شبیه اشتباه آمدن
گفت برمی گردم
و رفت
و همه پل های پشت سرش را ویران کرد
همه می دانستند
دیگر باز نمی گردد
اما بازگشت
بی هیچ پلی در راه
او
مسیر مخفی یادها را می دانست
سید علی صالحی
***
دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام
شاید چو یوسفم بنوازد عزیز مصر
پاداش ذلتی که به زندان کشیده ام
از سیل اشک شوق دو چشمم معاف دار
کز این دو چشمه آب فراوان کشیده ام
شهریار
***
بیتو به سامان نرسم، ای سر و سامان همه تو
ای به تو زنده همه من، ای به تنم جان همه تو
من همه تو، تو همه من، او همه تو، ما همه تو
هرکه و هرکس همه تو، ای همه تو، آن همه تو
حسین منزوی
***
از ازل، ایل و تبارم همه عاشق بودند
سخت دلبسته این ایل و تبارم چه کنم؟
من کزین فاصله غارتشده چشم توام
چون به دیدار تو افتد سروکارم چه کنم؟
سید حسن حسینی
***
افلاک شنیده اند آهنگ تو را
بر خود زده اند لحظه ها رنگ تو را
ای عشق!
چه کرده ای که هر آیینه
هر روز به سینه می زند سنگ تو را
میلاد عرفان پور