مشاوره زوجین
تعداد بازدید : 100
بخشش یا مواخذه؟
عکسالعمل «نیلوفر» در برابر اشتباه شوهرش «محسن» در سکانس اول بهتر بود یا در سکانس دوم؟!
نویسنده : زهرا وافر | کارشناسارشد روان شناسی بالینی
ما آدمها بدون عیب و نقص نیستیم و زندگی هرکدام از ما پر است از اشتباهات ریز و درشت عمدی یا غیر عمدیمان. اطرافیان ما، همسرمان، اعضای خانواده و دوستان ما هم درست مثل خود ما انسان هستند و مرتکب اشتباه میشوند اما عکسالعمل ما آدمها در برابر اشتباهات دیگران، بسیار متفاوت است. واکنشی که اگر اصولی باشد، میتواند از تکرار آن جلوگیری کند و در حالت دیگر، فقط باعث بیشتر شدن مشکل خواهد شد. بیایید این دو سکانس از زندگی یک زوج را با هم مرور کنیم تا بیشتر متوجه ماجرا شوید.
سکانس اول
خوب کردم ظرف را شکستم!
محسن تازه از راه رسیده و روز کاری سختی را پشت سر گذاشته بود. آنقدر گیج بود که وقتی داشت میرفت به سمت جالباسی، پایش خورد به میز دکوری کوچک و ظرف کریستال تزیینی افتاد روی زمین و خرد و خاکشیر شد! رنگ از صورتش پرید و با خودش گفت: «الان است که نیلوفر از راه برسد و دمار از روزگارم درآورد!» که البته در همان لحظه نیلوفر درست مثل شیر زخم خورده ظاهر شد و شروع کرد به جیغ و داد کردن بدون لحظهای وقفه و استراحت! محسن که دستپاچه شده بود، گفت: «ببخشید عزیزم، عمدا این کار رو نکردم! اصلا نفهمیدم چی شد که یک دفعه این جوری شد!» اما نیلوفر بی خیال نشد.
نیلوفر: «هیچ معلوم هست که حواست کجاست؟ چرا جلوی پات رو نگاه نمیکنی؟ میدونی این ظرف چقدر قیمت داشت؟ مگه من جهازم رو از سر راه آوردم که تو بزنی اینقدر راحت داغون کنی وسایلم رو؟»
محسن: عزیزم من که گفتم ببخشید خب عمدا که این کار رو نکردم!
نیلوفر: تا کی میخوای این قدر دست و پا چلفتی باشی؟ همین یک ماه پیش بود که زدی یکی از لیوانهای بلور رو هم شکستی!
محسن: حالا مگه چی شده؟! چه خبره؟ یه ظرف شکسته دیگه! اصلا خوب کردم که شکستم!
و نیلوفر شروع کرد به فریاد کشیدن و محسن هم ترجیح داد از خانه بیرون برود تا کمتر از صدای گوشخراش نیلوفر آزار ببیند!
سکانس دوم
فقط تو ناراحت نباش!
محسن تازه از راه رسیده بود. روز کاری سختی را پشت سر گذاشته بود. آنقدر گیج بود که وقتی داشت میرفت به سمت جالباسی، پایش خورد به میز دکوری کوچک و ظرف کریستال تزیینی افتاد روی زمین و خرد و خاکشیر شد! با خودش گفت: «حتما نیلوفر از دیدن این صحنه غصهدار میشود». نیلوفر از راه رسید و دید که ظرف گرانقیمت جهیزیهاش شکسته، صورتش قرمز شد و خشم و اندوه همه وجودش را فرا گرفت. محسن دستپاچه گفت: «ببخشید عزیزم... شرمنده!» نیلوفر چیزی نگفت. دلش میخواست یک جیغ سر محسن بکشد و همه ناراحتیاش را سر او خالی کند اما ندایی در درونش به او میگفت: «واقعا ارزشش رو داره که به خاطر یه ظرف، شروع کنم به شماتت کردن شوهرم که همین الان خسته از کار به خونه رسیده؟ خب اون که عمدا این کار رو نکرده! دست خودش نبوده و الان هم شرمنده است. ارزشش رو نداره که بخوام به خاطر یه تیکه ظرف، عشق و صفا و صمیمیت رو توی خونه از بین ببرم. ارزش علاقه بین ما بیشتر از یه ظرف هست...» به زحمت دهانش را باز کرد و گفت: « عیب نداره... فدای سرت!» محسن که شرمنده شده بود، گفت: «قول میدم در اولین فرصت، یکی شبیه همین رو برات پیدا کنم و بخرم، فقط تو ناراحت نباش!» نیلوفر به روی محسن خندید و شروع کرد به جمع کردن تکههای ظرف.
