ناشنیدهها از شهدای 17 شهریور 57 در مشهد
بر اساس اسناد موجود، در جریان تظاهرات مردم مشهد علیه رژیم پهلوی در این روز، دست کم 4 نفر شهید و 40 نفر مجروح شدند که 2 تن از شهیدان از دانشآموزان دبیرستانی و شرکتکنندگان در جلسات تفسیر آیتا... خامنهای بودند
جواد نوائیان رودسری – 17 شهریور برای همه ما یادآور خاطره واقعه «جمعه سیاه» در میدان ژاله تهران است؛ مکانی که امروزه آن را با نام «میدان شهدا» میشناسیم. صبح روز 17 شهریور سال 1357، هزاران نفر از مردم پایتخت که در تظاهرات روز قبل حضور داشتند و با هم قرار شرکت در تظاهرات روز بعد را گذاشته بودند، در میدان ژاله جمع شدند؛ راهپیمایی کاملاً به صورت آرام برگزار شد و تعداد زیادی از شرکتکنندگان را بانوان و اطفال تشکیل میدادند اما غلامعلی اویسی، فرماندار نظامی تهران که در سابقه خود قتلعام و به خاک و خون کشیدن شرکتکنندگان در قیام 15 خرداد سال 1342 را داشت، بدون کمترین ترحم و با دستور مستقیم شاه برای سرکوبی هر چه شدیدتر این تظاهرات آرام، فرمان شلیک به سوی مردم را صادر کرد و در مدتی کوتاه، از کشته، پُشته ساخت. تعداد شهدای جمعه سیاه، هیچگاه به طور دقیق معلوم نشد؛ منابع رسمی رژیم پهلوی از 400 شهید و منابع غیر رسمی و البته بیطرف از شهادت چند هزار نفر در این واقعه خبر دادهاند. بزرگی جنایت، باعث شد که توجه مورخان و تاریخپژوهان حوزه انقلاب اسلامی، هنگام کند و کاو درباره رخدادهای این روز، به سوی میدان ژاله تهران معطوف شود و دیگر کمتر کسی به رویدادهای همزمان با این فاجعه بزرگ، توجه داشتهباشد؛ در حالی که در این روز، یعنی 17 شهریور 1357، تنها تهران شاهد کشتار وحشیانه مأموران شاه و شهادت مظلومانه مردم ایران نبود؛ مشهد نیز در این روز، صحنه تظاهرات گسترده ضد رژیم و سرکوب مسلحانه آن از سوی نظامیان رژیم پهلوی بود، اتفاقی که معمولاً در قالب گزارشهای حاشیهای درباره آن بحث میشود، اما کمتر به ماهیت و شهدای این واقعه میپردازند. امروز، در سالروز قیام خونین 17 شهریور ماه، برآنیم تا اینبار به جای جمعه سیاه تهران، به سراغ جمعه سیاه مشهد برویم و ناشنیدههایی از آن واقعه را برای شما عزیزان روایت کنیم.
مقدمات واقعه 17 شهریورِ مشهد
شهر مشهد، تقریباً از اول شهریورماه 1357، صحنه راهپیماییهای گسترده ضد رژیم بود. برخی مورخان شروع این اعتراضات را از سرکوب خشن مردم در مراسم تشییع پیکر مرحوم شیخ احمد کافی، در مردادماه آن سال میدانند. علمای انقلابی مشهد، با انتشار اعلامیههای پیاپی، مردم را به مقاومت در برابر رژیم دعوت میکردند و دست به افشای ماهیت حکومت میزدند. انتشار گسترده این اطلاعیهها در کنار توزیع اعلامیههای امام خمینی، شهر مشهد را به شدت آماده قیام کردهبود. گزارشهایی از آن دوران در دست است که نشان میدهد حتی بانوان نیز شرکتی بسیار فعال و گسترده در توزیع اعلامیه و حضور در راهپیماییها داشتهاند؛ حضوری که تا پیش از آن، در مشهد، به این صورت و با این گستردگی سابقه نداشت. بحرانی شدن اوضاع باعث شد که عبدالعظیم ولیان، استاندار بدنام وقت، در 7 شهریور کنار گذاشته شود و جای خودش را به محمدحسن سراج حجازی بدهد. شریف امامی، نخستوزیر وقت که به شدت درباره اوضاع مشهد نگران بود، فکر میکرد برکناری یک عنصر بدنام، میتواند باعث مهار اعتراضات شود اما مردم انقلابی مشهد نشان دادند که به این ظواهر اعتنایی ندارند.
حماسه 9 شهریور 57
روز 9 شهریور، تظاهرات در خیابان طبرسی توسط مأموران رژیم پهلوی به خاک و خون کشیده شد؛ مهندس علیرضا مهدیزاده حکاک، هنگام اعتراض به مأموران و درخواست از آن ها برای شلیک نکردن به مردم، از ناحیه سینه هدف گلوله قرار گرفت و عصر همان روز به شهادت رسید. این اتفاق بر میزان اعتراضات افزود. روز 15 شهریور، هزاران نفر از مردم مشهد بعد از شرکت در مراسم ختم شهید مهدیزاده در خیابان راهنمایی، دست به راهپیمایی اعتراضی زدند و خواستار بازگشت امام خمینی به میهن شدند. ظاهراً این نخستین باری بود که در مشهد و به صورت علنی، چنین درخواستی مطرح میشد. راهپیماییها در عصر روز 15 شهریور، تقریباً تمام خیابانهای اصلی شهر مشهد را فرا گرفت؛ رژیم شاه برای سرکوب و متفرق کردن مردم، در خیابانهای آبکوه، شاهرخ جنوبی (مطهری جنوبی فعلی)، نادری (بالاخیابان) و میدان شهدا، از گاز اشکآور و شلیک گلوله استفاده کرد. این وضعیت در روز بعد نیز ادامه پیدا کرد؛ روز 16 شهریور، مردم مشهد در یکی از بزرگ ترین راهپیماییهای خود تا آن زمان، به اقدامات دولت شریف امامی اعتراض کردند و عامل این مشکلات را شاه دانستند. در واقع، آنچه در روز جمعه، 17 شهریور 1357 در مشهد رقم خورد، اتفاقی بود که در یک زنجیره طولانی اعتراض، از نخستین روزهای ماه شهریور آغاز شدهبود.
