حجت الاسلام دکتر جباری، استاد تاریخ اسلام در گفت و گو با خراسان مطرح کرد
تعداد بازدید : 33
«تقیه»و«شبکه وکالت »؛تدابیر امام عسکری(ع) برای ورود به عصر غیبت
جواد نوائیان رودسری
info@khorasannews.com
دوران امامت یازدهمین پیشوای شیعیان در حالی آغاز شد که آن حضرت، در پادگانی محصور بود و تحت نظر مأموران خلیفه عباسی قرار داشت. انتشار اخباری مبنی بر اینکه مهدی موعود(عج)، فرزند امام حسن عسکری(ع) است، دستگاه خلافت را به فعالیتهای امام(ع) حساستر میکرد. این در حالی بود که آن حضرت باید مقدمات فکری و عملی ورود شیعیان به عصر غیبت را نیز، تدارک میدید. بررسی وقایع و حوادث این برهه حساس تاریخی نشان میدهد که امام حسن عسکری(ع) چگونه با مدیریت مدبرانه خود، توانست جامعه شیعه را با کمترین بحران و چالش، از گذرگاهی حساس عبور دهد و به عصر غیبت وارد کند. در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدرضا جباری، پژوهشگر برجسته تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به بررسی راهبرد پیشوای یازدهم در این برهه حساس تاریخی پرداختیم. وی در گفتوگو با خراسان، به تشریح سیاستهایی پرداخت که از سوی امام حسن عسکری(ع) برای مدیریت جامعه شیعیانِ در حال ورود به عصر غیبت، به کار گرفته شد.
دوران امامت امام حسن عسکری(ع)، دورانی حساس در تاریخ شیعه است. ورود به عصر غیبت و مقدماتی که باید برای آن تدارک دیده میشد نیز، بر اهمیت و حساسیت این دوره تاریخی میافزاید. راهبرد امام(ع) برای مدیریت شیعیان و عبور دادن آن ها از این پیچ حساس تاریخی چه بود؟
همان طور که اشاره کردید، دوره امامت امام حسن عسکری(ع)، به لحاظ زمانی، دوران کوتاهی است؛ از سال 254 تا 260 هجری قمری، مدتی حدود شش سال را شامل میشود؛ اما همین دوره کوتاه، به لحاظ برهه زمانی، دوران بسیار حساسی بود. شیعیان، بر اساس تقدیر الهی، باید پس از شهادت آن امام همام، وارد دوران غیبت میشدند. موضوع آغاز عصر غیبت، از سوی امامان پیشین(ع)، در قالب روایات و احادیث مطرح شده بود. مرحوم شیخ صدوق در کتاب «اکمالالدین»، بابی را به همین موضوع اختصاص داده و روایات متعددی را از همه معصومین(ع)، در این زمینه نقل کرده است. به همین دلیل، این دوره، برای شیعه، دوره بسیار حساسی بود؛ هرچند که معلوم نیست اهمیت این موضوع برای همه شیعیان آن دوره، معلوم و معین بوده باشد.
چرا برخی شیعیان از وقوع این اتفاق بزرگ، بی خبر بودند؟
ائمه(ع) برای بیان این حقیقت، در حالت «بینالمحذورین» قرار داشتند، به این معنا که هم باید این حقیقت را به اطلاع مردم میرساندند و هم باید در بیان آن، به دلیل محدودیتها و خطراتی که وجود داشت، احتیاط میکردند. به همین دلیل، آن بزرگواران برای اطلاعرسانی در این زمینه، بیشتر به خواص اکتفا میکردند تا این خواص، به تدریج اطلاعات مورد نیاز را در اختیار سایر شیعیان قرار دهند. وضعیت طوری بود که حتی امامان پیشین هم برای بیان نام امام بعدی و معرفی او به عموم مردم، با مشکلات جدی روبهرو بودند. کافی بود تا نام وصی امام(ع) فاش شود تا عباسیان، مقدمات به شهادت رساندن او را فراهم کنند. این وضعیت از دوران امامت امام ششم، امام جعفر صادق(ع) وجود داشت؛ چنانکه آن حضرت برای مشخص نشدن وصی اصلیشان، چند نفر را به عنوان وصی خود معین کرد که برخی از آن ها، اصولاً در ردیف شیعیان و دوستداران اهلبیت(ع) قرار نداشتند. بنابراین، امام حسن عسکری(ع) نیز، ناچار بود تنها خواص را از این حقیقت بزرگ مطلع کند. در همین زمینه، روایات و احادیث متعددی از امام حسن عسکری(ع) درباره امامت و وصایت فرزندشان، وجود مقدس امام زمان(عج)، نقل شده است. این روایات، موضوع غیبت آن حضرت را مورد تأکید قرار میداد و شیعیان را برای چنین رویدادی آماده میکرد. البته، این احادیث را باید به احادیثی که از معصومین پیشین(ع) هم نقل شده است، افزود. نکته دیگر، اقدامات امام حسن عسکری(ع) در زمینه آماده کردن دوستداران اهلبیت(ع) برای ورود به عصر غیبت است. یکی از این اقدامات، تقویت جایگاه نُوّاب و شبکه وکالت بود. میدانیم که شبکه وکالت، برای رسیدگی به امور شیعیان، از مدتها قبل و در دوران ائمه پیشین(ع) ایجاد شده و گسترش یافته بود. از آنجا که در دوران امامت امام یازدهم(ع)، امکان برقراری ارتباط مستقیم با آن حضرت، بسیار محدود بود و امام(ع) در یک پادگان نظامی، تحت نظر مأموران خلیفه عباسی قرار داشت، نقش شبکه وکالت بسیار مهمتر و پررنگتر از دوران امامان پیشین(ع) بود و توسط امام حسن عسکری(ع) هم، تقویت شد.
