
روایت یک گسست تاریخی
تعداد بازدید : 66
چرا حزب توده دچار انشعاب شد؟
نویسنده : گروه تاریخ
حزب توده یکی از احزاب فراگیری بود که به دلیل سابقه، نظم و عضوگیری، نقش تعیینکنندهای در فضای سیاسی اجتماعی ایرانِ دهه 1320 ایفا کرد. فعالیتهای زیرزمینی حزب توده، پس از کودتای 28 مرداد و قلع و قمع اعضای آن آغاز شد. تودهایها فعالیتهای خود را صرفاً به کنشهای سیاسی محدود نکردند؛ بلکه گسترهای از شعرا، نویسندگان و به طور کلی روشنفکران دهه 1340 را به سمت خود جلب کردند؛ به طوری که بسیاری از افراد این طبقه اجتماعی، خواسته یا ناخواسته، متهم به طرفداری از حزب توده بودند. با این حال، با سرخوردگی نیروهای سیاسی جریان چپ که بعد از دهه 1340 اتفاق افتاد، فضای گرایشهای سیاسی نه تنها چپگرایانهتر شد، بلکه حالت رادیکالتری نیز به خود گرفت. حزب توده که از قبل، میان دانشجویان پایگاه اجتماعی داشت، تمام توجه خود را بر قشر اقلیت و نخبه جامعه متمرکز کرد. این تمرکز هرچند باعث تقویت جریان چپ شد، اما به تدریج، قرائتهای جدیدی از تفکر مارکسیستی را رایج کرد که بر مبارزه مسلحانه تأکید داشت. رنگباختن علاقه به تجربه انقلاب بلشویکی شوروی که متعلق به نسل پیش بود، ناکامیها و شکست حزب توده در سال 1332، نوع تحلیل و بررسی برنامههای اقتصادی و فرهنگی رژیم شاه و نیز نوع تحلیل جامعه ایران، باعث ایجاد انشعاب در حزب توده و ظهور گروههای تندرو و چپگرایی شد که میانهای با تودهای نداشتند. موج انقلاب و حرکت انقلابی در همه کشورها، باعث شد دو انشعاب درون حزب توده شکل بگیرد؛ نخستین انشعاب، اتفاق دو حوزه آلمان (با محوریت خانبابا تهرانی) و انگلیس (با محوریت پرویز نیکخواه، محسن رضوانی و دیگران) بود که اولین هستههای تشکیل یک گروه انقلابی سرخورده از حزب توده را به وجود آورد. دومین انشعاب در حزب توده هنگامی اتفاق افتاد که سه عضو رده بالای حزب، در سال 1344 به خاطر نظرات مائوئیستی اخراج شدند. عباس سغایی، احمد قاسمی و غلامحسین فروتن (که دو نفر آخری عضو کمیته مرکزی حزب توده بودند)، به دلیل استالینیست بودن و این که هیچ رغبتی به همزیستی مسالمتآمیز با خروشچف نداشتند، از حزب توده اخراج شدند. با این حال، سازمان جدید، هیچگاه نتوانست در داخل کشور جای پایی برای خود ایجاد کند. هر دو سازمان، به جای شوروی، از چینیها و آلبانیاییها الهام گرفتند و تصورات غیر واقعی درباره جامعه ایران و علل و نتایج اقدامات شاه داشتند. مطابق گزارشهای موجود در اسناد لانه جاسوسی و نیز، بر اساس خاطرات رهبران حزب توده، این تناقضات و برنامههای غیرواقعیِ خیالی، چه از طرف سازمانهای مسلحانه انقلابی چپگرا و چه از طرف مرکزیت حزب توده، سرانجام باعث بیاعتباری آنها شد.