نظر کارشناس
هنر بخشیدن به موقع را
یاد بگیریم
افراد خوشبخت، همان افرادی هستند که هنر «گذشت کردن» و «بخشیدن» به موقع و به جا را بلد هستند. اگر از آن دسته افرادی هستید که برای هر اشتباه کوچکی سریع انگشت اتهام را به سمت همسرتان می گیرید و او را به باد انتقاد و مواخذه میگیرید، باید بدانید که این رفتارها به مرور زمان باعث میشوند طرف مقابل انگیزهاش را برای تغییر و بهبود اخلاق و شخصیت از دست بدهد، در صورتی که گذشت و برخورد آرام و منطقی به جای برخورد هیجانی و شتاب زده، به رابطه و زندگی گرما میبخشد و افراد را برای تغییر و بهبود با انگیزه میکند. کافی است وقتی از مسئلهای ناراحت یا خشمگین میشوید، قبل از هر عکس العملی با خودتان بیندیشید که چطور میتوان با یک برخورد آرام و منطقی موضوع را خاتمه داد و آیا مسئله پیش آمده ارزش برخورد هیجانی و تهاجمی را دارد یا خیر؟
شکایت زبانی بهتر از کینه به دل گرفتن است!
البته برخی افراد شاید هیچگاه به صورت زبانی گله و اعتراض نکنند و راهکار خطرناکتری را به کار بگیرند یعنی آنها به شدت کینه به دل میگیرند و مدام خاطرات منفی و رنجشها را در ذهن خود مرور میکنند و به این شکل دیر یا زود دچار حس نفرت به همسر می شوند. وقتی شما از همسرتان کینه به دل دارید، همسری که با او زیر یک سقف زندگی میکنید، ذهن شما مدام انرژیاش را صرف فکر کردن به ظلمی میکند که او به شما کرده است و در نتیجه کمکم تمام فکر و احساس و رفتار شما حول خاطره رنجش و کینهای که از او به دل دارید، میچرخد. اینگونه شما به مرور زمان دچار کمبود انرژی روانی و ضعف اعصاب میشوید و دیگر نمیتوانید از زندگی لذت ببرید و پیشرفت زیادی در جنبههای مختلف زندگیتان داشته باشید. بنابراین با گفتوگو در فضای آرام یا حتی نوشتن نامه، احساسات منفی که شما را رنج میدهند با همسرتان در میان بگذارید تا به این شکل، کمی از نظر روانی تخلیه شوید.
همسرتان را وارد فاز همدلی کنید
سعی کنید وقتی با همسرتان راجع به مسئلهای که برای شما ناراحت کننده بوده صحبت میکنید، لحن تهاجمی نداشته باشید چون در این صورت همسر شما وارد فاز دفاعی میشود و گفتوگو نتیجه چندانی نخواهد داشت. سعی کنید بیشتر راجع به احساساتی که در اثر آن واقعه تجربه کردهاید، صحبت کنید تا همسر شما وارد فاز همدلی شود. مثلا نگویید: «تو نباید به من اون حرف رو میگفتی، حرفت خیلی بد بود»، بگویید:«من از حرفی که اون روز زدی غمگین شدم چون احساس کردم علاقه تو به من کم شده.»