گزارش دانشگاه جان هاپکینزازمحاسبات غلط آمریکا درقبال ایران
حکومت ایران بازیگرانی عقلانی دارد که تصمیم هایشان در سیاست خارجی و داخلی را بر مبنای منافع ملی و بقای حکومت اتخاذ می کنند
«بازتأملی درباره ایران» عنوان پروژهای است که «دانشکده مطالعات پیشرفته بینالملل در دانشگاه جانهاپکینز» (SAIS) با هدف تعامل پژوهشگران با سیاستگذاران برای تولید ایدهها و راهحلهای ابتکاری و نوین در خصوص ایران راهاندازی کرده است. این گروه به تازگی در گزارشی با عنوان «اصول بنیادین» مربوط به سیاستهای ایران به اشتباهات محاسباتی دولتهای آمریکا در قبال تهران اذعان کرده و نظام حکومتی ایران را سیستمی عقلگرا و دارای پشتوانه مردمی دانسته است که بر خلاف دیگر نظامهای انقلابی در برابر فشار و تحریم آسیبپذیر نیست. در ادامه بخش های مهم آن را به گزارش تسنیم می خوانید:
*جمهوری اسلامی ایران اثبات کرده در قیاس با سایر حکومتهای انقلابی از نوعی ظرفیت منحصربه فرد برای بقا برخوردار است. حکومت ایران قادر است به طور مداوم، طیف گستردهای از کنشگرانِ بخشهای متفاوت جامعه ایران را با خود همقطار کند. فروپاشی حکومت در نتیجه فشار خارجی-خواه از طریق مداخله سخت و خواه از طریق تحریم یا حمایت از سازمانهای معارض- امری به شدت بعید است.
*حکومت ایران بازیگرانی عقلانی دارد که تصمیمهایشان در سیاست خارجی و داخلی را بر مبنای منافع ملی و بقای حکومت می گیرند. حکومت تئوکراتیک ایران در محاسبات سخت قدرت خود نه موعودباوری غیرعقلانی دارد و نه یهودستیز است.
*جامعه و سیاست ایران از تب انقلاب مذهبی به سمت تحکیم ملیگرایی ایرانی حرکت کرده است. چنین عواملی، پایگاه حمایت حکومت را در داخل جامعه ایران گسترش و به آن امکان تابآوری در برابر فشارها را داده است. ترور شخصیتهای ارشد مانند (شهید) قاسم سلیمانی و ( شهید) محسن فخریزاده توسط آمریکا و اسرائیل و خرابکاریهای خارجی در تأسیسات هستهای ایران این وضعیت را تشدید کرده است.
*ایران، اتحاد جماهیر شوروی نیست و قرار گرفتن در موضع جنگ سرد و پی گرفتن راهبرد مهار با الگو گرفتن از سیاستهای آمریکا علیه شوروی نه مناسب است و نه واقعبینانه.
*تحریمهای فشارحداکثری در دوران ترامپ و ترور (شهید) سلیمانی و (شهید) فخریزاده نه به بازنگری ایران در سیاستهای منطقهای منجر و نه موجب شده این کشور پیگیری توانمندیهای هستهای را رها کند. این اقدامات در عوض، نتایج کاملاً متضادی به بار آوردهاند. چنین فعالیتهایی تنها دست بازیگرانی را که مخالف افزایش همکاری و گفتوگو با ایالات متحده بودند، تقویت کرده است.
*انتخاب رئیسی به عنوان رئیسجمهور ایران در سال 2021، بهرغم چالشهای جدی، فرصتی منحصر به فرد پیش روی آمریکا قرار میدهد تا با مقامی مذاکره کند که کاملاً از لایههای داخلی حکومت و نماینده جریانی است که مسیر سیاست خارجی و امنیتی ایران را تعیین میکند.
* بازگشت آمریکا به توافق هستهای باید با مکانیسمهایی همراه شود که به شرکتهای تجاری خارجی (به خصوص شرکتهای مستقر در اروپا) اجازه میدهد از سرمایهگذاریهایشان در داخل ایران اطمینان خاطر داشته باشند. تداوم تهدیدهای تحریمی وزارت خزانهداری آمریکا بعد از اجرایی شدن توافق هستهای باعث تضعیف جایگاه دولت روحانی، حتی قبل از خروج ترامپ از برجام شد. ایرانیها شاهد مزایای اقتصادی چندانی از وعدههایی که روحانی به آن ها داد، نبودند.
* بازگشت به توافق و رفع تحریمها باید نخستین گام از گفتوگوهای ایران و آمریکا در خصوص مسائل مربوط به امنیت منطقه باشد نه آخرین گام آن.
*در شرایطی که آمریکا به دنبال کاستن از حضور نظامیاش در خاورمیانه بعد از ترک افغانستان و برنامهریزی برای خروج از عراق تا دسامبر 2021 است، بازگشت به توافق هستهای، گامی عمده برای کاستن از تنشها و ایجاد ثبات در خاورمیانه است تا امکان تمرکز بیشتر آمریکا بر آسیای شرقی و روسیه فراهم شود.
* ایالات متحده باید به دقت با متحدان اروپایی، روسیه و چین هماهنگیهای لازم را انجام دهد تا توافق هستهای بیش از پیش در چارچوبهای بینالمللی ریشه بدواند. برجام نشان داده که روسیه و چین، نگرانیهای عمدهای از احتمال تسلیحاتی شدن برنامه هستهای ایران دارند. با وجود این، چنان چه پس از تلاشهای کافی ایران و نشان دادن نرمش از سوی این کشور در مواضع مذاکراتیاش ایالات متحده از بازگشت به برجام خودداری کند، روسیه و چین همکاریهای اقتصادی و امنیتیشان با ایران را در جهت مخالف منافع آمریکا افزایش خواهند داد. با توجه به نقش سازمان ملل در مشروعیت بخشی به سیاستهای تحریمی آمریکا و تسهیل آن، تعامل هوشمندانه و خردمندانه آمریکا در سازمان ملل هم با متحدان و هم با روسیه و چین از اهمیت بسزایی در تدوین سیاستهای موثر تحریمی برخوردار خواهد بود.