحت نظر عبدالحسینمیرزا باقی ماند. این تغییر موقعیت برای وی شگون داشت. او پس از عزل امینالسلطان از مقام صدارت و به صدارت رسیدن میرزا علیخان امینالدوله در سال ۱۳۱۴ق. به سمت وزارت جنگ منصوب شد. اما یک سال بعد، فرمانفرما را از این مقام معزول و ظاهراً به دلیل کارشکنی اطرافیان شاه، به عراق تبعید کردند. با این حال، چندی بعد توانست دوباره به تهران بازگردد و مشاغل پیشین را به دست آورد.
شخصیت چند وجهی فرمانفرما
فرمانفرما در جریان نهضت مشروطیت خود را به آزادیخواهان نزدیک کرد. آیا این اقدام را باید همسویی فرمانفرما با دولت بریتانیا بدانیم که حامی مشروطهخواهان بود؟ در این زمینه نمیتوان به تحقیق سخن گفت، اما قراین و شواهدی وجود دارد که شک برانگیز است. فرمانفرما پس از صدور فرمان مشروطیت در دوره اول قانونگذاری، در کابینه موقت به ریاست میرزا سلطانعلیخان وزیر افخم به وزارت عدلیه منصوب شد. نکته جالب توجه اینجاست که فرمانفرما، در دوره فترت میان دوره اول و دوم قانونگذاری، یعنی بعد از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی، قتلعام مشروطهخواهان و آغاز استبداد صغیر، در کابینه میرزاابوالقاسمخان ناصرالملک همدانی عهدهدار پست وزارت داخله بود و این سمت را در کابینه بعد یعنی در زمان رئیسالوزرایی جوادخان سعدالدوله حفظ کرد! پس از فتح تهران و فرار محمدعلی شاه، محمدولیخان تنکابنی تشکیل کابینه داد و با کمال شگفتی، در این کابینه فرمانفرما عهدهدار وزارت عدلیه بود! این کابینه در زمان احمدشاه تشکیل شد. در کابینه دوم محمدولیخان تنکابنی هم فرمانفرما همچنان عهدهدار پست وزارت عدلیه بود. در دوره دوم قانونگذاری، در کابینههای اول و دوم میرزا حسنخان مستوفیالممالک، فرمانفرما عهدهدار پست وزارت جنگ شد و در دوره سوم قانونگذاری که عبدالمجیدمیرزا عینالدوله، داماد مظفرالدین شاه تشکیل کابینه داد، او را به وزارت داخله منصوب کردند. سرانجام زمان رسیدن فرمانفرما به مقام نخستوزیری هم رسید؛ او در زمان فترت میان دوره سوم و چهارم مجلس شورای ملی، کابینه خود را تشکیل داد. این کابینه بیش از یک ماه و نیم دوام نداشت و در آن فرمانفرما، علاوه بر رئیسالوزرایی عهدهدار پست وزارت داخله نیز بود. پس از سقوط کابینه فرمانفرما، سپهدار اعظم مأموریت یافت تا کابینه خود را تشکیل دهد. نصرتالدوله، پسر محبوب عبدالحسینمیرزا در جریان قرارداد 1919 که ایران را به مستعمره بریتانیا تبدیل میکرد، در زمره جماعت «رشوهبگیران» از سفارت بریتانیا قرار داشت.
کودتای سیاه و افول قدرت فرمانفرما
در کودتای ۱۲۹۹ فرمانفرما و دو پسرش نصرتالدوله و سالار لشکر به دستور سیدضیاءالدین طباطبایی به زندان افتادند. فرمانفرما برای سیدضیاء پیشکشی قابل ملاحظهای فرستاد و در مقابل سیدضیاء قول داد که آنها را نخواهد کشت. بعد از حکومت صد روزه سیدضیاء و در زمان رئیسالوزرایی قوامالسلطنه، زندانیان کابینۀ سیدضیاء آزاد شدند و فرمانفرما با تجربه و روابطی که با سفارت بریتانیا داشت، متوجه موقعیت رو به ترقی سردار سپه، وزیر جنگ شد که سابقا رئیس قراولان منزل او بود و از آن زمان، در زمره دوستان رضاخان قرار گرفت. فرمانفرما مقادیر قابل توجهی از اراضی خود را به رضاخان بخشید و سردار سپه نیز در مقابل دو تن از فرزندان فرمانفرما یعنی محمدعلی میرزا و عباس میرزا را به وکالت مجلس شورای ملی رساند و نصرتالدوله فرزند ارشد وی را به وزارت منصوب کرد. با این حال، بعد از رسیدن رضاخان به سلطنت و تبدیل شدن او به رضاشاه، روابط میان وی با فرمانفرما تیره شد. پهلوی اول اعتمادی به اطرافیان نداشت و قدرت گرفتن سیاستمداران کهنهکار قاجاری را بر نمیتابید. فرمانفرما دیگر شغل و پُست حکومتی نداشت و بیشتر اوقات خود را صرف رسیدگی به املاک و تربیت فرزندانش میکرد. او سعی میکرد در دایره شک و تردید رضاشاه قرار نگیرد و بهانه به دست وی ندهد. به همین دلیل وقتی رضاشاه از فرمانفرما خواست تا خانه مسکونی و باغش در خیابان سپه را به او واگذار کند، فرمانفرما پذیرفت تا مبادا سر و کارش، مانند خیلی از اطرافیان و دوستان قدیمی پهلوی اول، با پلیس رضاشاه بیفتد. بعدها بر روی این زمین، کاخ مرمر را ساختند. فرمانفرما نیز با خانوادهاش در «باغشاه» که سالها پیش از احمدشاه خریداری کردهبود، ساکن شد.