آنچه در «جمعه سیاه» مشهد گذشت
در همان حال، گروهی خبرنگار و عکاس خارجی، برای پوشش اخبار قیام و تظاهرات مردم، با هواپیما وارد مشهد شدند و تصمیم داشتند با آیتا... العظمی سیدعبدا... شیرازی مصاحبه و در گردهمایی اعتراضی مردم و طلاب در مدرسه نواب شرکت کنند. این موضوع با مخالفت جدی سراج حجازی، استاندار وقت و عبدالرحیم جعفری، فرماندار نظامی مشهد روبهرو شد و خبرنگاران به تهران بازگردانده شدند. در این میان ورود آیتا... قمی به مشهد بعد از حدود 12سال تبعید در 17 شهریور 57 با این حوادث و قیام مردمی همزمان شد. در حالی که سیل جمعیت از طریق میدان ضد (15 خرداد فعلی)، به سمت بولوار جمهوری اسلامی روان بود و انقلابیون مشهد، به ویژه جوانان، سعی میکردند از این موقعیت برای انتشار اعلامیه و گسترش اعتراضات استفاده کنند، مأموران شاه در میانه مسیر، راه آن ها را بستند و کوشیدند با شلیک گاز اشکآور راه را بر آن جمعیت چند ده هزار نفری ببندند اما مردم دست به مقاومت زدند. به این ترتیب، درگیری وارد فاز خشنتری شد. اینبار جمعیت با گلوله جنگی هدف قرار گرفتند و ساعاتی مانده به ظهر روز 17 شهریور، چهار نفر از راهپیمایان در خون خود غلتیدند؛ احمد عرفانی جهانبخش، محمدجمال فریدزاده، غلامعلی رشیدی و انیس خوشقدم. 40 نفر نیز مجروح و به بیمارستان منتقل شدند. بعد از ظهر همان روز، اعلامیه شماره یک فرمانداری نظامی مشهد منتشر و بر اساس آن، در مشهد حکومت نظامی اعلام شد اما این اتفاق، تازه شروع مقاومتهای گستردهتر بود.
آن 2 شهید جوان
در میان چهار شهید روز 17 شهریور سال 1357 در مشهد، دو تن جوانانی حدود 18 ساله و دبیرستانی بودند؛ شهید احمد عرفانی و شهید جمال فریدزاده، هر دو متعلق به خانوادههایی مذهبی و انقلابی و البته، شرکتکنندگان در جلسات درس تفسیر آیتا... خامنهای؛ جلساتی که در پی تعطیلی برنامههای مسجد امام حسن مجتبی(ع) در انتهای خیابان سرشور، حالا در چهارراه نادری (شهدا) و در مسجد کرامت برگزار میشد و خیل جوانان علاقهمند را به سوی خود میکشاند و از نظر ساواک، خطرناکترین جلسات مذهبی مشهد محسوب میشد. شاید اگر درباره این دو شهید، اطلاعاتی ارائه کنیم، بتوان بهتر جریان انقلابی آن دوران و جوانان مبارز و پرشور آن روزگار را شناخت.
شهید محمدجمال فریدزاده : متولد ششم بهمن 1340 در محلهای نزدیک به میدان شهدای امروزی. اهل تحصیل، کار و ورزش و البته علاقهمند به جلسات مذهبی و رسیدگی به امور محرومان و فقرا. پدر شهید فریدزاده، روحانیِ اهل مبارزهای بود. روز 17 شهریور 1357، چنانکه روایت کردیم، شهید فریدزاده در بولوار فرودگاه و در میان جمعیت حاضر بود که از ناحیه پیشانی هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. دوستانش معتقد بودند که وی به دلیل فعالیتهای انقلابیاش، هدفمندانه هدف اصابت گلوله قرار گرفتهاست. مراسم ترحیم وی نیز با محدودیتهای امنیتی گسترده برگزار شد. پدر شهید شخصاً به منبر رفت و با بیان جملاتی، حاضران را سخت تحت تأثیر قرار داد. او گفت: «در شب قدر، در دعای افتتاح، با سوز دل از خدا خواستم کشته شدن در راهش را نصیبم کند، اما نمیدانستم دعای پسر جوانم مستجاب میشود و من باید مجلس عزای پسرم را برپا کنم.»
شهید احمد عرفانی جهانبخش : متولد هفتم مهرماه سال 1340، از فعالان و حاضران همیشگی جلسات تفسیر و سخنرانی رهبر انقلاب در مسجد کرامت، قاری قرآن و پای ثابت دورههای تلاوت کلام وحی؛ موزّع اعلامیههای امام خمینی و جوانی در آرزوی شهادت. او نیز در بولوار فرودگاه و تقریباً همزمان با شهید محمدجمال فریدزاده هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. مادرش نقل میکرد که به دلیل علاقه وی به جریان انقلابی مشهد و آیتا... خامنهای، منافقین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تابلوهای کوچهای را که به نام شهید عرفانی نام گذاری شدهبود، تخریب کردهبودند و این نشان میدهد که آن شهید والامقام، هر چند جوان، اما برخوردار از بصیرت انقلابی بوده است.