گفتوگوهای داغ دانشآموزی با مدیریت استاد محمدتقی شریعتی
چگونه استاد شریعتی، 86 سال قبل، در مدرسه «ابنیمین» مشهد (دبیرستان شهید حکمت امروزی) سنگ بنای جلسات بحث و بررسی پرسشهای اعتقادی و دینی را برای نسل جدید گذاشت؟
جواد نوائیان رودسری – استاد محمدتقی شریعتی، بیگمان یکی از برجستهترین شخصیتهای تاریخ معاصر مشهد و ایران است. او در دوران زندگی بابرکت خود، نقشی اساسی در تربیت نسل جدید ایفا کرد. استاد که مدارج عالی حوزوی را طی کرده بود و در کسوت معلمی، ارتباطی گسترده با نسل جوان داشت، همت و تلاش خود را بر پاسخگویی منطقی به پرسشهای این نسل متمرکز کرد و آشناکردن نسل جدید با مفهوم دین و آموزههای دینی را در وانفسای محدودیت های موجود و دوره تلاش برای دینزدایی در محیطهای آموزشی، وجهه همت خود قرار داد. کسانی که درباره زندگی استاد دست به قلم میبرند و میخواهند درباره این رویکرد ویژه در زندگی او چیزی بنویسند، عادت دارند که یکسر به سراغ دوران فعالیتهای وی، بعد از شهریور 1320 و تقابل استاد با مارکسیستها بروند؛ حال آنکه او، این جهاد مقدس را تقریباً از سال 1309ش و با ورودش به مدارس نوین شهر مشهد آغاز کرد و اتفاقاً تجربه سالها تدریس و مدیریت این مدارس، توشهای برای تکاپوهای مبارزاتی استاد محمدتقی شریعتی در عرصه تفکر و اندیشه شد. مدرسهگردانی، نوع برخورد با دانشآموزان و نحوه بیان مباحثی که شاید طرحشان برای هر معلم و آموزگاری دردسرساز بود، از استاد محمدتقی شریعتی معلمی ساخت که شاگردان بعد از مدتی مریدش میشدند و هنگامی که کانون نشر حقایق اسلامی را تأسیس کرد، همان دانشآموزان، بخش مهمی از شرکتکنندگان جلسات پر بار کانون را تشکیل میدادند. تدریس استاد محمدتقی شریعتی از مدرسه ملّی «شرافت» در مشهد آغاز شد. او در سال 1309ش، مسئولیت تدریس زبان عربی و مباحث مذهبی را در این مدرسه برعهده گرفت. این آغاز، بیدردسر نبود. او به عنوان عالمی دینی که لباس مرسوم روحانیت را کنار گذاشته، هم مورد انتقاد مذهبیهای سنتی بود و هم مورد تشکیک وابستگان به رژیم و منورالفکرها اما استاد اعتقاد داشت که باید این راه را طی کند؛ وی بعدها درباره انتخابش گفت: «فکر کردم در این راه - تعلیم و تدریس - بهتر مىتوان خدمت کرد؛ پس معلّمى را انتخاب کردم.»
یک شروعِ نو در مدرسه «ابنیمین»
چند سالی طول کشید تا استاد به طور رسمی در اداره فرهنگ استخدام و معلم رسمی مدارس مشهد شود. او در حدود سال 1315ش، به مدرسه «ابنیمین» فرستاده شد؛ مدرسهای که امروز با نام «دبیرستان حکمت» شناخته میشود و در تقاطع خیابان ابنسینا و خیابان دانشگاه مشهد قرار دارد؛ دقیقاً در مکانی که مشهدیها آن را با نام چهارراه دکترا میشناسند. مدرسه ابنیمین در سال 1314ش تأسیس شد و در آن زمان، بعد از یکی دو دبیرستان مهم دیگر، مانند فردوسی، در زمره مدارس تازهساز و مُدرنی قرار داشت که عموماً پذیرای فرزندان طبقات بالای جامعه و اهل فرهنگ بودند. استاد در این مدرسه به تدریس پرداخت و بعدها، فرزندش، دکتر علی شریعتی را هم در همین مدرسه ثبتنام کرد. استاد محمدتقی شریعتی در ابتدا، تنها تدریس عربی و علوم دینی را عهدهدار بود اما بعد از تأیید جایگاه علمیاش و انتقال مرحوم اسماعیلخان دبیری، معلم تاریخ و جغرافیا و نخستین مدیر مدرسه ابنیمین، به عنوان مدیر و ناظم مدرسه منصوب شد. از این زمان به بعد، مدرسه ابنیمین شکل و شمایل دیگری پیدا کرد. استاد، هم مدیریت کلاسهای روزانه و هم مدیریت کلاسهای شبانه را برعهده داشت. او ترتیبی دادهبود که افزون بر کلاسهای عادی، جلساتی برای آموزش ویژه به جوانان و نوجوانان برگزار شود؛ این آموزش ویژه، شامل تدریس معارف دینی با الگویی مدرن و متفاوت بود.