مرگ پسر و قرار گرفتن در سراشیبی سقوط
یکی از وقایعی که تأثیر زیادی بر سلامت و موقعیت فرمانفرما گذاشت، مرگ فرزند ارشدش «فیروزِ فیروز» مشهور به نصرتالدوله بود. او از چهرههای شاخص اواخر دوره قاجار و پهلویاول محسوب میشد که طی دوران زندگی خود مناصبی همچون وزارت عدلیه، خارجه، دادگستری و مالیه را برعهده داشت و در ادوار چهارم، پنجم و ششم، نمایندۀ مجلس شورای ملی بود. نصرتالدوله را یکبار در سال ۱۳۰۸ش به اتهام ارتشاء بازداشت کردند و به ۴ ماه زندان، محرومیت از خدمات اجتماعی و پرداخت غرامت محکوم شد؛ اما همه میدانستند که این جرم، بهانهای است تا رضاشاه بتواند نصرتالدوله را از دایره قدرت بیرون بکشد. مبلغ رشوه آنقدر کم بود که هیچ کس باور نمیکرد وی اصولاً آن را دریافت کردهباشد! با این حال، نصرتالدوله در سال ۱۳۰۹ش و با وساطت تعدادی از دوستان و پرداخت رشوه، به بهانه بیماری آزادش شد؛ اما در سال ۱۳۱۵ دوباره بازداشت و این بار به زندان سمنان منتقل شد. او را هنگام انتقال به محل زندان، به قتل رساندند و چندی بعد، خبر آن را منتشر کردند و مدعی شدند که به دلیل ابتلا به بیماری فوت کردهاست. فرمانفرما به نصرتالدوله بیش از دیگر فرزندانش علاقه داشت و مرگ او تأثیر بدی در روحیهاش گذاشت. فشار رژیم در جلوگیری از برگزاری مراسم تشییع و ترحیم، اندوه فرمانفرما را دوچندان کرد. رضاشاه همچنین بازماندگان نصرتالدوله را مکلف به پرداخت مبالغ سنگینی به بهانه اخذ رشوه نصراتالدوله کرد. فرمانفرما برای تأمین وجه درخواستی، مقدار قابل توجهی از اموالش را فروخت و در همان سال رضاشاه، باغشاه را هم تصرف کرد تا فرمانفرما قهقرای عجیبی را تجربه کند. مرگ نصرتالدوله و ضبط اموال فرمانفرما توسط رضا شاه، او را ضعیف و ناتوان کرد و باعث شد در دو سال پایان عمر، گوشهنشینی اختیار کند. عبدالحسین فرمانفرما سرانجام در ۳۰ آبان ماه ۱۳۱۸ پس از دو سکته مغزی پیاپی، در ۸۷ سالگی درگذشت. او را در آرامگاهی نزدیک قبر نصرتالدوله در صحن حرم حضرت عبدالعظیم(ع) به خاک سپردند.
کوتاه درباره خانواده فرمانفرما
همانطور که اشاره کردیم، عبدالحسینمیرزا فرمانفرما دارای شخصیتی منحصر به فرد بود. او در مجموع 8 بار ازدواج کرد و صاحب ۳۶ فرزند شد که برخی فامیلی «فرمانفرمائیان» را برگزیدند و برخی دیگر با شهرت «فیروز» شناخته میشوند. از میان این افراد، بعضی به فعالیتهای سیاسی رو آوردند؛ از آن جمله مریم فیروز، بنیانگذار سازمان زنان حزب توده و همسر نورالدین کیانوری رهبر این حزب! خواهرزادۀ او، محمد مصدق، نخستوزیر دولت ملی نیز یکی از مشهورترین سیاستمداران تاریخ ایران است. فرمانفرما همچنین یکی از ملاکین معتبر ایران هم بود و البته این ویژگی در دوران رضاشاه و با وجود ولع فوقالعاده وی برای تصاحب زمین، به دردسر بزرگی برای عبدالحسینمیرزا تبدیل شد. املاک وسیعی که به نام او در آذربایجان، کرمانشاه، کردستان، فارس، کرمان، کرج و تهران وجود داشت، مؤید ثروت فرمانفرما در عرصه اموال غیرمنقول است.