حرمت نان و نمک در ایران باستان
نان و نمک در فرهنگ ایرانی جایگاه والایی دارد؛ چنانکه خائن را «نمک به حرام» مینامند. جالب است بدانید که این رسم ارزشمند را که نمادی از فتوت و امانت نزد ایرانیان است، از اجدادمان به ارث بردهایم. گزارشی که پروکوپیوس درباره ایرانیان عصر ساسانی ارائه داده است، سندی از این احترام محسوب میشود. وی مینویسد: «در یکی از حمله های فیروزِ ساسانی( 457 میلادی)، به هیاطله که آن ها از طریق جنگ و گریز، وی را به داخل سرزمین خود کشیده و محاصره کرده بودند، پادشاه هیاطله، سفیری نزد فیروز فرستاد و ضمن سرزنش او به دلیل زیادهخواهی و به خطر انداختن جان لشکریانش، به او اعلام کرد که هیاطله حاضر هستند او و لشکریانش را رها کنند، به شرط آنکه فیروز شخصاً در حضور پادشاه آن ها زانو بزند و اظهار اطاعت و انقیاد نماید؛ همچنین مطابق آیین ایرانی ها سوگند یاد کند که دیگر به خاک آن ها قشون نکشد. فیروز نیز به نمک سوگند یاد کرد که دیگر به آن ها حمله نخواهد کرد.»
پروکوپیوس، جنگ های ایران و روم، ترجمه محمد سعیدی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1382، ص9
نظامیان قاجارچقدرحقوق میگرفتند؟
نگهداری و تجهیز سپاه کار بسیار پر هزینهای است؛ سبک و سیاق لشکرداری در قرون گذشته، به ویژه پس از گسترش تیولداری در دوره سلجوقی، بر اساس واگذاری املاک به فرماندهان برای تامین هزینههای سپاهیان بود. با این حال، آنچه دست سربازان را میگرفت، مبلغ قابل اعتنایی نبود و سپاهیان سطوح پایین، همواره جزو قشرهای آسیبپذیر جامعه محسوب میشدند. در عصر قاجار، اوضاع حقوقی سربازان دچار نقصان جدی شد. گزارش جهانگردانی که در این دوره به ایران آمدند، نشان میدهد که وضعیت مالی نظامیان دونپایه این عصر چگونه بوده است. نوبویوشی فورو کاوا فرستاده امپراتور ژاپن به دربار ناصرالدینشاه قاجار در سفرنامه خود مینویسد: «افراد بازنشسته معمولاً نیمِ حقوق را میگیرند و افراد مشغول به خدمت هم، همه مقرری دولتی را دریافت نمیکنند. مقرریای که دولت میدهد، برای هر سرباز پیاده ۸۰ قران در سال و روزی چهار قرص۳۶۰ گرمی نان، لباس و مرسوم دیگر است. باقی مخارج را از محل پول سرباز که از املاک و اراضی میگیرند، میپردازند و کسری را جبران میکنند؛ به طوری که به هر قراول در سال نزدیک به ۱۲۰ قِران میرسد. گویا جمع وصولیها برای پول سرباز، 200 قِران در سال برای هر فرد پیاده نظام میشود. اما آن ها در حقیقت مبلغی بسیار کمتر از این دریافت میکنند و معمولاً هر سرباز پنج قران در ماه، که نزدیک ۶۰ قران در سال میشود، میگیرد. چنین است که سربازها معمولاً سختی میکشند و آن ها که فرصت و امکان دارند، کار و حرفهای مانند نهر کنی و گچکاری و باربری و هیزمشکنی پیش میگیرند و معدودی که سرمایهای دارند در کنار خیابان بساط صرافی و تبدیل پول سیاه و سفید به هم میگسترند تا درآمد آن کمک خرجی برای زندگی شان باشد.»
نوبویوشی فورو کاوا، سفرنامه فورو کاوا، ترجمه هاشم رجبزاده و کینیجی ئه اورا، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1384، ص 128