نایبان و وکلایی که برگزیده میشدند، عموماً از خواص شیعه بودند. به عنوان نمونه، ابوعمرو، عثمان بن سعید عمری، نخستین نایب حضرت ولیعصر(عج)، از 10 سالگی وارد خانه امام هادی(ع) و تحت نظر آن حضرت تربیت شده بود. به طوری که در دوران امامت امام حسن عسکری(ع) کلیه امور مربوط به اداره امور شیعیان و وکلا، عموماً از سوی امام(ع) به عثمان بن سعید ارجاع میشد. جالب است بدانید که شغل ظاهری عثمان بن سعید، «روغنفروشی» بود و از همین رو به «زَیّات» شهرت داشت. اما طبق گزارشهایی که در کتاب های معتبری همچون «کتاب الغیبه» شیخ توسی آمده است، این شغل پوششی برای برقراری ارتباط با امام حسن عسکری(ع) و رساندن پیامهای شیعیان به آن حضرت بود. یکی از اقدامات امام حسن عسکری(ع)، معرفی همین عثمان بن سعید به عنوان نایب فرزند بزرگوارش در دوران غیبت صغری است. اعلام این موضوع در دیدارهای محدودی که امام(ع) با شیعیان داشت، اتفاق میافتاد؛ چنانکه در دیدار با جمعی از شیعیان یمن، ضمن اعلام این مطلب، فرمود:«و اشهدوا علی ان عثمان بن سعیدالعمری وکیلی و ان ابنه محمدا وکیل ابنی مهدیکم؛ شاهد باشید که عثمان بن سعید وکیل من و پسر او محمد نیز، وکیل پسر من است که مهدی شماست.» از دیگر اقدامات امام حسن عسکری(ع) در زمینه آماده کردن شیعیان برای ورود به عصر غیبت، تقویت اصل «تقیه»، به عنوان یک راهکار مهم برای جلوگیری از آسیب وارد آمدن به شیعیان، در دوران غیبت بود. از تقیه، در آموزههای ما با عنوان «حرز» و «سپر» یاد شده است؛ تقیه، سپر انداختن و تسلیم شدن نیست، بلکه همان کاری را انجام میدهد که سپر در میدانهای جنگ انجام میدهد. امام حسن عسکری(ع) اصل تقیه را به شیعیان آموزش میداد و استفاده از آن را توصیه میکرد. توجه به این مسئله باعث شد که جامعه شیعه، در عین تهدیدات موجود، بتواند جایگاه اجتماعی خود را حفظ و تقویت و ضربات دشمن را دفع کند. با همین رویکرد بود که امام حسن عسکری(ع)، در محیطی مانند سامرا که در آن شیعیان کمی حضور دارند، توانست برنامههای خود را اجرا و شیعیان را برای ورود به عصر غیبت آماده کند. مسعودی نقل کرده است که امام حسن عسکری(ع) را مجبور کرده بودند که هفتهای دوبار، روزهای دوشنبه و پنج شنبه، خود را به مأموران خلیفه عباسی در سامرا معرفی و اعلام حضور کند. طبیعی است که در چنین محیطی، ارتباط با نواب و وکلا، چه وضعیتی پیدا میکند. اما میبینیم که در همین شرایط، وجود مقدس امام حسن عسکری(ع) موفق شد چه اقدامات بنیادینی را برای ورود شیعیان به عصر غیبت، سازمان دهی کند. افزون بر این، آن حضرت در این مدت باید پاسخگوی پرسشهای شیعیانی میبود که در اقصی نقاط سرزمینهای اسلامی زندگی میکردند؛ از مغرب در شمال آفریقا تا خراسان. پرداختن به این امور، مدیریت مدبرانه امام(ع) را به نمایش میگذارد. همین مدیریت بود که باعث شد شیعیان با کمترین مشکل و چالش، وارد عصر غیبت شوند.
به نظر میرسد امام حسن عسکری(ع) تنها با مشکل ایجاد محدودیت از سوی خلفای عباسی روبهرو نبود و برخی از وابستگان آن حضرت نیز، در محدود کردن امام(ع) و آزار و اذیت ایشان نقش داشتند که از میان آن ها، مشخصاً میشود به جعفر بن علی، معروف به «جعفر کذّاب»، برادر امام حسن عسکری(ع) اشاره کرد. راهبرد امام(ع) برای تقابل با این جریان که میتوانست در عصر غیبت هم به اعتقادات شیعی ضربه وارد کند، چه بود؟
درباره جعفر بن علی که به نام وی اشاره کردید، باید بگویم که انحراف وی، حتی قبل از شهادت امام حسن عسکری(ع) نزد خواص و حتی عموم شیعه، معلوم و مشخص بود. زمینههای بروز انحراف در جعفر، از دوران امامت امام هادی(ع) آشکار شد و آن حضرت هم، خواص شیعه را از این مسئله باخبر کرد. نوع برخورد امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام هم با جعفر چنان بود که برای شیعیان، تردیدی در انحراف وی باقی نمیگذاشت. به همین دلیل وقتی شیعیان، پس از شهادت امام حسن عسکری(ع)، با ادعای کذب جعفر روبه رو شدند، به آن اعتنایی نکردند. حتی روایتهای تاریخی نشان میدهد که دستگاه خلافت عباسی هم، جعفر را چندان جدی نمیگرفت و برای او ارج و قربی قائل نبود و خلیفه با نگاهی توام با تحقیر و استخفاف به جعفر مینگریست.