دردسرهای مدیریت
با این حال، مدیریت چنین کلاسهایی بسیار مشکل بود. معلمان رسمی به دو دلیل حاضر به تدریس در چنین جلساتی نبودند؛ اولاً بابت این کلاسها حقالزحمهای پرداخت نمیشد و ثانیاً، در آن دوره خاص و تسلط عوامل رضاشاه در همهجا، از بیان چیزی فراتر از کتابهای درسی واهمه داشتند و البته نمیشد به آن ها چندان خرده گرفت. استاد شریعتی که افزون بر تدریس و مدیریت در مدرسه ابنیمین، به دو دبیرستان دیگر هم میرفت و درس میداد، ناچار شد همه مسئولیت و بار تدریس، مدیریت و آموزش بچهها را در این کلاسهای فوقالعاده، شخصاً برعهده بگیرد. نتیجه این فعالیت، 12 ساعت تدریس رایگان هفتگی استاد محمدتقی شریعتی بود. او برای درس دادن در کلاسها، برنامهای روزانه و مخصوص داشت. خودش در جایی و به عنوان خاطره گفته است: «صبح زود از منزل بیرون مىآمدم، سلامى به حضرت رضا(علیهالسلام) مىدادم و از آنجا به درس مکاسب آقاى سبزوارى مىرفتم و بعد از آنجا به مدرسه مىرفتم. نه تنها نظامت (نظم و برنامهریزی) مدرسه بلکه کفالت و ادارهاش هم با من بود.» استاد در آن جلسات ویژه، فقط متکلم وحده نبود؛ شاگردان میتوانستند در چارچوب درس، از هر دری سخن بگویند و پرسشهایشان را مطرح کنند و استاد، با سادهترین و صمیمانهترین شکل ممکن به آن ها پاسخ میداد و گاه مأمورشان میکرد با بررسی فلان کتاب، اطلاعات بیشتری به کلاس بیاورند. بحث در آن کلاسها، گاه به گفتوگویی داغ تبدیل میشد که با مدیریت استاد محمدتقی شریعتی، دانشآموزان پرشور و حرارت را به وادی آگاهی و معرفت وارد میکرد.
مدرسهای بهتر از مدارس انگلیس!
تلاش برای تربیت نسل جدید در آن شرایط، مانند راه رفتن روی لبه پرتگاه بود. هر لحظه امکان داشت استاد شریعتی را از ادامه تدریس محروم و حتی خانهنشین کنند. به همین دلیل، او سعی میکرد هیچوقت گَزَک به دست کسی ندهد. نظم مدرسه ابنیمین، مثالزدنی و فوقالعاده بود و استاد در لباس پوشیدن، مرتب در صف ایستادن، نظم و ترتیب دانشآموزان و معلمان و تنظیف و آرایش فضای مدرسه، نهایت دقت و ظرافت را داشت. در یکی از سالهای مدیریت او بر مدرسه ابنیمین، علیاصغر حکمت، وزیر فرهنگ وقت، برای بازدید به مشهد آمد و اتفاقاً به مدرسه استاد محمدتقی شریعتی هم سری زد. حکمت بعد از بازدید مدرسه ابنیمین، از آنهمه نظم و انضباط اظهار شگفتی کرده و گفته بود: «چنین مدرسهای در انگلیس هم پیدا نمیشود!» استاد در فضای به وجود آمده، فعالیتهای گستردهای را برای نهادینه کردن مفاهیم دینی در ذهن جوانان تدارک دید؛ فعالیتهایی که تطبیق مناسبی با ضرورتهای زمانه داشت. فهم چنین اقدام شجاعانهای خارج از درک افراد قشری و ظاهربین بود و به همین دلیل، بعدها و به ویژه پس از شهریور 1320، دایم درصدد تخریب چهره او بودند. حتی یکبار در محضر آیتا... العظمی بروجردی، هنگام سفر زیارتی ایشان به مشهد، یکی از این افراد خواستهبود تا آن مرحوم، از استاد محمدتقی شریعتی بخواهد که معمّم شود و غرض آن بود که آن مرجع بزرگوار تقلید، درباره رویکردهای فرهنگی و اقدامات تربیتی استاد شریعتی، زبان به نقد بگشاید اما بر خلاف انتظار آن افراد، آیتا... العظمی بروجردی گفته بود: «ایشان (استاد محمدتقی شریعتی) با همین لباس و همین هیئت، بهتر از ما میتواند جوانان را ارشاد کند.»